نتایح جستجو

بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره خدا بیاد پایین اشکامو پاک کنه ! دستمو بگیره بگه : آدما اذیتت می کنن .؟! بیا بریم پیش خودم . . .

مقصد ... مال ِ شهر ِ قصّه ی ِ بچّه گی ها ست ... دنیای ِ آدم بزرگ ها ... فقط جادّه دارد ...!

من فقط دارم سعی میکنم همرنگ جماعت شوم، اما می شود کمی کمکم کنید! آی جماعت.......!!! شماها دقیقا چه رنگی هستید؟

دلم بچگی میخواهد ! جلوی کدام مغازه پا بکوبم تا برایم آرامش بخرند ؟ دلى که اندوه دارد نیاز به شانه دارد نه نصیحت... کاش همه این را مى فهمیدند....!

به کسانی که به شما حسودی میکنند احترام بگذارید...؟! زیرا اینها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید !!

زندگی به من آموخت ... آدمها نه دروغ می گویند نه زیر حرفشان می زنند ...!! اگر چیزی می گویند صرفا " احساسشان " در همان لحظه ست ...!! نباید رویش حساب کرد ...!!

تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی* یکی* دیروز و یکی* فردا . . .

یک وقتایی هست که باید لم بدی یه گوشه جریان زندگیت رو فقط مرور کنی بعدشم بگی به سلامتی خودم که اینقدر تحمل داشتم ..!!!

خیلی از آدم هایی که دوست دارن با شما باشند؛ از روی علاقه به شما نیست. صرفا به خاطر اینکه ؛ چشم ندارند شما را با کسِ دیگری ببینند ؛ آن زمانیکه مطمئن شدند تنها هستید، تنهایتان می گذارند!

کسی را دوست بدارید که قلبتان میخواهد نه چشمتان نگران حرف دیگران نباشید این عشق شماست ، نه آنها

چــرا یـــــــــــــادم نـمی مانــد کــه آدمـــی گاهــی بـایـــد ... بــه سانســـــور كــردن همــه ی درونيــاتــش بپــردازد حتــی افکـار و عواطـف و احســاســاتــش ...!!

گاهی نمی شود که نمی شود ! گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود !!! گاهی گدای گدایی و بخت با تو نیست گاهی تمام شهر گدای تو می شود

دوستش دارم ... بزرگيش را ... سکوتش را ... عظمتش را ... ابهتش را ... تنهاييش را ... حکمتش را ... صبرش را ... و ... و ... بودنش عادتيست ، مثل نفس کشيدن ! ... خدا را ميگويم ...

سلام خوبید؟ بادرس ها چیکار می کنید خوب پیش میرید آسمون جان

فصل فقط و فقط زمستون مخصوصا بهمنش

بسیاری از مردم مانند واگن های قطارند . آنها با اراده خود نمی توانند کاری را انجام دهند ، باید به کار کشانده شوند. فقط عده کمی مانند لکوموتیو هستند که هم قادرند با اراده و اختیار خود کار کنند و هم دیگران را به کار وادارنمایند

کوچه ها را بلد شدم رنگهای چراغ راهنما ،جدول ضرب ،دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم اما گاهی میان آدمها گم میشوم آدم ها را بلد نیستم.!

گذشته رو اگه به دوش بکشی کمرت خم میشه ولی اگه بذاری زیر پات قدت بلند میشه…

آدم ها ثانیه به ثانیه رنگ عوض میکنند از آدم های یک ساعت دیگر میترسم! چون درگیر هزاران ثانیه اند… ثانیه هایی که در هرکدام رنگی دگر به خود میگیرند.

ایمان داشته باش که کمترین مهربانی ها از ضعیفترین حافظه ها پاک نمیشوند پس چگونه فراموش خواهی شد تو که پیشه ات مهربانی است . . . ؟