بخشی از مصاحبه با خانم سعیده قدس(از بنیانگذاران محک)

varia

Well-known member
برخی از مخلوقات بشری هستند که معروف‌تر از خالقان خود می‌شوند؛ مثل پینوکیو، محصولات هاکوپیان و تیم‌های پیروزی و استقلال. در مورد محک نیز می‌توان چنین قضاوت کرد: خیریه محک، معروف‌تر از سعیده قدس است؛ کسی که برای اولین بار، این ایده را مطرح کرد، اما دوست ندارد که تنها اسم خودش به عنوان شکل‌دهنده این ایده خیریه، مطرح شود. این نویسنده و نیکوکار ایرانی، موفقیت‌های زیادی به دست آورده است و می‌گوید که کاری برای انجام دادن روی کره خاکی، ندارد؛ یعنی حس می‌کند وظیفه‌ای را که به عنوان یک انسان باید انجام می‌داده،
به سرانجام رسانده است. هنگامی که درگیر بیماری دخترش، کیانا شد، از نزدیک با درد و رنج کودکان سرطانی و خانواده‌های آنها، آشنا شد و حس کرد که باید برای آنها کاری بکند. ایده ‌ای خیریه برای مددرسانی به این کودکان و خانواده‌هایشان، در ذهنش شکل گرفت و با کمک همکارانش، به سرانجام رسید. البته به اصرار او، حتی در تاریخچه محک، که در سایت آن موجود است، نام او جزو هیئت امنا آورده شده و در تاریخچه، آورده نشده است. سعیده قدس، نویسنده قهاری هم هست و رمان تحسین‌برانگیز کیمیاخاتون او، بارها تجدید چاپ شده است؛ نزدیک به بیست چاپ. این نیکوکار ایرانی، در سال 2008 هم از طرف روزنامه وال استریت ژورنال، جزو 50 زن برتر سال شناخته شد. گفت‌وگوی موفقیت را با این بانوی موفق ایرانی بخوانید.
• بعد از همه این کارهایی که کرده‌اید، آیا احساس خوشبختی می‌کنید؟
- بله. خیلی زیاد احساس خوشبختی می‌کنم.
• چرا؟
- برای این که زندگی‌ام معنایی داشته و جای پایی روی زمین گذاشته‌ام. دست‌کم کاری کرده‌ام که تاثیری روی چند نسل این سرزمین داشته. جدا از این‌که شما جزء چه طبقه و گروه اجتماعی‌ای باشید و با هر میزان ثروت و خرد و... زندگی برای شما مجموعه‌ای از خوبی‌ها و بدی‌هاست. و همیشه قسمت سختش، بیشتر است. سختی‌های زندگی، بیشتر از راحتی‌های آن است. ولی وقتی این سختی‌ها مفهوم دارد و شما را به جایی می‌رساند که فراتر از خوردن و خوابیدن و زندگی روزمره است، این به زندگی شما معنا می‌دهد و لذت می‌بخشد.

دقیقا نگرانیتان از چیست؟
- ما معانی عمومی‌ای داریم که خوب، خوب است و بد، بد. دروغ و دزدی و قتل نباید گفت و مرتکب شد. اگر قرار بود به همین‌ها اکتفا کنیم، دیگر بعد از صد سال اول پس از اختراع خط، نیازی به چیزی نبود؛ چون همه اینها در قدیمی‌ترین متن‌های کهن ما درج شده بود. اینها معانی عمومی‌ای است که می‌توانم به بچه‌ام بگویم. اما اگر بخواهم ریزتر بشوم و بگویم که مثلا فلسفه نخوان و پزشکی بخوان و... همیشه نگرانم که واقعا دارم درست راهنمایی‌اش می‌کنم یا نه! آیا واقعا می‌دانم برای این بچه، چه چیزی بهتر است؟ آیا من زندگی را، آن‌قدر می‌شناسم که بخواهم این کار را بکنم یا نه؟
• این حرفی که می‌زنید، بیش از حد همراه با ترس نیست؟ پس تکلیف این همه تجربه و آزمون و خطا چه می‌شود؟
- ماحصل این تجربه‌ها، برای خودم بسیار کارآمد است، چون شناخت کافی از خودم دارم. اما اگر بخواهم حاصل تجربه‌هایم را به او منتقل کنم، می‌توانم بگویم که بیشترین وقتش را صرف خودش و شناختن خودش بکند؛ چنان‌چه در همه مکتب‌های عرفانی جهان به آن توصیه شده که کسی را که دنبالش می‌گردی و می‌خواهی، خود تو هستی. اگر خودش را مطالعه کند و آن چیزی را که هست، پیدا کند، مسیر درست را هم پیدا می‌کند. حالا بعضی آدم‌ها مثل من، این کنکاش را نداشته‌اند ولی این شانس را آوردند که تصادف، آنها را در مسیر درستی قرار داد.
• چرا شانس و تصادف؟
- تصادف یعنی این‌که اگر شوهرم، سه سال ماموریت نداشت که برود پاکستان و من، سه سال کاملا رها و آزاد نبودم تا با تمرکز کافی، بنشینم و کتابم (کیمیاخاتون) را بنویسم، هرگز این اتفاق نمی‌افتاد که من یکی از مهم‌ترین جای پاهای خودم را روی کره زمین بگذارم و زیباترین محصول زندگی‌ام، یعنی کتابم، را بتوانم ارایه کنم. الان شش سال است که می‌خواهم کتابی بنویسم، اما مشغله زندگی نمی‌گذارد. کسی اگر خودش را بشناسد، دیگر نیازی به این تصادف‌ها و شانس‌ها ندارد، بلکه خودش را در مسیر آن توانمندی قرار می‌دهد. فوق‌العاده معتقدم که هیچ انسانی به دنیا نمی‌آید، مگر این‌که قرار است یک توانمندی بسیار بالایی داشته باشد. یعنی طرف می‌نشیند و فکر می‌کند که قرار است مادری فوق‌العاده باشد، بعد بچه‌هایی تحویل جامعه می‌دهد که فوق‌العاده‌اند. یا یک نفر درک می‌کند که قرار است پزشکی موفق باشد، می‌رود و پزشکی می‌خواند. حالا اگر همین فرد، به جای پزشکی، مهندسی بخواند؛ مهندسی متوسط خواهد شد.

• آیا محک را یک موفقیت می‌دانید؟
- برای مردم این شهر، صددرصد یک موفقیت می‌دانم.
• از چه نظر؟
- چون بدون بهره‌برداری از هیچ امتیاز ویژه‌ای، توسط خود مردم انجام شده.
• جوانی پیش شما می‌آید و تقاضا می‌کند که نتیجه تجربیات زندگی خودتان را، در یک فرمول به او تقدیم کنید، فرمولی که قرار است زندگی پنج سال آینده‌اش را، با تمرکز روی آن پیش ببرد و صددرصد به آن عمل کند. بعد از پنج سال، برمی‌گردد و روبه‌روی شما می‌نشیند. اگر این فرمول پیشنهادی شما، نتوانست زندگی‌اش را عوض کند، شما را به سختی مواخذه خواهد کرد. اگر هم زندگی‌اش را عوض کرد، یک چک یک میلیارد تومانی بابت تشکر و قدردانی تقدیمتان خواهد کرد. آیا فرمولی خواهید داشت برای تحویل دادن به این جوان جویای موفقیت؟
- هر چیزی که در زندگی در پیش داری، با سه معیار زیبایی، نیکویی و دانایی بسنج و انجام بده. نیکویی را در مذهب و کلام بزرگ‌ترهای خودمان می‌توانیم پیدا کنیم، زیبایی را در آثار زیباآفرینان و دانایی را در هزاران کتابی که خردمندان گذشته ما نگاشته‌اند.
• به این فرمولتان مطمئن‌اید؟
- صددرصد. منتظر چک یک میلیاردی شما هستم.
 
بالا