necrotizing fasciitis
پسندها
167

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها درباره

  • واقعا خیلی حس بدو عذاب آوریه...
    بدیش اینه هیچ کاری ازت برنمیاد
    دقیقا درکت میکنم من به دوستام نگفتم چون میترسیدم مسخره کنن ولی یه بار بعد از یه مجلس
    0 توی باکس گفتم ) دقیقا وقتی خوابیدم بعد نیم شب
    یه حس سرد انگار توی گرمای تابستون در یخچال رو باز میکنی یه سرمایی میاد دقیقا چنین حسی اومد سراغم و عرق سرد کردم ، مطمئن بودم یکی منو داره میبینه بعد هرکاری هم میکردم چشمام باز نمیشد نمیدونم چه حسی بهم دست داد که بدون اراده قل اعوذ به رب الناس رو خوندم تا حالم بهتر شد
    دیگه دستاشو حس نمیکردم
    ولی حدود سی ثانیه ای خشکم زده بود
    وقتی حالم جا اومد..بلند شدم و تا گلوم گرفت داد زدم که بیدار شین
    به رفقام که جن منو هم گرفته-رفیق اول که جن زده شده بود ازم پرسید دیدیدش
    گفتم نه...
    ک اونو چون جلو گرفته بود قیافشو دیده بود-گفت ی دست سم داشته
    و چشاش برق میزده
    ولی نکرو قیافه رفیق سوم هیچ وقت از یادم نمیره
    بیچاره میگفت نفر سوم منم !!!!!دیگه تا صب با چراغ های روشن بیدار بودیم
    خلاصه این رفیقمونو پیش خودمون خوابوندیم...
    سه نفری تو اتاق خوابیده بودیم....چشام گرم خواب بود
    که من حس کردم ی چیزی از زیر بالش داره گلومو میگیره....
    دیدم داره فشارش بیشتر میشه -دیدم صدای خخخخخخخخره داره بگوشم میرسه
    نمیدونم تا حالا تو همچین حالتی بودی یا نه....
    بدنت قفل میشه و دهنت خشک....
    فقط یادم میاد تو دلم صلوات میفرستادم...
    دیدم فشار دستاش داره کم میشه
    دویدیم بالا سرش
    شده بود عین گچ و تته پته میکرد...
    بعد اینکه حالش جا اومدگفت ی جن اومده بالا سرم و گلومو گرفته ک خفه م کنه...!!!
    رفیقم دیگه م ی نگاهی بهم کردو ی چشمک زد که این دوستمون خیالاتی شده
    بیخیالش -احتمالا خواب بده دیده!!!!
    میگفتن بعضی وقتا صدای عجیبی نصف شبا میاد
    سه نفر بودیم
    منو یکی از بچه ها تو یکی از اتاقا و یکی از بچه ها تکی اتاق دیگه خوابیده بود
    که نصف شب با دادو فریاد اون رفیقم که تک خوابیده بیدار شدیم.!!1
    یمدت رفته بودم اراک خونه چندتا از دوستان...
    ته خونشون میخورد به ته ی پارک که خیلی متروکه بود
    مرسی بابت درخواست دوستیت و باز ممنون بابت مقاله ها:riz304:
    اوه عادت بدیه مخصوصا واسه امتحانات و کنکور! من بچه بودم این مدلی بودم!
    مرسی ممنونم
    صندوقم پر نبود که! انجمن واقعا قاطیه انگار!
    درود

    چراغتو خاموش کردی نمیشه فهمید هستی یا نه....

    الان هستی؟؟
    سلام صبح بخیر شرمنده یه کمک کوچولوی دیگه می خوام
    Editorial: Towards a more sophisticated approach to eating disorders in sport research
    وقتی به نظر می‌رسد زندگی به زمینت می‌زند،

    جرأت کن و با زندگی بستیز…

    وقتی احساس خستگی می‌کنی، جرأت کن و به راهت ادامه بده…

    وقتی زمانه سخت می‌شود، جرأت کن و از آن سخت‌تر شو…

    وقتی عشق آزارت می‌دهد، جرأت کن و دوباره عاشق شو…

    وقتی کسی را در رنج دیدی، جرأت کن و او را التیام بده…
    وقتی کسی را دیدی که گم شده است، جرأت کن و

    راه را به او نشان بده…

    وقتی دوستی به زمین افتاد، جرأت کن و اولین کسی باش

    که دستش را بسویش دراز می‌کند…

    وقتی احساس شادمانی می‌کنی جرأت کن ودل کسی راشادکن

    وقتی روز به انتها می‌رسدجرأت کن وبه این احساس برس که

    یشترین تلاشت را کرده‌ای…

    جرأت کن و به بهترین کسی که می‌توانی تبدیل شو…

    همیشه جرأت کن!
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
بالا