من يك آزمايشگاهيم !! چشماني دارم به تيزبيني عدسي 100! و نگاهي به معناي واقعي آنالايزر! من يك آزمايشگاهيم ! از زماني كه نامم در حیطه آزمايشگاهيان ثبت شد ، نيدل سرنگ اولين همراه كوچكم بود ، اما كم كم فهميدم كه اين دوست بلاي جان من است ! وقتي آموختم HIV ، HBs ، HCV و...در خون برخي بيمارانم كمين كرده و همانند برخي سروران مقامات بالا به انتظار مرگ من نشسته اند..! من يك آزمايشگاهيم ! اولين بار كه سمپلر را به دست گرفتم برق شادي حجم كردن سرم و مايعات در چشمانم درخشيد ، اما ندانستم كه اين آغازي بود براي حجم سنجي صبرم! وقتي حجم دستمزدم مطابق وظايفم افزايش نيافت ...اكنون تنها 20 لاندا از ويال صبرم باقي مانده ! آري من ... هنوز به ياد دارم وقتي در همهمه صداي سانتريفوژ و چرخش خيره كننده اش گم شده بودم ، ندانستم كه اين آغازيست براي رسوب و ركود ارزش والاي من ! آري من ... آن زمان كه با اشتياق براي نخستين بار كليد سل كانتر را فشردم تا سلول هاي ويال CBC را كه در دستانم بود Count كند، ندانستم كه روزي خون خودم با بي توجهي بالاسري هايم آسپيره خواهد شد و هيچكه شمارشي از وجودم پرينت داده نشد .... اما من در تاريكي و بي رحمي زمانم ، با كورسويي از فانوس اميد ، به راه افتادم .. پله های ترقی را یکی یکی به اميد ارتقاء گذراندم ... اولين باند شارپي كه از الكتروفورز حاصل كردم ، همراه بود با اميد از درخشش حضورم درجامعه پزشكي .. اما من خواسته يا ناخواسته به عنوان Negative control اين سازمان بودم ... چقدر از بيان يك نتيجه PCR ، Result : Positive به خود مي باليدم ، چقدر از گزارش لنف آتي پيك ، آنيزوسيتوزيس ، و... خشنود بودم ، اما ندانستم كه مرفولوژي : هايپوكروميا (++++) تقدير من است !! اما اي سروران عاليقدر ! دردهاي من بسيار است . گرچه سنجش ارزش من با هيچ آنالايزري امكان پذير نيست ! من سل كانتر يا اتوآنالايزر نيستم ! من انساني هستم در رداي سپيد خدمت به هم نوعانم ! با صفاي دل و صدق درون ! من و برخي دوستانم حتي در دستگاه رسمي شما نيز جايي نداريم و دور از ديگر همسنگرانمان در فاصله اي نه چندان دور به نام " آزمايشگاه خصوصي " روزگار مي گذرانيم ... با كمترين مزايا و بيشترين فاصله از جايگاه واقعيمان ..! پس مرا باور كنيد كه چه بخواهيد چه نخواهيد من عضوي هستم از تنديس تنومند وزارت بهداشت ! همكاري هستم براي پزشك ، پرستار ، ماما و...!A