پرستار مهربون
New member
امروزه بیش از 700 میلیون مسلمان در بیش از 44 کشور جهان، زندگی می کنند. همگی این ممالک، عضو سازمان ملل متحدند، بعضی از آنها تا چندی پیش مستعمره ی دول اروپا بودند و از طریق جنبش و طغیان و مبارزات پیگیر و خونین، آزادی خود را فراچنگ آوردند. در سالهای اخیر امت اسلام در سراسر جهان توانسته است نقش سازنده ی خود را در عرصه سیاست بین المللی به خوبی انجام دهد. نقشی که قرن ها از ایفای آن محروم بود و دیگران، یعنی دول استعماری، به زیان او انجام می دادند. اشتباه است اگر پیام قرآن را تنها تنظیم رابطه ی انسان با خدا تصور کنیم. رسالت اسلام، پی ریزی بنای جامعه است که روابط انسانی را نیز بر بنیان آزادی، برابری و برادری، تنظیم می کند. اسلام به کلیه مسایل زندگی مادی بشر همزمان با نیاز های روحی و معنوی او اندیشیده است و به موازات تربیت روحانی و دشواری های اجتماعی – اقتصادی و حقوقی انسان را از طریق گسترش عدالت و تعمیم مشارکت ، چاره جویی کرده است.
از دیدگاه تاریخی هر گز نمی توان ضوابطی را برای مدتی دراز به کار بست و درصدد و تغییر آن به تناسب شرایط و زمان بر نیامد. مخصوصا که روش پیامبر در تصمیم گیری های مهم، مشورت با یاران و صاحب نظران بوده و به تنهایی در هیچ امری تصمیم نمی گرفته است. همه ی مردم حق شرکت در تصمیمات سیاسی و انتصاب متصدیان امور حکومت اسلام را دارند. تنها کسانی که اسلام را نپذیرفته اند، از حیث سیاسی از حقوق کمتری بهره مندند. با اینهمه اصل برابری، آنانرا هم در بر می گیرد و مانند مسلمانان از همگی امتیازات اسلام استفاده می کنند. اقلیت های دینی یا نژادی باید از برادری و برابری در جامعه ی مسلمان برخوردار باشند. بنا بر حدیثی از پیامبر اکرم:
همه ی مردم مانند دندانه های یک شانه، مساویند.
باید دانست که برابری در اسلام بدان معنی نیست که افراد سالم بدون آنکه زحمت بکشند از مزایای اقتصادی یکسان بهره مند گردند. قرآن تفاوت های فردی را از نظر هوش، شرایط بدنی و روانی، کارآیی و بیکارگی می پذیرد و از مالکیت فردی در صورتیکه نتیجه ی فعالیت مشروع فرد بوده و سهم بیت المال پرداخت شده باشد حمایت می کند.
اسلام تا حدودی توانگری، بینوایی، خوشبختی و بدبختی انسان را با مشیت الاهی، مرتبط می داند. (سوره رعد آیه 26)
ولی در عین حال مالکیت را از آن خدا می پندارد، محصول زمین متعلق به انسان هایی است که در آن کار می کنند. اصل پرداخت زکات، از تدابیری است که اسلام به منظور جلوگیری از تراکم ثروت اندیشیده و به دنبال آن اجرای طرح پرداخت صدقات و خیرات را اجباری کرده و نوعی توزیع عادلانه ی درآمد بین طبقات کم بضاعت برقرار نموده است. از مطالعه تاریخ تمدن بشر بدین باور می رسیم که هیچکدام از دیانت ها و ایدئولوژی ها، در طول تاریخ، نظیر اسلام نتوانسته اند چنین جنبش بزرگی در راه تعیین ثروت و مبارزه با فقر به وجود آورند. حمایت اسلام از مالکیت مشروع، مشروط به نابودی فقر و گرسنگی در جامعه ی مسلمانان است، اسلام توصیه نمی کند که ثروتمندان به بی نوایان کمک کنند بلکه طبقات مستمند در ثروت توانگران شریکند و به اجبار باید سهم آنان پرداخت شود.
از دیدگاه تاریخی هر گز نمی توان ضوابطی را برای مدتی دراز به کار بست و درصدد و تغییر آن به تناسب شرایط و زمان بر نیامد. مخصوصا که روش پیامبر در تصمیم گیری های مهم، مشورت با یاران و صاحب نظران بوده و به تنهایی در هیچ امری تصمیم نمی گرفته است. همه ی مردم حق شرکت در تصمیمات سیاسی و انتصاب متصدیان امور حکومت اسلام را دارند. تنها کسانی که اسلام را نپذیرفته اند، از حیث سیاسی از حقوق کمتری بهره مندند. با اینهمه اصل برابری، آنانرا هم در بر می گیرد و مانند مسلمانان از همگی امتیازات اسلام استفاده می کنند. اقلیت های دینی یا نژادی باید از برادری و برابری در جامعه ی مسلمان برخوردار باشند. بنا بر حدیثی از پیامبر اکرم:
همه ی مردم مانند دندانه های یک شانه، مساویند.
باید دانست که برابری در اسلام بدان معنی نیست که افراد سالم بدون آنکه زحمت بکشند از مزایای اقتصادی یکسان بهره مند گردند. قرآن تفاوت های فردی را از نظر هوش، شرایط بدنی و روانی، کارآیی و بیکارگی می پذیرد و از مالکیت فردی در صورتیکه نتیجه ی فعالیت مشروع فرد بوده و سهم بیت المال پرداخت شده باشد حمایت می کند.
اسلام تا حدودی توانگری، بینوایی، خوشبختی و بدبختی انسان را با مشیت الاهی، مرتبط می داند. (سوره رعد آیه 26)
ولی در عین حال مالکیت را از آن خدا می پندارد، محصول زمین متعلق به انسان هایی است که در آن کار می کنند. اصل پرداخت زکات، از تدابیری است که اسلام به منظور جلوگیری از تراکم ثروت اندیشیده و به دنبال آن اجرای طرح پرداخت صدقات و خیرات را اجباری کرده و نوعی توزیع عادلانه ی درآمد بین طبقات کم بضاعت برقرار نموده است. از مطالعه تاریخ تمدن بشر بدین باور می رسیم که هیچکدام از دیانت ها و ایدئولوژی ها، در طول تاریخ، نظیر اسلام نتوانسته اند چنین جنبش بزرگی در راه تعیین ثروت و مبارزه با فقر به وجود آورند. حمایت اسلام از مالکیت مشروع، مشروط به نابودی فقر و گرسنگی در جامعه ی مسلمانان است، اسلام توصیه نمی کند که ثروتمندان به بی نوایان کمک کنند بلکه طبقات مستمند در ثروت توانگران شریکند و به اجبار باید سهم آنان پرداخت شود.
آخرین ویرایش: