صندلی داغ با حضور داخ اقای ad1986

[ad1986]

میخواستی رو صندلی نشینی:riz481:.اصلا کل کیف این صندلی پریدن تو زندگی خصوصی هستش.خخخخ.علی باید جواب بدی فکر کردی واسه چی بیدار موندیم!خخخ

شوما درست میگین... موخام از سوءتفاهما جلوگیری کنم... چون یه بار سوءتفاهم پیش اومد و با یکی از دوستای خیلی خوبم دعوا مانندی کردیم و دلخوری پیش اومد....
علاوه بر این طبق قانون اول صندلی داغ که تو صفحه اول توسط مدیر لایق مهسا بانو نوشته شده میتونم ج ندم

 

[ad1986]

یه موردی که برات پیش بیاد نتونی به کسی بگی و بری یجای خلوت با خودت گریه کنی
نه بدون مناسبت و وفات ...

آخرین بار یادمه تو حرم امام رضا همینجوری دلم گرفت و بغض کردم و گریه کردم

 

[ad1986]

سلاااام
به به چه سعادتی خخخخخ بعد یه عمر بیایی و ببین چه خبره؟!
میگم بوی سوختن میاد از انجمن خخخخ:thumbsupsmileyanim:
حیف حیف حیف و100حیف نت ام رو به موته وگرنه ...:motat:
مطمئنا خوووووب سوالایی پرسیدن...
چه خبرا سرباز وطن خخخخخ
موفق باشی

به به سلاااام آرزو خانوم خوبی؟؟؟
نبودی....
سلامتی..خبرا دست شما بید...
ممنونم

 

[mahsa.]

گز آردی

گز لقمه ای

پولکی

نوش جونت بالاخره دارندگی و برازندگی.​

 

[Fariba 90]

شوما درست میگین... موخام از سوءتفاهما جلوگیری کنم... چون یه بار سوءتفاهم پیش اومد و با یکی از دوستای خیلی خوبم دعوا مانندی کردیم و دلخوری پیش اومد....
علاوه بر این طبق قانون اول صندلی داغ که تو صفحه اول توسط مدیر لایق مهسا بانو نوشته شده میتونم ج ندم

علی وقتی جدی میشی حس میکنم میخوای بلند شی یه فصل کتکمون بزنی!والا اونموقع میترسم ازت!شوخی کردم جو صندلیت شاد شه وگرنه هر سوالی رو دوس نداشته باشی میتونی جواب ندی.

 

[ad1986]

:smiliess (4):ما هم چند سوال بپرسیم؟
بفرماااین... عجب احترامی به خود مینمایی...بپرسین... فقط یه چیزی رو بگم...قدیما شوختر بودین اما جدیدا نه


1-ملاک شما برای انتخاب دوستان چیه؟
دوست زیاد دارم... اما دوستای اصلیم و اونایی مه باهم زیاد ارتباط دارم.... صداقت... با مرامی...مهربانی...

2-چه قدر حاضرید برای دوستان هزینه کنید؟
هر چه در توانم باشه بهشون کنک میکنم... تو یه مثال بگم... حاضرم 20تم 14 بشه ولی دوستمم پاس بشه

3-شما خوشبختی رو در چه میدونید؟
آرامش

4-چشم انداز های زندگی آینده خود را چگونه ترسیم میکنید؟
مادی: خونه ای که خودم نقششو کشیدم اکی کنم....یه ماشین اخرین سیستم و تک... کمک به مردم نیازمند
معنوی: زندگی با آرامش تمام... از صراط مستقیمم بیرون نیام

- - - Updated - - -

5-اگه یه روز همسر آینده شما بدون توجه به علاقه و حساسیت شما کاری را انجام دهد، عکس العمل شما چیست؟
باهاش صحبت میکنم... همون لحظه موضوع رو بهش میگم تا یه نتیجه گیری کنیم

6-وقتی مشکلی رو نمیتونید حل کنید ، چه عواملی را دخیل میدانید ؟ مهمترین عامل چیست؟
مهمترین عاملش حتما کم کاری خودمه... البته مشکلا متفاوته...

7-وقتی مرتکب گنا هی میشوید ، بعد از اون چه حالتی به شما دست میدهد؟
خب عذاب وجدان میگیرم.. آیه الکرسی میخونم..از خدا طلب امرزش میکنم

8-با کدام یک از دعاها انس بیشتری دارید؟چرا؟
مناجات حضرت علی.... چون بیشتر خودمو عاجز میبینم پیش خدا و مهربونی خدارو بیشتر حس میکنم و اینجوری آرامش بیشتری پیدا میکنم


- - - Updated - - -

9-معمولا چند درصد از تصمیم هایتان منجر به عمل میشود؟ چند درصد تصیم های مهمتان را خودتان میگیرید؟کمک دیگران در تصمیم گیری شما به چه صورت است؟
اکثرش به عمل میشینه...فقط برنامه ریزی که میکنم ممکنه یکم زمان بر باشه ..اما دست آخر انجامش میدم...
خب همشو خودم تصمیم میگیرم..مهمترینش انتخاب همسر هس فک کنم که خونوادم سپردن دست خودم...
اگه تو یه مسله ای یا تصمیمی حس کنم خودم نمیتونم بهترین تصمیم رو بگیرم حتما از بقیه کمک و مشورت میگیرم...مخصوصا از دوستای نزدیکم

10-معمولا چند درصد کارهایتان را به پایان میرسانید؟
خیلیا شو.... میگم ممکنه زمان بر باشه اما بالاخره انجامش میدم.... دیر و زود داره سوخت و سوز نداره خخخ

11-از دست چه چیزهایی ناراحت میشوید؟ آیا احساس میکنید چیزهای زیادی هستند ک شما را ناراحت میکنند؟
از بلاتکلیفی خوشم نمیاد... از انتظارای که معلوم نیس کی تموم میشن خوشم نمیاد.... از شرایطی که نتونم از خودم دفاع کنم خوشم نمیاد

نه اصلا..اتفاقا کم هم بید

12-اوقات فراغت خود را به چه چیز اختصاص میدهید؟

قبلا ج دادم

13-در مقابل اشتباه دیگران چه برخوردی میکنید؟
بستگی به نوع اشتباهشون داره...بعضی وقتا ناراحت میشم اما یکم صبر میکنم تا اروم بشم و بهترین تصمیم رو بگیرم... اما متاسفانه بعضی وقتا همون لحظه زود عصبانی میشم و عکس العمل نشون میدم... البته بعدا پشیمون میشم... چون اشتباه طرف رو با اشتباه خودم جواب دادم...پس اشتباه من بدتره

14-اگر بخواهید انسان های اطراف خود را اعم از دوستان ،فامیل و همکاران از لحاظ خوب بودن رتبه ی 1 تا 100 بدهید، به خودتان در بین آنها چند میدهید؟و چرا؟
85 خخخخخ اکثر بچه ها ازم راضین... حتی فرهوود خخخخ فرهود کیه هااا؟؟ خو از ناری بپرس... چرا از ناری؟ خو همینجوری محض خنده خخخ

15-وقتی تصمیم آخر را میگیرید ،چه عواملی در منحرف شدن شما میتوانند دخیل باشند؟
سوالت خیلی کلی هس... البته اکثر سوالات کلی بود..من به یه چیز خاصی فک میکردم بر پایه اون ج دادم....
مثلا ممکنه بخوام درس بخونم امروز دوستم بیاد اخفالم کنه..درسم بمونه فردا خخخخخ تو اینجا عدم وجود پشتکار باعث میشه منحرف شم...
خیلی موارد رو میشه با مثال توضیح داد

16-برای رفت و آمد در مکان های ختلف بیشتر از چه راه هایی استفاده میکنید؟

راه های هوایی خخخخخخ متوجه نشدم خخخخخخخ

 

[mahsa.]

نون برنجی کرمانشاه

کاک کرمانشاه

نون خرمایی کرمانشاه


نوش جونتون​

 

[ad1986]

17-از چه رفتارهایی نمیتوانید بگذرید؟آیا کسی در زندگیت هست ک او را نبخشیده باشی؟
از بی احترامی و فحش به ناموس... دعوا حتمیه تو این موارد خخخخ
آره ... یکی از سوالایی بود که دوس داشتم یکی ازم بپرسه خخخخ
اولیش معلم چهارم ابتدایمون آقای جعفری که اهل کلیبر بود.... ایشون یه لوزی دادن قطراش معلوم بود..گفتن محیطش یا مساحتش رو حساب کنین..از ردیف آخر به دفترا نیگا کردن و هر کی بلد نبود با خط کش میزدش... من حل کردم هم ردیفیام هم که همه زرنگ بودن از من گرفتن و نوشتن... بعد رسید به اونا اونارم زد به دفتر منم نگا کرد منم زد (تو این فاصله من چک کردم دیدم درسته راه حلم)..معلمم میدونست من بچه زرنگم (البته تو ابتدایی نه مثل سپیده تو همه دوران!! خخخ) هیچی منم زد خیلی ناراحت شدم و غرورم شکست... دوستامم لطف کردن گفتن علی حل کرده بود و داده بود (یعنی تقصیر ما نیس که اشتباه نوشتیم!).. هیچی معلم رفت پای تخته حل کرد دید من درست حل کردم... برگشت مثلا ازم معذرت بخواد...گفت تو درس حل کردی.... منم بغض گرفته بود به خاطر خورد شدن غرورم.... بعد دید بغضمو برگشت با حالت تمسخر گفت تو هم بیا منو بزن!!!! (جوری گفت که یعنی حق داشتم بزنمت پر رو نباش و قیافه برام نگیر!!)
تا الانم که الانه حلالش نکردم
خب چون یکیشو پرسیدی و داستانمم طولانی شد بقیه رو هم بعدا میگم...مهمترینش همون بود

18-اشتباهات دیگران چه تاثیری در کار و رفتار شما دارد؟
ناراحتم میکنه و یکم عصبیم..اما بعد ردیف میشم.... سعی میکنم اون اشتباهات رو خودم تکرار نکنم

19-با کسی ک میدانید عملی را انجام داده اما انکار میکند ، چگونه برخورد میکنید؟
بستگی به شخص داره و عملش... بعضی وقتا هر جور شده اثباتش میکنم و چنتا فحش بهش میدم که اعتراف کن و انکار نکن... بعضی وقتام اگه مهم نباشه زیاد اهمیت نمیدم به قضیه اما تو ذهنم میمونه که این آدم اینجور رفتارایی هم داره

20-وقتی کسی دچار حادثه ای میشود، چه کاری انجام میدهید؟

- - - Updated - - -


تنفس مصنوعی؟؟؟ ماساژ قلبی؟؟؟؟ نوک زبونمه هاااا
چه نوع حادثه ای؟ من دوره های کمک های اولیه رو گذروندماااا
سعی میکنم بهش کمک کنم

- - - Updated - - -

21-چه اتفاقی پیش بیاید شما رفت و آمدتان را با کسی کم یا قطع میکنید؟ با کسی قطع رابطه دارید؟ چرا؟
بهم دروغ بگه یا خیانت کنه (همون نارو بزنه بید دیگه؟) ... بهم بی احترامی کنه یا بخواد جلو جمع ضایم کنه....بقیش یادم نیس.. زیاده فک کنم
آره
به خاطر همین جور دلیلا....


22-چه جاهایی به نظر شما صداقت ساده لوحی است؟
صداقت هیچ وقت ساده لوحی نیس...جز در مقابل کسی که باهات صادق نیس... چون از صداقتت سوءاستفاده میکنه ..پس اگه باهاش صادق باشی احمقی ..یا همون ساده لوحی

23-چه قدر انتظار دارید دیگران شما را در سختی ها و مشکلات درک کنند؟
خیلی زیاد...درک خیلی موهومه

24-وقتی با دوستان به گردش میروید آیا شما قبل از همه دست به جیب میشوید؟


تا همینجا بسنده میکنم موفق باشید...

اکثرا من مادر خرج میشم.... سعی میکنم من از همه دست به جیب بشم.

 

[ad1986]

اها راستی یه سوال دیگه نظرت راجع به ننه حسان چیه؟:smilies:

خخخ همون اول یکیش رو گفتم...بیشتر دوس دارم ازت انتقاد کنم...:smiliess (7):
دختر خیلی خوب و مهربونی هستی سر جاش
قبلنا شوخ تر بودی.... شادتر بودی تو باکس...
به کریم گیر میدادی و میگفتی کریم بهت گیر میده خخخ
چی شد؟
من احساس میکنم یکم عوض شدی ..یا اینجوری نیس؟
جدی تر به نظر میای..خشک تر برخورد میکنی...
آخه چراااااااا؟؟:sad::sad:

 

[mahsa.]

چه سوالی و دوست داشتی ازت بپرسن و نپرسیدن خودت بپرس و جواب بده...
گناهی داری که میترسی حدا نبخشتت؟

 

[ad1986]

.
.
.بچه ها مهندس شطرنج دوست داره
به نظرتون حریف قدری هست؟​

خیلی وقته بازی نکردم مهسا....
مهسا سوهانارو نده به مهمونا بزار تو یخچال شب خودم همشونو میخورم خوووو...طبقه بالای یخچال بزار که دست هانی بهش نرسه..قایمش کن ..هانی نفهمه هااا

 

[ad1986]

همین یه جواب برای رسیدن به جواب خیلی از سوالات برای شناختت کافی بود ننه

خووو ننه حسان چطور شناختی میگفتی خووو... فقط در گوشم بوگو که آبروم پیش دوستام نره...اییییییییییییییییییییییش خودمو لو دادم

 

[mahsa.]

خیلی وقته بازی نکردم مهسا....
مهسا سوهانارو نده به مهمونا بزار تو یخچال شب خودم همشونو میخورم خوووو...طبقه بالای یخچال بزار که دست هانی بهش نرسه..قایمش کن ..هانی نفهمه هااا

بابا مال تورو نگه داشتم به خودت میدم اونم یواشکی نه جلوی مهموناااااااااااااا

 

[ad1986]

مخصوص میهمانان گرانقدر
.
.

.
.
.
اینم مخصوص علی آقای خودمون
خداقوت رییس.​

به به مرسی مهسا...نخواسته چایی ردیف کردی.... دمت گرممم

 

[ad1986]

نظرت درمورد حجاب ....چادر یا مانتو ....فقط بیرکلمه؟

مانتو........

 

[ad1986]

میدونم جواب دادی خوندم.ولی سوال من قبل جواب دادنت بود مال اونهههههههه که تکراریه.

میدونستم نه فالوووووووووووووووده. بعدش پیتزا مهمونم کن.خخخ

خووو خودت میدونی که باز یادم میره خخخخ هر وقت اومدی تبریز بوگو فالوده مهمونت کنم :28:

 

[ad1986]

فردین؟
بهروز؟
رضا؟
ناصر؟
کدومشون؟؟؟؟؟؟

چی کا کنم جمله بسازم؟؟خخخ
فردین.... تو اول دبیرستان یه تی شرت داشتم عکی فردین رو سینم بود... ثبت نام نکردن گفتن فردین رو نمیشناسی یه عیاش!!! بود ..برو لباستو عوض کن بیا تا ثبت نام کنیم ازت!!!

 

[ad1986]

خیلی نامرتیییییییییییی

- - - Updated - - -

تا حالا چند بار ازدست من ناراحت شدی اساسی؟
یادم نیس.. اما چند باری هس...


مطمینی یادت نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگه یه کوچولوهم یادت بود خصوصی کن.
​

خوووو من که حرفمو پس گرفتم...خیلی خووب و عالی پذیرای میکنی...دست گل مجری خوبم درد نکنه

پارتی بازی نداریم..خصوصی و اینا نداریم.... یادم نیس

 

[ad1986]

حسان دختری؟؟؟ :5:
من توی این دوسال و خورده ای عضویتم فکر می کردم پسری :14:

خخخخخخخخخخخخخخ :25r30wi::25r30wi:

 

[mahsa.]

چی کا کنم جمله بسازم؟؟خخخ
فردین.... تو اول دبیرستان یه تی شرت داشتم عکی فردین رو سینم بود... ثبت نام نکردن گفتن فردین رو نمیشناسی یه عیاش!!! بود ..برو لباستو عوض کن بیا تا ثبت نام کنیم ازت!!!

قلبم گرفت

در سن شانزده سالگی علی رغم مخالفت های پدر به شکل حرفه ای به ورزش هایی چون فوتبال، ژیمناستیک، شنا و هالتر پرداخت. با تعویض پی در پی رشته های ورزشی سرانجام از دنیای کشتی سردرآورد.
و به باشگاه نیرو و راستی رفت و زیر نظر کیومرث ابوالملوکی به فراگیری فنون کشتی پرداخت ابوالملوکی در مورد فردین می‌گوید: "بسیار باهوش بود. فنون کشتی را به‌راحتی یاد می‌گرفت و راحت‌تر از آن اجرا می‌کرد. بیش از آن که از زور بازو و قدرت خود استفاده کند، از هوش و ذکاوت خود بهره می‌برد".
بعدها فردین به باشگاه تهران رفت. در این‌جا بود که با غلامرضا تختی آشنا شد، او در این باشگاه زیر نظر حبیب‌الله بلور به صورت حرفه‌ای کشتی را دنبال کرد وی اولین بار در مسابقات قهرمانی کشور در رشته آزاد در سال ۱۳۳۲ در اصفهان در وزن ششم مدال برنز گرفت و در سال ۱۳۳۳ در انتخابی تیم ملی در وزن ۷۳ کیلو برگزیده شد و راهی تیم ملی گردید و در دومین دوره مسابقات جهانی در سال ۱۹۵۴ میلادی در توکیو به همراه محمود ملاقاسمی ، محمدمهدی یعقوبی ، ناصر گیوه‌چی ، توفیق جهانبخت ، عباس زندی ، غلامرضا تختی و احمد وفادار اعضای تیم‌ملی را تشکیل دادند و در نهایت در این مسابقات تیم ایران دو مدال طلا در اوزان ۶۷ و ۷۹ کیلوگرم توسط مرحوم توفیق جهانبخت و عباس زندی به دست آمد اما در وزن ۷۳ کیلوگرم محمدعلی فردین با شکست حریفانی ازفیلیپین، سوئد، آرژانتین و ژاپن فینالیست شد ولی در مبارزه پایانی مغلوب حریف گرجی از شوروی سابق شد و با مدال نقره به کار خود پایان داد.
در سال ۱۳۳۶ در قهرمانی کشور در تهران در یک وزن پائین‌تر در وزن پنجم با شکست همه مدعیانش از عنوان قهرمانی را به دست آورد.
فردین برای اینکه ثابت کند در رشته فرنگی نیز تبحر دارد در مسابقات قهرمانی کشور در سال ۱۳۳۷ در تهران در وزن ششم بعد از اینکه همه حریفان خود را تا فینال شکست داد در مبارزه نهایی نیز در فینالی تکراری از سد محمد بهادری گذشت و با کسب عنوان قهرمانی در صدر وزن ششمی‌ها قرار گرفت.
وی به دلیل آسیب‌دیدگی و پاره‌ای نامهربانی‌ها مجبور شد با دنیای کشتی خداحافظی کند، محمدعلی فردین از معدود قهرمانانی است که هم در کشتی آزاد و هم در کشتی فرنگی، عنوان قهرمانی ایران را نصیب خود کرد