دو کلمه حرف حساب با خدا...........فقط بنده هاش بیان تو!!!!!

ebrahim1

New member
گاهی اونقدر خدا زود به خواسته مون جواب میده که باورمون نمیشه از طرف اون بوده
اینجاست که میگیم عجب شانسی آوردم​
 

ebrahim1

New member
هرگز چشمانت را از آسمان بر ندار
آنجایی که خدا زندگی می کند
آنقدر به آسمان چشم بدوز تا خدا را ببینی
سرت را بالا بگیر
شک نکن . . .
خدا خودش را از تو پنهان نمی کند
او دیدنی ترین است​
 

ebrahim1

New member
این روزهـــا عجیب احساس دلتنگی میکنم
نمیدانم از دوستانم جدا مانده ام یا از خــــــدا​
 

ebrahim1

New member
خدایا …!
گاهی که دلم از این و آن و زمین و زمان می گیــرد ،
نگاهم را به سوی تو و آسمـان می گیرم ،
و آنـقـدر با تــو درد دل می کنـم ،
تا کم کم چشـــــــــم هایم با ابـرهای بارانیت همراهی می کنند
و قلبـــم سبک می شود آنــوقــت تو می آیی و تــــــمـــــــــام فضای دلـم را پر می کنی
و مـــــن دیـــــــگــــر آرام می شــــــوم
و احساس می کنم هیچ چیز نمی تواند مرا از پای دربیـاورد !
چون تو را در قلبــــــــــــــم دارم
 

ebrahim1

New member
من خدایی دارم ، که در این نزدیکی است
نه در آن بالاها
مهربان ، خوب ، قشنگ
چهره اش نورانیست
گاهگاهی سخنی می گوید ، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد ، او مرا می خواند ، او مرا می خواهد​
 

شفق بانو

New member
خدای من حرفی که میخام بزنم ،گفتنش خیلی ........... میخات
خدا یا بگیر از من هر انچه که تورا از من بگیرد:rose:
 

ebrahim1

New member
چشمانم را
همیشه میبندم
تا تورا در کنارم ببینم
در خیال با تو
سخن میگویم
تا تنهایی را حس نکنم
در ذهن
تورا می یابم
تا بدانم که در کنار منی
میترسم چشمانم را باز کنم
نکند تو نباشی ای خــــــدا​
 

ebrahim1

New member
خدایا….
یا نوری بیفکن ، یا توری…
ماهی کوچکــت از تاریکی این اقیانوس می ترســـــد​
 

ebrahim1

New member
خداوندا …
دقیق یادم نیست آخرین بار کی خود را پیدا کردم …
اما خوب یادم هست هرگاه که گم شدم ، دستم در دست تو نبود​
 

ebrahim1

New member
دست به دامن خدا که میشوم ،
چیزی آهسته درون من به صدا در می آید که نترس !
ز باختن تا ساختن دوباره فاصله ای نیست​
 

ebrahim1

New member
خدایا !
من چیزی نمیبینم
آینده پنهان است
ولی آسوده ام ،
چون تو را می بینم
و تو همه چیز را . . .​
 

ebrahim1

New member
خداوند

دلم کـــــــــــمی خدا میخواد…
کمی سکـــــــــــوت…
کمی دل بریدن میخواد…
کمی اشک…
کمی بهت…
کمی آغوش آسمانی
کمی دور شدن از این آدمها…!
کمی رسیدن به خدا…​
 

ebrahim1

New member
خدایا

من نه آنقدر خوبم که کمکم کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی

میان این دو گمم,هم خود را و هم تو را آزار می دهم

هرچه تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو می خواهی و

هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی

بی تو تنهای تنهایم,هیچگاه رهایم نکن.

آمین​
 

ebrahim1

New member
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺭﺿﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﯿﭻ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻢ
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺭﺿﺎﯼ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻫﺴﺘﯽ ، ﻧﯿﺴﺘﻢ …

خیلی قشنگ بود این جمله خودم خیلی خوشم اومد خیلی
 

ebrahim1

New member
ستايش خداوندي را سزاست كه از اسرار نهان ها آگاه است ، و نشانه هاي آشكاري در سراسر هستي بر وجود او شهادت ميدهند،

هرگز برابر چشم بينندگان ظاهر نميگردد.

نه چشم كسي كه او را نديده مي تواند انكارش كند و نه قلبي كه او را شناخت مي تواند مشاهده اش نمايد.

در والايي و برتري از همه پيشي گرفته...

پس، از او برتر چيزي نيست و آنچنان به مخلوقات نزديك است كه از او نزديك تر چيزي نمي تواند باشد.

مرتبه ي بلند او را از پديده هايش دور نساخته و نزديكي او با پديده ها ، او را مساوي چيزي قرار نداده است.

عقل ها را بر حقيقت ذات خود آگاه نساخته ، اما از معرفت و شناسايي خود باز نداشته است.

پس اوست كه همه ي نشانه هاي هستي بر وجود او گواهي ميدهند و دلهاي منكران را بر اقرار به وجودش واداشته است،

خدايي كه برتر از گفتار تشبيه كنندگان و پندار منكران است...​
 

ebrahim1

New member
خدا به قلب کوچکم وسعت ده تا بتوانم بزرگیت را درک کنم

و در دریای بزرگی و پاکی

و مهربانی تو غرق شوم

و به بالهایم توانی ده

تا بتوانم به سوی تو پرواز کنم تو که آشنا ترین آشنایی​
 

ebrahim1

New member


سرمشق های آب،بابا یادمان رفت /

رسم نوشتن هم خدایا یادمان رفت

شعر خدای مهربان را حفظ کردیم /

اما خدای مهربان را یادمان رفت​
 

ebrahim1

New member
خداوندا

برای همسایه که نان مرا ربود، نان

برای عزیزانی که قلب مرا شکستند، مهربانی

برای کسانی که روح مرا آزردند، بخشش

و برای خویشتن خویش ، آگاهی و عشق می طلبم . . .​
 

ebrahim1

New member
یادمان باشد پیمانى راکه در طوفان با خدا مى بندیم

در آرامش فراموش نکنیم . . .​
 

ebrahim1

New member
گـــــاهی نـــــه گریـــــه آرامت می کنــــد

و نـــــــــــه خنــــــــده

نــــــــه فریـــــــــاد آرامــت می کنــــــــد

نـــــــه سکــــــــوت

آنجـــــاست کـــــه بـــا چشمانی خیس

رو بـــه آسمـــــان می کنی و می گویی

خدایــــــا

تنهـــــا تــــو را دارم

تنهـــــــایم مگـــــــذار​
 
بالا