Thesaurus های مهم ✍

eeeeeeehsan

New member
سلام بچه ها
731916_bouquet2.gif



نمی دونم میدونید THESAURUS یعنی چی یا نه، من یه توضیح کوتاه میدم در موردش؛
THESAURUS » دسورس : یعنی یه مجموعه اطلاعات در مورد یه سری لغات مشابه، هم خانواده ها، فرهنگ جامع.


توی دیکشنری Longman Dictionary of Contemporary English اگه یه لغت به عنوان مثال Love رو بزنید، علاوه بر معنی یه سری اطلاعات دیگه هم رو بهتون میده. یه قسمت مهم از اون اطلاعات THESAURUS هست که یه سری مترادف های لغت Love رو بهتون میده و در موردش توضیح میده که یعنی چی و کاربردشون چیه.
علاوه بر دونستن مترادف متضاد های یه لغت، این خیلی اهمیت داره که در زبان انگلیسی بدونید یه لغت چه کاربردی داره، آیا تو مکالمات رایج استفاده میشه؟ آیا تو متن استفاده میشه؟ آیا در زبان formal رسمی انگلیسی استفاده میشه؟ چه موقعی استفاده میشه؟ و غیره..
این THESAURUS لغات خیلی در این زمینه کمک می کنه بهمون.
خیلی از طراحان سوالات کنکور برای اینکه بفهمن سطح زبانمون چقدر بالاست یا شاید هم بخوان اذیت کنن، تو گزینه ها هم معنی های یه لغت رو قرار میدن. اینجاست اونی که زبان زیاد بلده با اونی که کم تر بلده از هم تمیز داده میشن. پس دونستن و یادگرفتن لغات رایج زبان از طریق 1- دونستن مترادف متضادهای لغت، 2- دونستن THESAURUS ها، خیلی کمک کنندست.


این سایت بزرگترین مرجع THESAURUS هست، ولی متاسفانه فقط مترادف متضادهای لغات رو نشون میده و همچنین خیلی از مترادف های لغاتی که از نظر معنی دور هستند! برای استخراج THESAURUS ها باید به دیکشنری لانگمن مراجعه کنید.
دریافت دیکشنری لانگمن آخرین ویرایش

حالا ما دیکشنری لانگمن رو جلو رومون داریم. لغات رایج و اصلی انگلیسی رو که بزنید داخلش، بعد از توضیح معانی لغت و اطلاعات دیگه، THESAURUS رایج در مورد اون لغت رو واسمون نشون میده. اگر در سطح متوسطی از زبان باشید خیلی راحت می تونید متوجه معنی اون لغات بشید.

اولین قدم برای استخراج THESAURUS لغت مورد نظرمون:
1- شما باید این لغت رو بدونید چیه. به عنوان مثال Love. وقتی که دونستین لغت مورد نظرتون چیه اون رو تایپ کنید و THESAURUS های اون رو به دست بیارید.
2- اگر نمی دونستین لغت مورد نظرتون چیه، کافیه این دیکشنری رو نصب کنید. بعد از نصب تنظیمات رو چک کنید مطابق این شکل تیک خورده باشه.
بعد کافیه English => Persian رو تبدیل کنید به Persian => English و لغتتون رو فارسی تایپ کنید. اولین معنی انگلیسی که بهتون داد رو کپی کنید و تو باکس دیکشنری لانگمن پیست کنید تا THESAURUS اون لغت رو واستون نشون بده.

توضیحات دیگه ای هم در مورد اینکه لغات رو چطور یاد بگیریم، COLLOCATIONS، PHRASE، IDIOMS و غیره.. زیاد هست، منتها اول اینکه وقت گیره، دوم اینکه در این تاپیک نمی گنجه. انشالا در فرصت های آینده.





حالا که همه چی رو در مورد THESAURUS یاد گرفتین میریم سراغ رسالت این تاپیک؛
میخوایم انشالا هرکی حوصله داشت، وقت بیکار داشت، و همچنین علمش رو داشت بیا اینجا و هرزگاهی THESAURUS های رایج و مهم رو استخراج کنه و با معنی خیلی کاردرست در اختیار همه قرار بده.
سوال یا مشکلی داشتین همینجا بپرسین، ولی وقتی به جواب رسیدین محمدرضای عزیز زحمت می کشه پست های غیر مرتبط رو پاک می کنه که نظم و پیوستگی این تاپیک حفظ بشه.


tavajoh.gif

فقط خواهشی که دارم یا THESAURUS ترجمه نکنید و قرار ندین، یا اگه اینکار رو می کنید توی یه پست کامل و زیبا انجامش بدین.
مهم نیست لغتی که انتخاب می کنید اسمه یا فعله یا صفته یا غیره.. فقط تا اونجایی که میشه رایج و پر کاربرد باشه (معنی فارسیش). چون چند صفحه یه بار قراره
THESAURUS ها PDF و در همین پست قرار داده بشه تا مطالعش واسه بقیه دوستان جدید آسون تر باشه.




به امید موفقیت بیشتر تو درس زبان
692519_slxe1vrr6glin3kt.gif
 
آخرین ویرایش:

eeeeeeehsan

New member
دوست داشتن

Love: دوست داشتن » اعضایی از خانواده | یا کسی که بهش علاقه همراه با شهوت می ورزیم » غیر از خانواده
affection: مهربانی و عطوفت؛ همان Love داشتن یه درجه ملایم تر » خانواده و دوستان
devotion: قوی ترین Love همراه با اهمیت دادن بسیار به شخص » زن و شوهر - فرزندان
passion: نوعی Love قوی همراه با شهوت » غیر از خانواده
infatuation: شیفتگی و شیدایی؛ Love داشتن قوی کسی که نمی شناسیمش
romance: نوعی Love همراه با کاراهایی که می کنیم تا به طرف نشان دهیم دوستش داریم » غیر از خانواده، کسی که بهش شهوت ملایم داریم
crush: خراب یکی بود؛ Love داشتن همراه با شهوت بسیار » کسی که سرتر از خودمان هست و نمی توانید بهش برسیم (مثل یه بازیگر)
 

eeeeeeehsan

New member
جاری شدن

flow: جاری شدن ساده؛ جاری شدن یه ماده در یه جریان پیوسته (مثلن دستتون بریده ازش خون جاری شده)
run: همان flow شدن، ولی در یه جریان خاص (جاری شدن آب رودخونه به سمت دریا)
come out: بیرون آمدن؛ flow شدن به سمت بیرون
pour: ریختن، پاشیدن؛ flow شدن به مقدار زیاد
gush: همان pour کردن، ولی خیلی سریع
spurt: فوران کردن؛ flow شدن به صورت ناگهانی و با نیروی زیاد
trickle: همان flow شدن ولی به صورت جریان باریک
leak: نشت کردن (از/به سوراخی)
ooze: تراوش کردن؛ جاری شدن آهسته ماده ای غلیط (مثل شیره درخت، خون)
drip: قطره قطره چکیدن
cascade: همان flow شدن ولی به مقدار زیاد از کناره چیزی (مثلن جاری شدن آب از کناره/دامنه کوه)
 

eeeeeeehsan

New member
نشانه یا علامتی روی پوست

blemish: لکه
mole: خال
freckles: کک مک
birthmark: خال/لکه مادرزادی
bruise: کبودی
scar: سوراخ/جای جوش
wart: زگیل
blister: تاول
rash: جوش
pimple/zit/spot: تورم و التهاب قرمز رنگ
 

eeeeeeehsan

New member
رویداد، واقعه، اتفاق

event: رویداد، واقعه، اتفاق » جذاب و مهم
occurence: رویداد، واقعه، اتفاق » که اغلب رخ می دهد
incident: رویداد، واقعه، اتفاق » ناخوشایند
occasion: رویداد » مهم و اجتماعی، مثل جشن (تولد، سالگرد و غیره ...)
affair: رویداد، واقعه، اتفاق » شوکه کننده برای عموم مردم؛ در مورد اجتماعی، سیاسی
phenomenon: واقعه، پدیده » در مورد علم و طبیعت (زمین لرزه، سیل و غیره ...)


 

eeeeeeehsan

New member
اجازه دادن

let: اجازه دادن » رایجتر و عامیانه تر
allow: اجازه دادن (توسط خانواده، معلمین و ... )
permit: اجازه دادن (طبق قوانین خاصی که وضع شده است)
authorize: اجازه دادن (طبق قانون، قانونی law)
entitle: اجازه دادن، مستحق اجازه دانستن، حق دادن
sanction: جواز، تأییدیه رسمی
 

eeeeeeehsan

New member
خراب کردن

destroy: منهدم کردن » صدمه زدن شدید و خراب کردن چیزی که نشه درستش کرد (مثال: زلزله کل شهر رو منهدم کرد)
devastate: خراب کردن » بخش عظیمی از چیزی
flatten: صاف کردن، با خاک یکسان کردن ساختمان
wreck: خراب کردنِ از روی قصدِ بخشی از ساختمان
obliterate: محو کردن » خراب کردن کامل جایی (مثال: بمب اتم هیروشیما)
ruin: خراب کردن » به صورت غیر فیزیکی (مثال: حالم رو خراب کردی | مثال: زندگیم رو خراب کردی | مثال: این ادویه طعم غذا رو خراب کرد)
 
بالا