سلام به همه روانشناسای گل!
مطلبی که می خوام شروع کنم ( کنیم!) به احتمال بالای 90 درصد درد دل خیلی از شماهام هست ...و اون اینکه :
توجه کردین اصلا معلوم نیست جای ما روانشناس ها توی این کشور کجاست ؟ طبق تعریفی که برای روانشناس های بالینی ارائه می شه به طور خلا صه ما باید تو کلینیک ها کار کنیم برای درمان اختلالات رفتاری که با تکنیک های روانشناسی و روانکاوی قابل حلند ... بنابراین درمان یه اسکیزوفرن که کلا باید بستری باشه و دارو یا شوک بگیره کار ما نیست!کار روانپزشکاست!! ما نهایتا باید روی این جور آدم ها تشخیص بذاریم نه اینکه درمانشون کنیم! اما از اونجایی که کار دنیا برعکسه ما روانشناسای بیچاره رو با عنوان دکتر دیوونه ها می شناسن !! در عوض کافیه تلویزیون رو روشن کنید ... روانپزشکان عزیز ( که کارشون دارو درمانیه) در هر شبکه مشغول دادن مشاوره های خانوادگی ، راهکارهای تربیت فرزند ، تکنیک های موفقیت ، آموزش روش های حل مسئله ، روشهای درمان روانکاوی ، درمان اختلالاتی مثل وسواس یا سوء ظن همسران نسبت به هم(که همه ما می دونیم تا چه حد روانشناسی اند و نه روانپزشکی) هستند! مشاوران خانواده و روانشناسان عمومی و روانشناسان سلامت و روانشناسان تربیتی هم همواره دوشادوش روانپزشکان زحمت کش به سبک کردن بار کار ما کمک می کنند و کنار ما خدمات ارائه می دن!خیلی خوبه نه ؟بیاین ما بریم تعطیلات ...یا نه بیاین کلا تعطیل کنیم!نظرتون چیه؟:14:
تازه من اینو نمی گم که اخیرا خیلی از روانپزشک ها تز هاشون بر پایه روانشناسیه و حتی بعضی هاشون دارو درمانی رو تا حد زیادی در صورت اضطرار و اجبار مجاز می دونند...اینو نمی گم که متولی روانشناسی بالینی و قطب اون در کشور یه دانشکده روانپزشکیه که همه ما آرزو داریم اونجا درس بخونیم : انستیتو روانپزشکی تهرن
الغرض : الان ما چه نقشی تو جامعه داریم ؟
چی شد که اینجوری شد؟
حالا برای اعاده حیثیتمون باید چی کار کنیم؟
و بطور خلاصه : آیا ما اشتباهی شدیم ... شما اشتباهی شدید ... یا آن ها اشتباهی شدند؟!:21::33:
مطلبی که می خوام شروع کنم ( کنیم!) به احتمال بالای 90 درصد درد دل خیلی از شماهام هست ...و اون اینکه :
توجه کردین اصلا معلوم نیست جای ما روانشناس ها توی این کشور کجاست ؟ طبق تعریفی که برای روانشناس های بالینی ارائه می شه به طور خلا صه ما باید تو کلینیک ها کار کنیم برای درمان اختلالات رفتاری که با تکنیک های روانشناسی و روانکاوی قابل حلند ... بنابراین درمان یه اسکیزوفرن که کلا باید بستری باشه و دارو یا شوک بگیره کار ما نیست!کار روانپزشکاست!! ما نهایتا باید روی این جور آدم ها تشخیص بذاریم نه اینکه درمانشون کنیم! اما از اونجایی که کار دنیا برعکسه ما روانشناسای بیچاره رو با عنوان دکتر دیوونه ها می شناسن !! در عوض کافیه تلویزیون رو روشن کنید ... روانپزشکان عزیز ( که کارشون دارو درمانیه) در هر شبکه مشغول دادن مشاوره های خانوادگی ، راهکارهای تربیت فرزند ، تکنیک های موفقیت ، آموزش روش های حل مسئله ، روشهای درمان روانکاوی ، درمان اختلالاتی مثل وسواس یا سوء ظن همسران نسبت به هم(که همه ما می دونیم تا چه حد روانشناسی اند و نه روانپزشکی) هستند! مشاوران خانواده و روانشناسان عمومی و روانشناسان سلامت و روانشناسان تربیتی هم همواره دوشادوش روانپزشکان زحمت کش به سبک کردن بار کار ما کمک می کنند و کنار ما خدمات ارائه می دن!خیلی خوبه نه ؟بیاین ما بریم تعطیلات ...یا نه بیاین کلا تعطیل کنیم!نظرتون چیه؟:14:
تازه من اینو نمی گم که اخیرا خیلی از روانپزشک ها تز هاشون بر پایه روانشناسیه و حتی بعضی هاشون دارو درمانی رو تا حد زیادی در صورت اضطرار و اجبار مجاز می دونند...اینو نمی گم که متولی روانشناسی بالینی و قطب اون در کشور یه دانشکده روانپزشکیه که همه ما آرزو داریم اونجا درس بخونیم : انستیتو روانپزشکی تهرن
الغرض : الان ما چه نقشی تو جامعه داریم ؟
چی شد که اینجوری شد؟
حالا برای اعاده حیثیتمون باید چی کار کنیم؟
و بطور خلاصه : آیا ما اشتباهی شدیم ... شما اشتباهی شدید ... یا آن ها اشتباهی شدند؟!:21::33:
آخرین ویرایش: