با اجازه آقا مجید و به خاطر اینکه تو مسابقه نیست در مورد داستانش:
مجید جان! ممنون، داستانت خوبه خصوصا خط دوم داستان (داستان پری و پسرش) فکر می کنم همه تو ذهنشون پری بود و دوست داشتن ازش استفاده کنن اما نتونستن ولی تو تونستی و خیلی هم خوب شد از همه مهمتر چیزی که منو شگفت زده کرد اینکه پسرک تو عکس پسر پری مهربون از آب در اومد و من خیلی از این بابت لذت بردم. بازم خسته نباشید می گم.
اما چند تا نکته کوچولو: حیوونا تو ادبیات غنی ما تشخص دارن و وقتی حرف می زنن شخصیتشون ظاهر می شه اما تو دیالوگای تو اگه اسم هر کدوم از اونا رو برداری مشخص نمی شه که این دیالوگ مثلا مال جغده یا گرگه و یا خرسه. غیر از اینکه اصلا نمی دونم چرا اینا رو آوردی اصلا به داستان نچسبیدن و داستانتو کمی آلوده کردند. دوم اینکه داستانت از چهار داستانک بدون مربوط به هم تشکیل می شه که فقط داستان پری و پسرش خیلی قشنگه هر چند کمی یه جاهای خیلی کوچیکش غیر منطقیه ولی اگه فقط به اون پرداخته می شد خیلی خوب از آب در میومد و سه داستان دیگه یعنی داستان حیوونا و پری، شاگردان نقاش و دختر نقاش ربطی به داستان نداشت و بیشتر تو رو مجبور کرد هم داستان طولانی تعریف کنی و هم اینکه به داستان پری و پسرش اونطور که باید ازت انتظار می رفت نپردازی
باز هم می گم داستانت خیلی خوب بود و چسبید دوستان می تونن نظر من و نقد کنن و دربارش بحث کنیم تا من هم یه چیزایی یاد بگیرم
مجید جان! ممنون، داستانت خوبه خصوصا خط دوم داستان (داستان پری و پسرش) فکر می کنم همه تو ذهنشون پری بود و دوست داشتن ازش استفاده کنن اما نتونستن ولی تو تونستی و خیلی هم خوب شد از همه مهمتر چیزی که منو شگفت زده کرد اینکه پسرک تو عکس پسر پری مهربون از آب در اومد و من خیلی از این بابت لذت بردم. بازم خسته نباشید می گم.
اما چند تا نکته کوچولو: حیوونا تو ادبیات غنی ما تشخص دارن و وقتی حرف می زنن شخصیتشون ظاهر می شه اما تو دیالوگای تو اگه اسم هر کدوم از اونا رو برداری مشخص نمی شه که این دیالوگ مثلا مال جغده یا گرگه و یا خرسه. غیر از اینکه اصلا نمی دونم چرا اینا رو آوردی اصلا به داستان نچسبیدن و داستانتو کمی آلوده کردند. دوم اینکه داستانت از چهار داستانک بدون مربوط به هم تشکیل می شه که فقط داستان پری و پسرش خیلی قشنگه هر چند کمی یه جاهای خیلی کوچیکش غیر منطقیه ولی اگه فقط به اون پرداخته می شد خیلی خوب از آب در میومد و سه داستان دیگه یعنی داستان حیوونا و پری، شاگردان نقاش و دختر نقاش ربطی به داستان نداشت و بیشتر تو رو مجبور کرد هم داستان طولانی تعریف کنی و هم اینکه به داستان پری و پسرش اونطور که باید ازت انتظار می رفت نپردازی
باز هم می گم داستانت خیلی خوب بود و چسبید دوستان می تونن نظر من و نقد کنن و دربارش بحث کنیم تا من هم یه چیزایی یاد بگیرم