N@RVIN
Well-known member
یاد من باشد فردا حتما ،
دو رکعت راز بگویم با او
و بخواهم از او ، که مرا در یابد
و دل از هرچه سیاهی ست ، بشویم فردا
روزن دل بگشایم بر عشق
تا که آن نور بتابد بر دل
تادلم گرم شود ، یخ دل آب کنم ، تا که دلگرم شوم
یاد من باشد فردا حتما ...
دو رکعت راز بگویم با او
و بخواهم از او ، که مرا در یابد
و دل از هرچه سیاهی ست ، بشویم فردا
روزن دل بگشایم بر عشق
تا که آن نور بتابد بر دل
تادلم گرم شود ، یخ دل آب کنم ، تا که دلگرم شوم
یاد من باشد فردا حتما ...
صبح بر نور سلامی بکنم
سیصد و شصت و چهار غفلت را ، من فراموش کنم
سینه خالی کنم از کینه این مردم خوب
و سلامی بدهم بر خورشید
سیصد و شصت و چهار غفلت را ، من فراموش کنم
سینه خالی کنم از کینه این مردم خوب
و سلامی بدهم بر خورشید
گوش بر درد دل ابر کنم
تا که دل تنگ نباشد دیگر
و ببارد آرام
تا که دل تنگ نباشد دیگر
و ببارد آرام
آخرین ویرایش: