marya
New member
سلام بچه ها من یه شعر میذارم بگید چه حسی از خوندنش پیدا میکنید اصلا درکش میکنید؟
فکرکنم کسانی که عشقو تجربه کردن بهتردرکش کنن
تسلی خاطر
دید مجنون را یکی صحرا نورد
درمیان بادیه بنشسته فرد
ساخته بر ریگ زانگشتان قلم
میزند حرفی به دست خود رقم
گفت ای مفتون شیدا چیست این؟
مینویسی نامه؟ سوی کیست این؟
هر چه میخاهی در سوادش رنج برد
تیغ صرصر خواهدش حالی سترد
کی به لوح ریگ باقی ماندش؟
تا کسی دیگر پس از تو خواندش
گفت شرح حسن لیلی میدهم
خاطر خود را تسلی میدهم
مینویسم نامش اول واز قفا
می نگارم نامه عشق و وفا
نیست جز نامی از او در دست من
ز ان بلندی یاقت قدر پست من
ناچشیده جرعه ای از جام او
عشق بازی میکنم با نام او
جامی
فکرکنم کسانی که عشقو تجربه کردن بهتردرکش کنن
تسلی خاطر
دید مجنون را یکی صحرا نورد
درمیان بادیه بنشسته فرد
ساخته بر ریگ زانگشتان قلم
میزند حرفی به دست خود رقم
گفت ای مفتون شیدا چیست این؟
مینویسی نامه؟ سوی کیست این؟
هر چه میخاهی در سوادش رنج برد
تیغ صرصر خواهدش حالی سترد
کی به لوح ریگ باقی ماندش؟
تا کسی دیگر پس از تو خواندش
گفت شرح حسن لیلی میدهم
خاطر خود را تسلی میدهم
مینویسم نامش اول واز قفا
می نگارم نامه عشق و وفا
نیست جز نامی از او در دست من
ز ان بلندی یاقت قدر پست من
ناچشیده جرعه ای از جام او
عشق بازی میکنم با نام او
جامی
آخرین ویرایش: