mohana
Well-known member
امشب شمعی به نيت تو خواهم افروخت...
به نيت روشنايی چهره ی تو و فروغ لطيف چشمانت...
آسمانی! امشب شمعی به نيت هزار سالگی انتظـــــارم خواهم افروخت. به نيت سالها، روزها، و لحظات بی تو بودن ،اما به ياد تو زيستن ،نفس كشيدن ، ترانه گفتن ، فرياد زدن…
كدامين جاده
كدامين جاده امشب مي گذارد سر به پای تو؟
اينجا...اینجا كنار اين عاشق واره ها كه امشب هركدام شمعی پيش رو دارند،
نگاه كن...
نگاه کن نور باران انتظـــــــارت را كه از پشت پنجره ی آسمان پيداست...
دستها مثل من روی صورت ، دورِ چشم ، چسبيده به شيشه ی پنجره...
اينجا كنار ما … جای تو خاليست.....
تو كه از پشت پنجره ی آسمان به انبوه اين نورهای سوسوزن ، نگاه می كنی ،لبخند تو را می بينم.
از همينجا …..همين جا كه دور از توست و خالي از…
گرچه مگر نه آنكه تو حضور هميشه و هماره ای ؟
آری می بينم لبخندت را... با اينكه دور از تو ام
مثل من دست به صورت چسبيده ب چشم... به پنجره ؛ به نگاه تو، به لبخند هماره ات ، نگاه دوخته ام....
آخرین ویرایش: