یا مهدی جان
با اینکه روی صدا زدنت را ندارم...
دلتنگتم
از هیاهوی این دنیا خسته ام
دیگر هوای اینجا برایم سنگین است
میدانم که لیاقت آمدنت را ندارم
اما بدان که نبودت را لحظه به لحظه حس میکنم
اینجا همه جا تار شده
بارها چشم هایم را شسته ام
اما باز هم جز تاری و تیرگی چیزی نمیبینم
یا مهدی
اینجا تاریک است دستانت را کم دارم