حضرت ســــلیمان و مورچه عاشق‎..

mexin

Well-known member

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های
پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت:
معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به
عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر
نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام
را می کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای
او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که
در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد...

*تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست...*

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا
یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛
خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد.
 

ghazal26

New member
ممنون دوست عزيز كه مارو ياد خدا انداختي زيبا بود
:bunnyearsmiley:اما حالا قصه مورچه واقعي بود يا يه تمثيل بود؟
 

mikhak s

New member
تكراري بود. قبلا يكي از بچه ها اين مطلبو گذاشته:riz277:
 
بالا