فیلم ها و دیالوگ های ماندگار...
- نویسنده موضوع yasamin2
- تاریخ شروع
40):و ماندگارترین دیالوگ سریال خداحافظ بچه که میگفت:هروقت بچمون بزرگ شد میریم به جرممون اعتراف میکنیم مجازاتشم میکشیم:25r30wi:
matin
New member
زندگی خصوصی :
ما انقلاب کردیم که دین رو حاکم کنیم اما مشکل از اونجایی شروع شد که یادمون رفت اسلام دین اخلاق هم هست.
چسبیدیم به احکام ، اخلاق رو گذاشتیم لبه طاقچه و فراموشش کردیم.
هیچ فکر کردی چرا اکثر متدینین ما اینقدر عبوس هستند در حالی که پیغمبر ما نمونه ی خوش خلقی با امتش بود ،امام صادق از دین تعریف داره آقا ابراهیم : دین به رکوع و سجود طولانی نیست ، دین یعنی امانتداری و وفای به عهد --- امانت این بچه ها رو چه جوری نگه داشتیم ؟؟ به عهدی که با این ملت بستیم چقدر عمل کردیم !!!
... از احکام فقط این رو یاد گرفتیم که دو تا ماشین بندازیم تو خیابون، تن و بدن جوونامون رو بلرزونیم.
یا یه هلیکوپتر بفرستیم رو سقف خونه مردم، نیرو پیاده کنیم برا جمع کردن چهار تا بشقاب آهنی.
یارو ۷۰میلیون پول هیئت رو که مردم به امانت داده بودن رو خورده اونوقت توو عروسی برادرزادش چون یه دلنگو دولنگی کردن میگه معصیت داره حرومه من نمیرم !
از احکام همین رو یاد گرفتیم که اگه یه دختر دو تار موش پیدا بود، با پونز فرو کنیم تو پیشونیش، اونوقت ادعا کنیم که خیرخواه مردمیم، نگران آخرته اونا هستیم.
همین خیرخواهی بعضیا کار دستمون داد. اینجوری شد که به اینجا رسیدیم. حالا دوزاریت افتاد آقا ابراهیم؟
انحراف در انقلاب با امثال شما شروع شد !!!!
ما انقلاب کردیم که دین رو حاکم کنیم اما مشکل از اونجایی شروع شد که یادمون رفت اسلام دین اخلاق هم هست.
چسبیدیم به احکام ، اخلاق رو گذاشتیم لبه طاقچه و فراموشش کردیم.
هیچ فکر کردی چرا اکثر متدینین ما اینقدر عبوس هستند در حالی که پیغمبر ما نمونه ی خوش خلقی با امتش بود ،امام صادق از دین تعریف داره آقا ابراهیم : دین به رکوع و سجود طولانی نیست ، دین یعنی امانتداری و وفای به عهد --- امانت این بچه ها رو چه جوری نگه داشتیم ؟؟ به عهدی که با این ملت بستیم چقدر عمل کردیم !!!
... از احکام فقط این رو یاد گرفتیم که دو تا ماشین بندازیم تو خیابون، تن و بدن جوونامون رو بلرزونیم.
یا یه هلیکوپتر بفرستیم رو سقف خونه مردم، نیرو پیاده کنیم برا جمع کردن چهار تا بشقاب آهنی.
یارو ۷۰میلیون پول هیئت رو که مردم به امانت داده بودن رو خورده اونوقت توو عروسی برادرزادش چون یه دلنگو دولنگی کردن میگه معصیت داره حرومه من نمیرم !
از احکام همین رو یاد گرفتیم که اگه یه دختر دو تار موش پیدا بود، با پونز فرو کنیم تو پیشونیش، اونوقت ادعا کنیم که خیرخواه مردمیم، نگران آخرته اونا هستیم.
همین خیرخواهی بعضیا کار دستمون داد. اینجوری شد که به اینجا رسیدیم. حالا دوزاریت افتاد آقا ابراهیم؟
انحراف در انقلاب با امثال شما شروع شد !!!!
estel
New member
آژانس شیشه ای : مو که مدونوم ای وسط گوشت قربونی عباسه
ارباب حلقه ها: همیشه یه امیدی هست
گلادیاتور: The general who became a slave. The slave who became a gladiator. The gladiator who defied an emperor. Striking story! But now, the people want to know how the story ends. Only a famous death will do. And what could be more glorious than to challenge the Emperor himself in the great arena?
گلادیاتور:My name is Maximus Decimus Meridius, commander of the Armies of the North, General of the Felix Legions, loyal servant to the true emperor, Marcus Aurelius. Father to a murdered son, husband to a murdered wife. And I will have my vengeance, in this life or the next.
هملت:بودن یا نبودن مسئله این است
ارباب حلقه ها: همیشه یه امیدی هست
گلادیاتور: The general who became a slave. The slave who became a gladiator. The gladiator who defied an emperor. Striking story! But now, the people want to know how the story ends. Only a famous death will do. And what could be more glorious than to challenge the Emperor himself in the great arena?
گلادیاتور:My name is Maximus Decimus Meridius, commander of the Armies of the North, General of the Felix Legions, loyal servant to the true emperor, Marcus Aurelius. Father to a murdered son, husband to a murdered wife. And I will have my vengeance, in this life or the next.
هملت:بودن یا نبودن مسئله این است
OMID2010
New member
ازدواج هم چيز جالبيه.مثل ارتش مي مونه.با وجودي كه همه ناراضين ولي بازم داوطلب داره
- به عشق در اولین نگاه اعتقاد داری؟
- نمیدونم ولی باعث صرفه جوئی در وقت میشه -شب به شب
- یادت باشه این سلاح درست بطرف قلبت نشانه رفته
- یعنی نقطه ای از بدنم که کمتر از هرجای دیگه آسیب پذیره - کازابلانکا
- به عشق در اولین نگاه اعتقاد داری؟
- نمیدونم ولی باعث صرفه جوئی در وقت میشه -شب به شب
- یادت باشه این سلاح درست بطرف قلبت نشانه رفته
- یعنی نقطه ای از بدنم که کمتر از هرجای دیگه آسیب پذیره - کازابلانکا
mikhak s
New member
اي ول متين خوب اين ديالوگ ها يادته، صحنه ي اين قسمت ديالوگ كاملا يادم اومدميخواست از مرز فرار كنه كه جلوشو گرفتن:sad:
estel
New member
تروی: Hector: You say you're willing to die for love but you know nothing about dying and you know nothing about love!
تروی:Odysseus: [voiceover] If they ever tell my story let them say that I walked with giants. Men rise and fall like the winter wheat, but these names will never die. Let them say I lived in the time of Hector, tamer of horses. Let them say I lived in the time of Achilles.
ارباب حلقه ها:Frodo: I can't do this, Sam.
Sam: I know. It's all wrong. By rights we shouldn't even be here. But we are. It's like in the great stories, Mr. Frodo. The ones that really mattered. Full of darkness and danger, they were. And sometimes you didn't want to know the end. Because how could the end be happy? How could the world go back to the way it was when so much bad had happened? But in the end, it's only a passing thing, this shadow. Even darkness must pass. A new day will come. And when the sun shines it will shine out the clearer. Those were the stories that stayed with you. That meant something, even if you were too small to understand why. But I think, Mr. Frodo, I do understand. I know now. Folk in those stories had lots of chances of turning back, only they didn't. They kept going. Because they were holding on to something.
Frodo: What are we holding onto, Sam?
Sam: That there's some good in this world, Mr. Frodo... and it's worth fighting for.
تروی:Odysseus: [voiceover] If they ever tell my story let them say that I walked with giants. Men rise and fall like the winter wheat, but these names will never die. Let them say I lived in the time of Hector, tamer of horses. Let them say I lived in the time of Achilles.
ارباب حلقه ها:Frodo: I can't do this, Sam.
Sam: I know. It's all wrong. By rights we shouldn't even be here. But we are. It's like in the great stories, Mr. Frodo. The ones that really mattered. Full of darkness and danger, they were. And sometimes you didn't want to know the end. Because how could the end be happy? How could the world go back to the way it was when so much bad had happened? But in the end, it's only a passing thing, this shadow. Even darkness must pass. A new day will come. And when the sun shines it will shine out the clearer. Those were the stories that stayed with you. That meant something, even if you were too small to understand why. But I think, Mr. Frodo, I do understand. I know now. Folk in those stories had lots of chances of turning back, only they didn't. They kept going. Because they were holding on to something.
Frodo: What are we holding onto, Sam?
Sam: That there's some good in this world, Mr. Frodo... and it's worth fighting for.
parnian24
New member
ترجمه هاشم بنویس استل جون.مغز مصرف کردن یه کم واسم سخت شده :sad::motat:
آخرین ویرایش:
estel
New member
best dialogs of wag the dog:
Conrad 'Connie' Brean: A good plan today is better than a perfect plan tomorrow.
Winifred Ames: What did he do?
Stanley Motss: He raped a nun...
Winifred Ames: Oh, God. Oh, God. Jes - Oh, God!
Stanley Motss: And...
Winifred Ames: "And"? I don't want to know an "and". Why is there an "and"?
Stanley Motss: Look, look, look, look, look. He's fine as long as he gets his medication...
Winifred Ames: And if he doesn't get his medications?
Stanley Motss: He's not fine.
Stanley Motss: Yea, it's like a plumber: do your job right and nobody should notice. But when you fuck it up, everything gets full of shit.
Conrad 'Connie' Brean: A good plan today is better than a perfect plan tomorrow.
Winifred Ames: What did he do?
Stanley Motss: He raped a nun...
Winifred Ames: Oh, God. Oh, God. Jes - Oh, God!
Stanley Motss: And...
Winifred Ames: "And"? I don't want to know an "and". Why is there an "and"?
Stanley Motss: Look, look, look, look, look. He's fine as long as he gets his medication...
Winifred Ames: And if he doesn't get his medications?
Stanley Motss: He's not fine.
Stanley Motss: Yea, it's like a plumber: do your job right and nobody should notice. But when you fuck it up, everything gets full of shit.
matin
New member
حروم اون آمپولیه که دونه ای 220 هزار تومن پولشه و تو باید ماهی سه تاشو بزنی...
حروم زندگی این بدبخته که حسرت یه عروسی به دلش مونده..زده بالا ، متوسل شده به تابلوی کائنات...
حروم اون نزول خوره که اگه سر ماه پول با اسکونتش حاضر نباشه ، اسباب و اثاثیه پدر و مادر من رو بعد از 30 سال کار تو آموزش و پرورش این مملکت میزیزه سر کوچه...
حروم اون ماشینی که آیینه بغلش ، دیه ما سه نفره
( حمید فرخ نژاد.......گشت ارشاد)
حروم زندگی این بدبخته که حسرت یه عروسی به دلش مونده..زده بالا ، متوسل شده به تابلوی کائنات...
حروم اون نزول خوره که اگه سر ماه پول با اسکونتش حاضر نباشه ، اسباب و اثاثیه پدر و مادر من رو بعد از 30 سال کار تو آموزش و پرورش این مملکت میزیزه سر کوچه...
حروم اون ماشینی که آیینه بغلش ، دیه ما سه نفره
( حمید فرخ نژاد.......گشت ارشاد)
estel
New member
گلادیاتور: The general who became a slave. The slave who became a gladiator. The gladiator who defied an emperor. Striking story! But now, the people want to know how the story ends. Only a famous death will do. And what could be more glorious than to challenge the Emperor himself in the great arena?
ترجمه:ژنرالی که برده شد برده ای که گلادیاتور شد گلادیاتوری که به مبارزه با امپراطور برخاست, داستان جذابیه.! اما الان مردم میخوان پایان این داستانو ببینن.و فقط یه مرگ باشکوه میتونه تمومش کنه و چه چیزی از این باشکوه تر که مبارزه با خود امپراطور و در میدان آرانا باشه؟؟؟؟!!!!
به در خواست آریا121
ترجمه:ژنرالی که برده شد برده ای که گلادیاتور شد گلادیاتوری که به مبارزه با امپراطور برخاست, داستان جذابیه.! اما الان مردم میخوان پایان این داستانو ببینن.و فقط یه مرگ باشکوه میتونه تمومش کنه و چه چیزی از این باشکوه تر که مبارزه با خود امپراطور و در میدان آرانا باشه؟؟؟؟!!!!
به در خواست آریا121