S
پسندها
0

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها درباره

  • کسی درد فراقت را ندارد
    که دل را بر سر کویت گذارد
    نیا ای معنی عشق و رهایی
    کسی هرگز نگوید تو کجایی!
    نیا، اینجا همه در خواب نازند
    پی دنیا و پول و رقص و سازند
    به اشک تو دلی هرگز نسوزد
    به راه تو کسی چشمش ندوزد
    تویی تنها غریب این زمانه
    که آتش گیرد از قلبت زبانه
    خلاصه حال و روز ما خراب است
    فراقت ای گل زهرا، سراب است
    "فرج هر چی زودتره آقامون صلوات"
    امروز یک مرده شور را دیدم

    آنچنان زیبا می شست که لکه ای هم باقی نمی ماند

    اما نمی دانم چرا پدرم از او خوشش نمی آید!

    ومدام گریه می کند و مادرم نیز نفرینش...

    او که مرد خوبی است، من دوستش دارم

    فقط کاش ناخون هایش را میگرفت

    تمام بدنم را زخم کرد....
    موش
    روزي موش در خانه صاحب مزرعه تله موش ديد، به گاو، گوسفند و مرغ خبر داد.
    همه گفتند تله موش مشكل توست به ماربطي ندارد .
    مار در تله افتاد، زن صاحبخانه را نيش زد.
    از مرغ برايش سوپ درست كردند.
    گوسفند رابراي عيادت كنندگان سر بريدند.
    زن مرد! گاو را براي مجلس ختمش كشتند .
    و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه مي كرد و به مشكلي كه به ديگران ربطي نداشت نگاه مي كرد !!!
    به مرگ
    که دیوانه می کند
    صبح را
    در فاصله ی لباس من،
    به شب
    که چرخشم می دهد
    و بی دستم می کند،
    که اگر مرا دیده ای
    که نمی خندیدم
    پس مرا ندیده ای
    که هر بار بیشتر دوست داشته ام
    تنفس چشم هایم را،
    و این حباب هایی که
    به تن دارم ...
    "هوشنگ چالنگی"
    زندگی داستان مرد یخ فروش است، که پرسیدند فروختی؟ پاسخ داد نخریدند
    تمام شد.
    ذهن ما باغچه ایست ...
    گل در آن باید کاشت
    ... تا نروید علف هرز در آن

    زحمت کاشتن یک گل سرخ ...
    کمتر از زحمت برداشتن
    هرزگی آن علف است

    ذهن ما باغچه ایست ...
    گل در آن باید کاشت ...
    دهانم را دوختم، بر فريادي كه نمانده بود، و چشم دوختم، به نقطه*اي كه دور مي*شد، و به فريادم نمي*رسيد...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
بالا