روزي موش در خانه صاحب مزرعه تله موش ديد ، به گاو ، گوسفند، و مرغ خبر داد.
همه گفتند تله موش مشكل توست به ماربطي ندارد .
مار در تله افتاد ، زن صاحبخانه را نيش زد.
از مرغ برايش سوپ درست كردند.
گوسفند رابراي عيادت كنندگان سر بريدند.
زن مرد گاو را براي مجلس ختمش كشتند .
ودر اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه مي كرد و به مشكلي كه به ديگران ربطي نداشت نگاه مي كرد .:rolleyessmileyanim:
همه گفتند تله موش مشكل توست به ماربطي ندارد .
مار در تله افتاد ، زن صاحبخانه را نيش زد.
از مرغ برايش سوپ درست كردند.
گوسفند رابراي عيادت كنندگان سر بريدند.
زن مرد گاو را براي مجلس ختمش كشتند .
ودر اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه مي كرد و به مشكلي كه به ديگران ربطي نداشت نگاه مي كرد .:rolleyessmileyanim:
آخرین ویرایش: