N
پسندها
2

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها درباره

  • salam. aree kheili makhsusan vase ma ke az ye uni kuchik boodimo bedune hich komako inai raftim vaghean sakht bood. albate teh va shahid beheshti terekundan....
    اگر تو روی نیمکتی
    این سوی دنیا
    تنها نشسته ای
    و همه ی آنچه نداری کسی است

    شاید آن سوی دنیا
    روی نیمکتی دیگر
    کسی نشسته است
    که همه ی آنچه ندارد تویی

    نیمکت های دنیا را بد چیده اند…
    خدایا ...

    بالاتر از بهشت چه داری؟؟؟

    برای زیر پای مادرم می خواهم ...

    مادر تنها کسیه که می تونی براش ناز کنی؛

    سرش داد و بیداد راه بندازی؛

    باهاش قهر کنی؛

    اما اون با اینکه تو مقصری؛

    بازم با بشقاب غذا میاد و میگه :

    با من قهری با غذا که قهر نیستی ...!

    .
    نه من دستهایش را رها میکنم نه او دلش می آید از من جدا شود همیشه و همه جا با همیم . . \"من و تنهایی\"
    "من و آينه "

    صورت من بس كه خودش خاك گرفته
    ائينه ستوه امده و خاك ز صورت بگرفته
    احساس من اينست كه ائينه شكسته
    صد چهره من خوب در ايينه نشسته
    غصه در صورت من، پيش ز آيينه گرفته ؟
    ائينه به پيشاني خود چين گرفته
    من در طپش اينه قلبم نگرفته
    اين اينه را بين كه چسان كينه گرفته!
    ...
    k1nd
    تنهایی یعنی
    اگه هزار بار هم از اول تا آخر
    لیست شماره های موبایلت رو نگاه کنی
    نتونی یک نفر رو پیدا کنی
    که باهاش درد دل کنی !!
    چقدر دوست دارم
    دوستانم به اندازه تمام جمعيت روي زمين باشد
    شايد فرصت يك صحبت جانانه نداشته باشيم
    حداقل براي هم لبخند كه ميتوانيم بزنيم
    k1nd
    ادامس: میدانستی آدامسی که به روی زمین پرت میشه برا پرنده {ها} حکم تکه
    نان را دارد و وقتی پرنده اقدام به خوردن آن می کند در {گلو} گیر کرده و
    مانع از این میشه که پرنده هر نوع آب و غذای واقعی را قورت بدهد به این
    ترتیب پرنده به طرز دردناکی آن هم ذره ذره جان می دهد. این مطلب را به
    اشتراک بگذارید و مسئولیت زباله هایتان را عهده دار شوید
    من نگرانم
    من نگران کودکی هستم که دستش به زنگ در خانه شان نمیرسد
    من نگران پرنده ای هستم که دیگر اکنون کسی برایش خرده نان نمیریزد
    من نگران چشمهای پدری هستم با دخترش برای خرید رفته بود و آنها را پشت ویترین طلافروشی جاگذاشت.
    من نگران دوچرخه آن کودک هستم که ترمز ندارد
    من نگران دختری هستم
    که مادرش گفته امسال هم با کفش پاره ات باید به مدرسه بروی
    من نگران سه تار از کوک افتاده دوست روشندلم هستم
    من نگرانم آن پیر مردی هستم که صبح ها وقتی جارو میکند خیابانها را دستمال به دهانش نمیبندد
    من نگرانم ....
    k1nd
    باز پاییز است
    اندکی از مهر پیداست
    حتی در این دوران بی مهری
    باز هم پاییز زیباست...
    ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ...
    ﺑﺪﻭﻥ اﻧﺘﻆﺎﺭ ﻫﻴﭻ ﭘﺎﺳﺨﻲ اﺯ ﺩﻧﻴﺎ...
    و ﺑﺪاﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻭﺯﻱ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻫﺎﻳﺖ، ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺎﺯﻫﺎﻳﺖ ﻣﻲ ﺭﻗﺼﺪ...
    ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻦ....
    چه بهتر که هرگز نومیدی را در حریم خود راه ندهیم و در هر تلاشی تمام سعی مان را بکنیم، چون پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست ...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
بالا