E
پسندها
0

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها درباره

  • آدمهایی هستند که شاید کم بگویند “دوستت دارم”
    یا شاید اصلا به زبان نیاورند دوست داشتنشان را . . .
    بهشان خرده نگیرید !
    این آدمها فهمیده اند “دوستت دارم” حرمت دارد ،
    مسئولیت دارد
    ولی وقتی به کارهایشان نگاه کنی دوست داشتن واقعی را میفهمی ،
    میفهمی که همه کار میکند تا تو بخندی ، تا تو شاد باشی . . .
    آزارت نمیدهد ، دلت را نمی شکند ،
    من این دوست داشتن را می ستایم . . .!
    اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت ، دلگیر مباش که نه تو گناهکاری نه او !

    آنگاه که مهر می ‌ورزی ؛ مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیا می کند پس خود را گناهکار مبین !

    من عیسی نامی را می شناسم که ده بیمار را در یک روز شفا داد و تنها یکی سپاسش گفت !

    من خدایی می شناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر !

    پس مپندار بهتر از آنچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند از تو برای مهربانیت قدردانی می کنند !

    پس از ناسپاسی هایشان مرنج و در شاد کردن دلهایشان بکوش که این روح توست که با مهربانی آرام می گیرد !

    خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد ؛

    پس به راهت ادامه بده .
    وقتی جهان
    از ریشه جهنم
    و آدم
    از عدم
    و سعی
    از ریشه های یاس می آید
    وقتی یک تفاوت ساده
    در حرف
    کفتار را به کفتر
    تبدیل می کند
    باید به بی تفاوتی واژه
    و واژه های بی طرفی
    مثل نان
    دل بست
    نان را
    از هر طرف که بخوانی
    نان است !

    قیصر امین پور
    روم نشد بهت زنگ بزنم
    تو رو خدا برای شب یلدا به کسی قول نده
    باهات کار دارم
    با خودت نه با اون صدای قشنگت کار دارم
    میخوام رو وانت داد بزنی:
    هندونه هندونه
    متنی از كتاب "یك عاشقانه آرام" اثر نادر ابراهیمی

    مگذار كه عشق، به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود !
    مگذار كه حتی آب دادنِ گلهای باغچه، به عادتِ آب دادنِ گل های باغچه بدل شود !
    عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ دیگری نیست ، پیوسته نو كردنِ خواستنی ست كه خود پیوسته ، خواهانِ نو شدن است و دیگرگون شدن.
    تازگی ، ذاتِ عشق است و طراوت ، بافتِ عشق . چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند ؟
    عشق، تن به فراموشی نمی سپارد ، مگر یك بار برای همیشه .
    جامِ بلور ، تنها یك بار می شكند . میتوان شكسته اش را ، تكه هایش را ، نگه داشت . اما شكسته های جام ،آن تكه های تیزِ برَنده ، دیگر جام نیست .
    احتیاط باید كرد . همه چیز كهنه میشود و اگر كمی كوتاهی كنیم ، عشق نیز .
    بهانه ها جای حسِ عاشقانه را خوب می گیرند...
    من آنچه را احساس باید کرد
    یا از نگاه دوست باید خواند
    هرگز نمی پرسم
    هرگز نمی پرسم که : آیا دوستم داری ؟
    قلب من و چشم تو می گوید به من : آری

    فريدون مشيري
    بر ساحل دریای مواج زندگیم به موج های خروشان می نگرم!

    به پستی ها و بلندی ها، به ساده بودن ها

    گاه قایقی می آید

    دستی تکان می دهد و سلامی می کند

    می ماند، می گوید!

    می شنوم، می فهمم

    و من می اندیشم:

    کدام اندوهش را برایم به ارمغان آورده است؟

    از کدام تیربار حادثه به من پناه آورده

    از چه سخن خواهد گفت؟ از نبودن ها و سختی این نیستی ها!

    دریای من! همیشه مواج است


    و مسافران دریای من

    همیشه اندوهی بر لب

    و دلی از حادثه ای شکسته

    وچشم بارانی دارند!

    اینجا همیشه طوفانی ست!


    و مسافران دریای من

    گاه مرمت می شوند

    و گاه زخم هایشان اندکی التیام می یابد

    اما میل رفتن نخواهند داشت!

    اینجا همیشه مهمانی ست!


    اینجا ساحل تنهایی من است!

    با مهمانهایش، با خوبی هایشان!

    باز هم

    اینجا ساحل تنهایی من است!
    سلام:bunnyearsmiley:....خوبید؟؟ ممنونم....همچنین شما...فردا امتحان دارید؟
    سلام...
    ممنون بخاطر پیام تبریک دوست عزیز...
    سال نو شمام مبارک...
    امیدوارم که همیشه موفق باشید...
    دفتر 365 برگ جدیدتو بی اجازت دادم به خدا تا بهترین تقدیرو برات نقاشی کنه..سال نو مبارک:riz304:
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
بالا