faranita
New member
من دلم مي*خواهد
خانه*اي داشته باشم پر دوست،
کنج هر ديوارش
دوست*هايم بنشينند آرام
گل بگو گل بشنو...؛
هر کسي مي*خواهد
وارد خانه پر عشق و صفايم گردد
يک سبد بوي گل سرخ
به من هديه کند.
شرط وارد گشتن
شست و شوي دل*هاست
شرط آن داشتن
يک دل بي رنگ و رياست...
بر درش برگ گلي مي*کوبم
روي آن با قلم سبز بهار
مي*نويسم اي يار
خانه*ي ما اينجاست
تا که سهراب نپرسد ديگر
" خانه دوست کجاست؟ "
(( فريدون مشيري ))
خانه*اي داشته باشم پر دوست،
کنج هر ديوارش
دوست*هايم بنشينند آرام
گل بگو گل بشنو...؛
هر کسي مي*خواهد
وارد خانه پر عشق و صفايم گردد
يک سبد بوي گل سرخ
به من هديه کند.
شرط وارد گشتن
شست و شوي دل*هاست
شرط آن داشتن
يک دل بي رنگ و رياست...
بر درش برگ گلي مي*کوبم
روي آن با قلم سبز بهار
مي*نويسم اي يار
خانه*ي ما اينجاست
تا که سهراب نپرسد ديگر
" خانه دوست کجاست؟ "
(( فريدون مشيري ))