رفتارشناسی حیوانات ، حشرات ، گیاهان

مجید دیجی

مدیر بخش
در این تایپیک سعی می کنم رفتار شناسی موجودات زنده رو مورد بررسی قرار بدم ... ( شما هم اگه اطلاعاتی دارید بنویسید بد نیست ... استفاده می کنیم )

با توجه به معیوب بودن منابع فارسی و احساس ضعف در این بخش ( و عدم تدریس خوب این بحث در دانشگاهها ) از تمام زیست شناسای عزیز دعوت می کنم بیان و تجربیات شخصیشون رو بنویسن تا یه منبع خوب و عالی در اینترنت فارسی درست کنیم ...


=========

ارتباط حیوانات عبارتست از هرگونه رفتار انجام شده از طرف یک حیوان که دارای تاثیر بر روی رفتار کنونی یا بعدی سایر حیوانات است. مطالعه رفتار حیوانات که zoosemiotics نامیده می شود، نقش بسیار مهمی در پیشرفت رفتارشناسی جانوری ، زیست شناسی جانوری و نیز بررسی ادراک حیوانات دارد.

پروژه ارتباطات حیوانات شامل یک نگاه اجمالی به علم ارتباط حیوانات و به هنگام سازیهای منظم درباره تحقیقات علمی کنونی درباره آن می باشد.

ارتباطات درون گونه ای در مقایسه با ارتباطات بین گونه ای
گیرنده یا فرستنده یک پیام ارتباطی ممکن است از یک گونه یا از گونه هایی مختلف باشند. اکثر ارتباطات حیوانات درون گونه ای ( بین دو یا چند حیوان از گونه ای مشابه) است اما نمونه های مهمی از ارتباطات بین گونه ای وجود دارد. همچنین احتمال ارتباط بین گونه ای و روشهای آنها ، آزمون مهمی برای بعضی ازالگوهای نظری درباره ارتباط حیوانات می باشد.

۱) ارتباط درون گونه ای
▪ طعمه با شکارچـــــــی
اگر یک طعمه حرکت کند و یا به گونه ای تولید صدا نماید که توجه یک حیوان شکارچی را به خود جلب نموده و شکار شود ، مصداق تعریف "ارتباط حیوانات" است که در بالا به آن اشاره شد. با این وجود؛ در نظر گرفتن چنین موردی بعنوان ارتباط برای ما کافی نیست و این عدم رضایت موجب می شود تا به نحوی تعریف ارتباط را به شکل یکی از دو تعریف زیر تغییر دهیم :

۱) عموماً ارتباط باید مزیت توافق پذیرپیام دهنده باشد.
۲) ارتباط ، در برگیرنده چیزی بیش از نتایج اجتناب ناپذیر زندگی عادی حیوانات است.

بنابراین گونه های شکار شونده دارای برخی عملکردها هستند که برای شکارچیان واقعی یا بالقوه ظاهراً نقش ارتباطی دارند. یک نمونه خوب برای آن رنگ هشدار دهنده می باشد: گونه هایی مانند زنبورها که توانایی آسیب رساندن به شکارچیان بالقوه را دارند اغلب دارای رنگهای روشن هستند و این مسئله موجب تغییر رفتار شکارچیانی می شود که یا بصورت غریزی و یا در نتیجه تجربه از حمله به چنین حیواناتی دوری می کنند.

بعضی از انواع تقلیدها جزو این مقوله می باشند: مثلاً نوعی از پرندگان که به رنگ زنبورها هستند اگرچه قادر به نیش زدن نمی باشند hover flies از مصونیتی همانند آنچه که زنبورها در برابر شکارچیان دارند برخوردار می باشند. علاوه بر این بعضی تغییرات رفتاری نیز وجود دارند که همانند رنگ هشدار دهنده عمل می کنند. مثلاً ممکن است گونه سگ سانان ازجمله گرگها و کایوتها یک حالت تهاجمی مثل غرش با دندانهای آشکار به خود بگیرند تا نشان دهند در صورت نیاز حمله خواهند کرد. مارهای زنگی نیز از صدای معروف خود استفاده می کنند تا به شکارچیان بالقوه نسبت به نیش زهرآگینی که دارند هشدار دهند. گاهی اوقات تغییرات رفتاری و هشدارهای رنگی ترکیب می شوند مانند گونه های خاص دوزیستان که دارای شکمهای رنگ روشن هستند اما روی سایربخشهای بدن آنها رنگهایی به منظور ترکیب با محیط اطرافشان دیده می شود. این دوزیستان در صورت مواجهه با خطر شکم خود را نشان می دهند تا بدینوسیله به نحوی سمی به نظر برسند.

مثال بحث برانگیز تر دیگر در این مورد ردیابی است که حالتی بسیار قابل توجه از نحوه دویدن است که بعضی از غزال ها مانند غزال تامسون در حضور یک شکارچی از خود نشان میدهند. این نوع دویدن به شکارچی ثابت میکند که آن طعمه سرحال و قبراق است و بنابراین ارزش تعقیب ندارد البته بر سر این موضوع اختلاف نظر وجود دارد.

▪ شکارچی با طعمه
بعضی از شکارچیان به گونه ای با طعمه ارتباط برقرار می کنند تا موجب تغییر رفتار آنها و در نتیجه شکار آسانتر آنها شوند در واقع آنها را فریب می دهند.مثال معروف در این مورد ماهی ماهیگیر است که دارای یک زائده گوشتدار برآمده از روی پیشانی هستندکه در جلوی فکهای آن آویزان است ؛ ماهیهای کوچکتر میکوشند تا این طعمه را صید کنند و در اثر این اقدام کاملاٌ در معرض شکار ماهی ماهیگیر قرار می گیرند.

▪ گونه های همزی
ارتباطات درون گونه ای در انواع مختلفی از همیاری و همزیستی نیز وجود دارند. مثلاً درسیستم ماهی پاک کننده یا ماهی خاردار. ماهیهای خاردار با استفاده از حالت خاصی توانایی خود را برای تمیز کردن نشان می دهند.

▪ ارتباط انسان و حیوانات
روشهای مختلفی که در آنها بشر در رفتار حیوانات اهلی مداخله کرده یا به آنها دستور می دهد، تعریف ارتباطات درون گونه ای را فراهم می نماید. این ارتباطات براساس نوع بافت ممکن است ارتباط شکارچی با طعمه یا شکلی از همزیستی به حساب آید. شاید مطالعات اخیر در مورد زبان حیوانات مهمترین تلاشی باشد که تاکنون بر روی ارتباطات انسان و حیوان انجام شده اگرچه رابطه آنها با ارتباطات طبیعی حیوانات ناشناخته است.

۲) ارتباط بین گونه ای
اکثرارتباطات حیوانات، بین گونه های مجزا انجام می شود و این بافتی است که در آن بیشترین تحقیقات انجام شده است.

▪ اقسام ارتباط
بیشتر انواع ارتباطاتی که در ذیل به آنها اشاره می شود در ارتباطات درون گونه ای هم وجود دارند.
معروف ترین نوع ارتباط ، نمایاندن بخشهای خاص بدن یا حرکتهای خاص بدن است که اغلب بصورت ترکیبی انجام می شوند. یعنی از انجام حرکات خاص بدن به منظور نمایاندن بخش خاصی از بدن استفاده می شود.مثالی که در تاریخچه رفتار شناشی وجود دارد گاکی شمالی است که درون لانه منقار خود را به جوجه نشان می دهد. گاکی شمالی مانند بسیاری از مرغان نوروزی ، دارای منقاری به رنگ روشن با نقاطی زرد یا قرمز رنگ روی فک پایینی نزدیک نوک آن می باشد.
شکل مهم دیگری از ارتباط صدای پرندگان است که معمولاً توسط پرنده نر انجام می شود؛ اگرچه در بعضی از گونه ها جنس نر و ماده به ترتیب آواز می خوانند( به این حالت دو صدایی گفته می شود). آواز پرندگان معروف ترین حالت در ارتباطات صوتی محسوب می شود؛ مثالهای دیگر عبارتند از فریادهای هشداردهنده بسیاری ار میمونها، صداهای منطقــــه ای گیبونها و آواهای جفتگیری بسیاری از گونه های قورباغه ها.

مورد دیگری که کمتر مشهود است ( بجز درچند مورد) ارتباط بویایی نامیده می شود. به ویژه بسیاری از پستانداران دارای غده هایی هستند که بوهایی خاص و پر دوام تولید می کنند و در مکانهایی که حضور داشته اند با بجای گذاشتن این بوها رفتاری همانند انجام می دهند. اغلب این بوهای معطر از ادرار یا مدفوع آنها بوجود می آیند.

گاهی اوقات این بو از طریق عرق آنها ساطع می شود اگرچه این حالت به پایداری بوهایی که در حالت قبلی هستند نمی باشد.بعضی حیوانات غده هایی دارند که ظاهراً تنها عملکرد آنها ایجاد علائم بویایی است. مثلاً موشهای صحرایی مغولی دارای یک غده بویایی بر روی شکمهایشان می باشند و با یک حرکت اصطکاکی شکمی خاص بر روی آن ، بو تولید می شود. همستر طلایی و گربه ها دارای غدد تولید بو روی پهلوهایشان هستند که با مالش پهلوی آنها بر روی اشیـاء تولید بو می کنند. گربه ها نیز غدد تولید بو بر روی پیشانی خود دارند.

زنبورها نیز به همراه خود کیسه هایی حاوی مواد کندو را حمل می کنند که در هنگام ورود مجدد به کندو آنها را آزاد می کنند این بو نشان می دهد که زنبور به همین کندو تعلق دارد و بی خطر وارد کندو می شوند.
 
آخرین ویرایش:

مجید دیجی

مدیر بخش
رفتار شناسي اسب :


tim_flatch_horse_.jpg


روش طبيعي زندگي اسب :
امروزه گله هاي اندكي آنهم در دور افتاده ترين نقاط كره زمين به زندگي ادامه مي دهند . در اين روش زندگي طبيعي و آزادانه ، آنها چراگاهها ، سبزينه زارها ، بوته زارها را براي پيدا كردن آب و غذا درمي نوردند . زندگي در گله حافظ امنيت آنها است و اين گله را سيلمي برتر محافظت مي كند و احتمال خطر قريب الوقوع را هشدار مي دهد .
اسب وحشي بايد واكنش هاي سريعي داشته باشد تا بتواند به زندگي ادامه دهد . كره هاي نو زائيده شده بايد به سرعت سرپا بايستند تا اگر گله رميد ، آنرا همراهي كنند . اسب فقط به هنگامي كه گير مي افتد با لگد ؤ سر دست زدن و يا گاز گرفتن به دفاع بر مي خيزد. ضامن تنازع بقا در اسب شنوائي خوب ، ديد وسيع و سرعت در فرار به هنگام لزوم است .
هنوز هم بسياري از ويژگي هاي و غرايز اسب هاي وحشي در اهالي هاي امروزي به چشم مي خورد براي اطلاع از واكنش هاي خاص اسب بايد اين غرايز و ويژگي را بشناسيم .

===============

اجتماعي بودن :
اسبها به زندگي در كنار يكديگر و گاهي در كنار ديگر حيوانات نيازمندند. از زماني كه اسبها به وسيله شكارچيان شكر مي شدند. زندگي گله وار امنيت آنها را ضمانت مي كرده است چرا كه تعدد ، شانس بقاء را بيشتر كرده ، امنيت بخش بوده و فرار را تسريع مي كرده است .
ممكن است در اغلب اوقات اسبها را در حال نزاع و درگيري با يكديگر ببينيم . كه اين ناشي از خصيصه اجتماعي بودنش است و تنهائي او را خمود و كج خلق مي كند . اگر اسبي در محوطه اي محصور به تنهائي رها شود ، به وضوح ديده مي شود كه سرآسيمه و شيهه كشان به اين طرف و آن طرف دويده و حتي از نرده ها مي پرد تا خود را به ديگران و در كنارشان برساند . بعضي از اسبها از بودن در كنار حيواناتي مثل گاو و گوسفند هم راضي به نظر مي رسند ولي به ندرت تنهائي را دوست دارند .
اين خصيصه اجتماعي بودن ، گاهي موجب دردسر سواركاران سوار بر اسب هاي جوان و يا به خوبي تربيت نشده مي شود. ممكن است اسب ميل به سواري دادن نداشته و يا سوارآنچنان قاطع نباشد كه او را وادار به ترك گروه و يا خروج از محوطه اصطبل نمايد . از طرف ديگر ممكن است از اين خصيصه در جهت خواسته سوار بهره برداري كرد ، يعني جواني نه آنچنان مشتاق را سوار بر اسبي پير و آموخته به حركت در مسيري از مسابقه پرش واداشت .
 

مجید دیجی

مدیر بخش
9e057da89f1.jpg


پرسه زني :
اسب ها در طبيعت به دنبال غذا از مرتعي به مرتع ديگر پرسه زده و چرا مي كنند. بيشتر اسب ها امروزه در حصارها نگهداري مي شوند ولي اين خصيصه را همچنان حفظ كرده اند. ممكن است اسبي در حال چريدن در محلي ناگهان به محل ديگري نقل مكان كند. نكته جالب ، غريزه ميل به منزل است كه در اسبهاي اهلي همچنان به قوت خود باقي است . چه بسا اتفاق افتاده كه اسبي رم كرده باسوار يا بدون سوار راهي منزل شده و حتي اگر سوار راه را گم كرده باشد اسب او را به طرف آن رهنمون كرده است . اسبها هميشه با شلنگهاي كشيده تري به طرف منزل حركت مي كنند.

چرنده:
اسب چرنده ايست كه از هر نوع سبزينه اي تغذيه مي كند . او در 24 ساعت بين 16 تا 20 ساعت بطور پيوسته و كم كم مي چرد و زمان استراحتش كوتاه است . اين نحوه چراي كم كم ، پيوسته خوردن ناميده مي شود كه در اين صورت نحوه تغذيه اسبهاي اهلي كه علوفه مخصوص و در دفعات خاص چرانده مي شوند با اين غريزه متفاوت است .

ساز و كار دفاعي :
بيشتر واكنشهاي اسبها بازتاب اين حقيقت است كه آنها قرباني شكارچيان بوده اند. وسيله دفاعي آنها به ترتيب اولويت فرار و سپس جنگ است. اولين واكنش فرار است و در صورت گير افتادن به لگد پراني ، جفتك اندازي و الاكلنگ و سردست زدن مي پردازند ، كه در اين حالت از ضربات دست همانند پا استفاده مي شود .
 

مجید دیجی

مدیر بخش
sci752.jpg



كنجكاوي:
اسبها شديدا كنجكاوند و اغلب براي كشف غير معمول ها به اين طرف و آنطرف سر مي زنند ، از اين خصيصه مي توان براي به دام انداختن اسبهاي دست نيافتني در مزارع استفاده كرد .

قانون سلسله مراتب :

به طريق اولي اسبها آزادي خواه نيستند و به همين دليل به هنگام زندگي آرام و در صورت هجوم دسته اي گرگ وقت را براي شور درباره فرار كردن يا نكردن تلف نمي كنند. در اين حالت به تبعيت از رهبري سيلمي قالب ، پا به فرار مي گذارند. اين سيلمي محافظ گله و راهنماي آنها به طرف آب و علوفه است . در بيشتر اوقات اين نقش رهبري را براي اسبهاي اهلي ، انسان عهده دار مي شود. در گله اسبهاي وحشي سيلمي و يا ماديان قالب عهده دار رهبري است كه اين رهبريت تحت قانون اطاعت از برتر يا سلسله مراتب قدرت صورت مي پذيرد و براي عهده دار شدن اين نقش قدرت و قاطعيت نقش اساسي ايفا مي كند .
قانون اطاعت از برتر يا سلسله مراتب برداشته شده از قانون حاكم بر جوامع ماكيان هاست كه با نوك زدن به يكديگر برتري خود را به رخ كشيده و ضعيف تر تسليم شده و تمكين مي كند.

تقليد:
اسبها از يكديگر تقليد كرده و از همين طريق عادات بد از قبيل تيك و اين پا و آن پا كردن را فرا مي گيرند .
 

مجید دیجی

مدیر بخش
b0a4c32707.jpg

حافظه قوي:
حافظه اسب به خصوص در مورد تنبيه ها دردناك بسيار قوي است . اگر در مقاطعي از طول عمر تربيتي با او بد رفتاري شود ، در شرايط مشابه او تبديل به موجودي ناخوشايند خواهد شد و بنابراين خوش رفتاري با او از همان بدو شروع به كار و نوجواني داراي اهميت بسزائي است .


فهرست صفات ويژه براي به خاطر سپاري: زندگي اجتماعي (گله) ، چرنده ، پرسه زن ، تقليد كننده ، كنجكاوي ، حافظه برتر ، فرار كننده و جنگنده ، تابع قانون اطاعت برتر .

غرايز:
اسبها داراي رفتارهاي غريزي قوي اي هستند . اين غرايز ارثي اند ، كه بصورت بازتاب هاي احساسي به شرائط و عوامل تاثيرگذار تجلي مي كنند . اين بازتاب ها را مي توان در اندام يا بيني آنها مشاهده كرد.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
tasvirnama-1776951076.jpg

ترس:
در فضاي باز اسب ترسيده رم ميكند. او به سرعت به دور خود مي چرخد و بعد فرار مي كند . گاهي ديده مي شود كه پديده اي باعث فرار او شده او رميده و سپس بازگشته و به آن خيره شده است. اگر پديده آنچنان تهديد كننده نباشد . او با سر به پائين كشيده شده و فرنه كنان در حاليكه همچنان خود را آماده فرار كردن نگه مي دارد ، به موضوع نزديك مي شود .
در حال سواري ممكن است صدائي و يا حركتي ناگهاني اسب را به جهيدن به طرف مخالف آن وادارد كه اگر خطر ادامه داشته باشد ممكن است به سرعت چرخيده و رم كند.
در اصطبل اسب تا حد ممكن خود را از موضوع مورد ترس دور نگه مي كند و به گوشه اي از آن پناه مي برد. سر را بالا ميگيرد ، مورد ترسناك را با چشماني از حدقه درآمده و خيره مي نگرد ، پره هاي بيني باز شده و فرنه مي كند ، گوشهايش سيخ و جنبنده اند تا هر صدائي را با سرعت بشنوند. بدن خود را در امتداد موضوع ترسناك نگه داشته و تا مي تواند آن را بالا كشيده و عضلات خود را منقبض مي كند .

عصبيت :
سر را بالا گرفته چشمان را از حدقه بيرون زده و هوشيارند. پره هاي بيني باز شده و فرنه مي كشد يا صدائي خرخر گونه از بيني خارج مي كند. گوشهاي سيخ ، جنبان و حساسند. اندام كشيده شده و منقيض آماده فرار. اسب ممكن است بلرزد ، رعشه بگيرد و يا عرق كند. ضربان قلبش تندتر مي شود و به تناوب پهن مي اندازد.

خشم:
اسب عصباني سرش را كمي پائين مي گيرد . گوش ها را به عقب مي خواباند. گردن را به جلو مي كشد. چشمان تنگ مي شوند ، لب ها را براي نشان دادن دندان ها از هم باز مي كند. حالت پرخاش جويانه به خود مي گيرد و عقب خود را به طرفين مي چرخاند. ممكن است سعي كند لگد زده و يا گاز بگيرد.
 

مجید دیجی

مدیر بخش


%DA%A9%D8%B1%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D8%A82.jpg

درد:
ضربات دردناك اسب را مي رماند . اگر گير بيافتد ، گردنش افراشته چشمان تنگ و ممكن است سردست زده لگد بزند و يا گاز بگيرد .
مهمترين بازتاب ضربه هاي دردناك ماندگاري و خاطره ناخوشايند آنست كه ممكن است نه فقط رم كند بلكه با الاكلنگ و يا سردست زدن سوار را به زمين بزند. الاكلنگ واكنشي است در قبال خطري از پشت ، كه ممكن است ناشي از پريدن گرگي درند بر پشت اسبي بوده باشد. الاكلنگ را مي توان نشاني از شادي يا هيجان هم دانست .

خوشنودي:
اسب در اين حالت در آرامش كامل و راحت ، عضلاتش شل ، پوستش شفاف است . گوشهايش به آرامي در جستجوي صدا مي جنبند.

ناخشنودي :
اسب در اين حالت در خود فرو رفته ، خمود ، بي روحيه ، بي حال است و يا برخوردي خصمانه دارد. سرش پائين ، چشمان بي حال و نگاه خسته ، گوشها افتاده و پوستش كدر است . ادامه اين حالت اسب را به ناهنجاري هاي درون اصطبل و يا پرخاش جوئي مبتلا مي كند.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
sale-asb-horse-4.jpg

توجه جلب شده:
گردن كماني ، پره هاي دماغ گشاد ، گوشها جنبان ، بدون انقباض ، چشمان براق ، پوزه به جلو كشيده شده و كنجكاو .

هيجان زده :
سر بالا گرفته مي شود ، تنفس تند ، پره هاي بيني باز و فرنه كنان ، گوشها سيخ و چشمان براقند. اسب ورجه ورجه كرده و احتمالا الاكلنگ مي كند ، بدن هوشيار ، دم سيخ و ممكن است عرق كند .

شرارت:
گوشها به عقب ولي نه كاملا خوابيده ، چشمان تنگ با نگاههاي معني دار ، پره هاي دماغ بسته ، اسب ممكن است لگد گاوي و يا از عقب بزند .

بازيگوشي:
ممكن است با دست زمين را بكند . به سرعت حركت كرده ، دويده شلنگاهيش كوتاه باشد و الاكلنگ كند كره ها بيشتر بازي مي كنند ولي اسبهاي مسن هم گاهي از بازيگوشي غافل نيستند.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
sci751.jpg


هوشياري:
گوشها سيخ و جنبان ، چشم ها شفاف و هشيار ، بدن بدون انقباض ولي آماده است .

نبرد بر سر قلمرو:
ممكن است ، با گردن كشيده شده ، به پائين باشد و يا با گردن كماني به بالا نگه داشته شود. دندان ها ممكن است نمايان و لب ها تهديد كننده باشند ، گوشها كاملا به عقب خوابيده ، چشمها تنگ و تهديد كننده . بدن كشيده و تهديد كننده ، گاهي با دست زمين را مي كنند . يا عقب خود را به طرفين مي چرخانند و آماده لگد زدن هستند .

اصوات:
صداي اسب مي تواند مبين احساسات دروني او و يا عملي باشد كه در شرف انجام آن است .

شيهه:
براي دعوت اسب هاي ديگر و يا وسيله ايست براي جلب توجه ، اغلب اين صدا به هنگام جدا شدن كره از مادر شنيده مي شود .

شيهه ملايم :
اين نوع صدا به هنگام هيجان و يا ايجاد تنشي شنيده مي شود
 

مجید دیجی

مدیر بخش

1-Download-Horse-HD-Wallpaper-Dekstop.jpg

هرهر:
دعوت از اسبي در نزديك . اظهار آشنائي با شخص نزديك شونده و اظهار خوشحالي . به خصوص به هنگام دادن خوراك لذيذ.

صداي خارج شده از دماغ:
نشان دهنده هيجان ، خوشحالي است . ممكن است به عنوان اولين علائم ترس هم شنيده شود و يا اسب خواسته باشد دماغ خود را تميز كند .

شيهه جيغ مانند:
نشان دهنده خشم ، پرخاش جوئي ، ترس و درد است .

فرنه:
به هنگام تعيين قلمرو و بو كردن پهن به گوش مي رسد.


جيغ:
صداي ماديان به هنگام فحلي و كره ها به هنگام بازي است و ممكن است مادياني به هنگام تنبيه كره اش هم اين صدا را خارج كند .
 

مجید دیجی

مدیر بخش
5%20(Custom).jpg

بینایی اسب

عجیبترین خصیصة چشم اسب اندازة بزرگ آن است (دوبرابرچشم انسان). چشم اسب دربین تمام حیوانات یکی از بزرگترین چشم هاست وعجیب اینجاست که از چشم فیل و یا نهنگ هم بزرگ تر است. این چشم در عین حال دارای یک وسیله مخصوص متراکم سازی نور است (tapetum lucidum) که عبارت است از یک لایه ای را دوباره بر روی شبکیه منعکس ساخته و به این ترتیب دید اسب را در روشنائی کم به مراتب بیشتر از دید سوارش می سازد.



شنوایی اسب

از شنوائی ما بهتر است گوشهای بسیار حساس آنها می تواند گسترة وسیع تری از اصوات را از نوسانات پائین تانوسانات بسیار بالا را تشخیص دهد. در هر حال در تمام سطوح حس شنوائی آنها از مال ما تیز تر است. انسان بالغ قادر است ارتعاشات تا حدود 20000 در ثانی را بشنود ولی این رقم تا وقتی ما به سن 60 می رسیم به 12000 تنزّل می کند.



حرکات دم اسب

بالا وپایین رفتن دم اسب در واقع شبیه به بالا وپایین رفتن سوزن روری صفحه یک دستگاه هیجان سنج است. دم بالا به معنای هوشیاری ـ فعالیت وسرشاری است دمی که به پایین افاده می تواند خاکی از خواب الودگی، خستگی مفرط . درد، ترس شدید یا تسلیم و اطاعت باشد.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
رفتار با اسب

اصول كلي رفتار با اسب
رفتار خوش ،ارتباط و انضباط ،به همان اندازه كه در رفتار انسان با ديگر انسانها داراي اهميت است در مورد رفتار با اسب نيز داراي جايگاه خاص خود مي باشد .

خوش رفتاري
همانگونه كه بازتاب رفتاري انسانها نمودار تربيت آنهاست، رفتاراسبها نيزنشان دهنده نوع تربيت آنهاست. اسبهابه طور كلي نه فقط به مهترومربيان خود وابسته هستندبلكه نسبت به رفتاروخصوصيات اخلاقي سواركارانشان حساسيت نشان ميدهند.
اسب براي خوش رفتاري بايد آموزش ديده شود ، و ساده ترين اين آموزشها عبارتند از :
آرامش كامل به هنگام تيمار،بلند كردن دست وپاهاباآرامش براي نظافت


ارتباط
آنهايي كه با اسب سر و كار دارند بايد بياموزند كه در امر آموزش مثبت بوده و كارشان تداوم داشته باشد . اگر خواسته هاي آموزش دهنده مبهم و متغير باشد اسب به سرعت
سردرگم مي شود. بنابر اين لازم است بدانيم كه چه نكته اي را چگونه بياموزيم و اين امكان پذير نيست ،مگر روش صحيح كار با اسب را آموخته و به هنگام كار با او كاملا متكي به نفس باشيم .

انضباط و تشويق
روان اسبها در كره گي پاك است و رفتار آنها در آينده پي آمد چگونگي خوش و يا بد رفتاري آنها در طول نگهداري از آنها مي باشد. به هنگام كار با اسب انضباط اهميت خاصي دارد. اگر حركتي غلط را اصلاح كرده و حركت صحيح را پاداش دهيم ، اسب به زودي در مي يابد كه كدام حركات صحيح است و سعي در تداوم آنها خواهد داشت.حركت غلط اسب بايد قاطعانه وبا صدائي بلند سرزنش شود.اغلب اين روش موثر مي افتد،ايجاد كمي تفاوت در صدا و قاطعانه بيان شدن آن كافي به نظر مي رسد. اگر مربي به طور دائم بر سر اسب فرياد بكشد، اسب به صداي بلند خو كرده و برايش عادي ميشود.
اگر صداي بلند فايده نكرد ،ضربه هاي كف دست روي گردن و كپل و در صورتي كه گاز ميگيرد روي پوزه لازم است.تنبيه بايد بلا فاصله باشد تا او در يابد از او چه مي خواهند.به محض انكه اسب درسش را آموخت ، دادن پاداش واجب مي شود .نوازش،صدائي مهربان ،و يا حبه اي قند، به او مي فهماندكه پي آمد رفتار صحيحش ، خوش رفتاري است.خوش رفتاري اعتماد اسبها را جلب كرده و متكي به نفس و خوش رفتار شده و به موجوداتي دوست داشتني تبديل مي شوند.

چگونگي رفتار با اسب
اسب دو تصوير جدا از هم را به يك باره مي بيند يكي را با چشم راست و ديگري را با چشم چپ.اسب با بالا و پايين آوردن سرخود اشياء را در كانون چشمهاي خود متمركز ميكند چون مردمك چشم اسب بر خلاف مردمك چشم ما قادر به حركت و جابجائي براي تمركز بر روي اشياء نيست.
حس بويايي اسب تكامل يافته و قوي است . اسب مي تواند خانه اش ، چراگاه و دوستانش را با بوئيدن به خوبي تشخيص دهد . هر نوع شيء يا حيوان بيگانه را ارزيابي كند و
تشخيص دهد كه آيا خطر ناك است يا بي خطر . اگر حس بويائي حافظه اسب رابه كارانداخته و به ياد آورد كه آن شيء يا حيوان ناآشنا ، زماني باعث هراسش شده است
از آن شيء يا حيوان مي گريزد يا به آن حمله مي كند.
حس لامسه اسب نيز قوي است به دليل برخورداري از گيرنده هاي لامسه به راحتي قابل كنترل است بخصوص نواحي بيني ،دهان ،گوشها ، گردن ، جدوگاه و دنده هايش
بسيار حساسند .
به هنگام نزديك شدن به اسب با او صحبت كنيد تا مطمئن شويد كه متوجه شما شده است . زيرا اسبها در حالت ايستاده چرت مي زنند و ممكن است وقتي به آنها نزديك مي شويد خواب باشند و واكنش نشان دهند.به يك اسب هراسان و وحشت زده فرصت دهيد تا آرامش خود را باز يابد و سپس به كار كردن با او ادامه دهيد . اگر حيوان متوجه حضور شما نشده باشد ممكن است ترسيده و در خطر صدمه ديدن قرار گيريد . بايد سعي كنيد با حالات و تغييرات سر ، گوشها و چشمهاي اسب آشنا شويد.
عوامل محيطي مانند رعد و برق ، باد و نزولات آسماني بر چگونگي رفتار اسب اثر مي گذارند . رفتار و واكنش اسبها در روزهايي كه هوا منقلب و متغير است باروزهايي كه هواآرام است كاملاً متفاوت مي باشد . اگر اسب را در يك اصطبل انفرادي يا حصار محدود ومحصور نمائيد به راحتي به يك برنامه غذايي خاص خو مي گيردواگراين عادت را از آن بگيريد رفتارش تغييرميكند .
اسبها به راحتي رفتارهاي ناپسند را فرا مي گيرند آنها حالات و رفتار يكديگررا تقليدميكنند ثمره اين تقليد اسبهاي افساركش،لگدزن،گاز گير و هواخوار است. مي توان با درك صحيح روحيه وروان اسب و تربيت مناسب او از بروز اين رفتارهاي ناپسند و نامطلوب پيشگيري کرد. براي نزديك شدن ، گرفتن و افسار كردن اسبي كه خوب تربيت شده است نيازي به مهار فيزيكي وجود ندارد. به جاي آن مي توانيدباتكيه برشرايط وحالات روانشناسانه كسب شده از سوي اسب از بدو تولد تا كنون اورا صدا بزنيد و انتظار داشته باشيدكه توقف كند،آرام بايستد و به شما اجازه نزديك شدن و افسار بستن را بدهد . بسياري از سوار كاران دريافته اند شناخت حالات ، روحيات ، شخصيت ، رفتاراسبهادرشرايط مختلف بايكديگرفرق ميكندوهمانند ما انسانها خصوصيات روحي و رواني خاص خودرادارند.

 

مجید دیجی

مدیر بخش
1600DOG_8012_b.jpg

رفتار شناسی سگ های مهاجم
یکی از خصوصیات جالب سگ ها این است که حس ترس را به خوبی درک می کنند. اگر شما از سگی بترسید او برای شما پارس کرده و شما را گاز خواهد گرفت. بنابراین در برخورد با سگی به شما غرش می کند، محکم و مقتدرانه ظاهر شوید و با تحکم سرش فریاد بزنید. هرگز از مقابل سگی که به سمت شما می آید نگریزید. دویدن شما او را به شدت تحریک کرده و انگیزه ی بیشتری برای گاز گرفتن شما پیدا می کند. این رفتار، باقی مانده رفتارهای غریزی شکار بوده و مربوط به مکانیسم بینایی آن ها می شود. سگ ها اجسام ساکن را در هاله ای از شبه و سایه می بینند و فقط ابعاد تقریبی آن را تشخیص می دهند. ولی اجسام متحرک، هدفی برای تعقیب کردن به شمار آمده و او را به هیجان می آورد. از نزدیک شدن به سگ های گله خودداری کنید و اگر به گله گوسفندی نزدیک می شوید سعی کنید ابتدا چوپان گوسفندان را از این موضوع آگاه کنید . در بین گله هم رفتار شما باید ملایم و دوستانه باشد و از انجام حرکات سریع و غیر منتظره خودداری کنید. در مورد سگ های نگهبان هم بهتر است با اطلاع صاحب حیوان و همراهی او به قلمرو سگ وارد شوید. ورود ناگهانی شما با واکنش تندی از جانب سگ رو به رو خواهد شد و می تواند بسیار خطرناک باشد. بسیاری از سگ های ماده در چند روز اول بعد از زایمان نسبت به توله های خود حساس بوده و در صورت نزدیک شدن یا دست زدن به توله ها، واکنش های تند و خشنی از خود نشان می دهند. این رفتار اعتراض آمیز ابتدا با غرغر کردن و نشان دادن دندان ها و سپس پارس کردن و هجوم به سمت شما بروز می کند. سگ های ماده در این دوره می توانند خطرناک بوده و دست یا پای شما را گاز بگیرند. از نزدیک شدن به توله های تازه متولد شده خود داری کنید حتی در غیاب مادر به آن ها دست نزنید. زیرا در این صورت ممکن است مادر توله های خود را بخورد، رها کند و یا آن ها را به محل دیگری منتقل کند.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
Jootix--3066729401.jpg

در مورد سگ های ولگرد وضعیت کمی متفاوت است. یک سگ ولگرد معمولا حیوانی گرسنه و ضعیف است و اگر شما به او کاری نداشته باشید، او نیز به شما آسیبی نمی رساند. اگر سگ ولگردی به شما نزدیک شد دست هایتان را باز کنید تا حجم بدنتان بزرگ تر به نظر رسد و سرش فریاد بزنید تا شما را پر قدرت و ترسناک ببیند. روش دیگر این است که روی زمین خم شده و وانمود کنید سنگی از روی زمین برداشته اید. آن گاه حالت پرتاب سنگ به سوی او را به خود گرفته و با صدای بلند او را از خود دور کنید. در صورتی که کار شما موثر بود بد نیست چند قدم هم او را با صدای بلند تعقیب کنید تا حسابی از شما بترسد. فرار شما بدترین واکنش ممکن خواهد بود. سگ های بی صاحبی که بدون علت به انسان حمله می کنند، ممکن است هار بوده و در مرحله بروز واکنش های عصبی بیماری باشند. این سگ ها بسیار خطرناک بوده و علاوه بر این که می توانند آیسب های جدی به شما وارد کنند، ناقل ویروس بیماری هاری هم هستند. ریزش بزاق فراوان از دهان، تلو تلو خوردن و واکنش های عصبی غیر عادی، از علائم ظاهری بیماری بوده و باید شما را از درگیر شدن با چنین سگی بر حذر دارد. اگر احتمال می دهید حیوانی که به شما حمله کرده هار است، به مکانی بلند مثل سقف اتومبیل، بالای درخت یا روی پرچین یا دیوار نزدیک خود بروید و از دسترس او دور شوید. این نکته را بدانید که سگ هار به قصد گاز گرفتن شما حمله کرده و به سختی ممکن است از این کار صرف نظر کند. اگر چوب یا وسیله بلند دیگری در اختیار دارید، به کمک آن حیوان را از خود دور کنید و به محل امنی پناه ببرید. سگ ها بیشتر ناحیه پا را گاز می گیرند واحتمال دارد شلوار شما را پاره کرده و آسیب های خطرناک به شما وارد کنند. اگر از جانب سگی مورد حمله قرار گرفتید سعی کنید روی زمین نیفتید تا حیوان به نقاط حساس بدن شما مثل گردن و شکم دسترسی پیدا نکند. اگر هیچ راه فراری ندارید، سعی کنید او را با پای خود دور کرده و ضرباتی به ناحیه گردنش وارد کنید. اگر هم روی زمین افتاده اید، با دست خود زیر گردن حیوان را گرفته و فشار دهید یا مفصل آرنج خود را به دور گردن گردنش قفل کرده با وارد کردن فشار تنفسش را مختل کنید. اگر هم توان انجام این کار ها را ندارید و وحشتزده و بی دفاع روی زمین افتاده اید، مچ دست خود را در دهان سگ بگذارید و فشار دهید تا او نتواند گردن و صورت شما را گاز بگیرد. در هر صورت سگ ها در صورتی که درست تربیت نشده باشند و یا سگ ولگرد باشند می توانند خطرناک بوده و جراحات شدید و حتی مرگباری به انسان وارد کنند.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
Snow-Dogs-Cute-Huskies.jpg

ساده ترین راه مطالعه فتار شناسی سگها به طور کلی و رفتارهای اجتماعی آنها به طور اخص، مطالعه گرگها است. برای این کار دو دلیل منطقی وجود دارد. نخست، بیشتر سگها در جامعه ای زندگی می کنند که شامل انسانها نیز می باشند. تلاش برای درک تعاملات اجتماعی در این جامعه مانند تلاش برای درک نمایشی است که بعضی از بازیگران آن به خوبی به محدوده نقش خود آگاه نیستند. دوم، در طول فرایند اهلی شدن سگها، عناصر رفتاری ویژه ای از آنها دست خوش تغییرات و حذف قرار گرفته است و این امر درک جایگاه و اهمیت یا روش تطبیق آنها با الگوی کلی رفتار سگ ها را مشکل ساخته است. برای مثال گرگ های مادر هنگام از شیر گفتن توله هایشان برای تغذیه آنها غذای درون معده خود را بالا
می آورد. این عمل در ماده سگها به شکل غیر معمول و متفاوتی مانند بالا آوردن غذا بدون داشتن توله یا خوردن غذای بالا آورده شده دیده می شود. به طوریکه هیچ هدف خاصی از این کار دیده نمی شود. به علت اصلاح نژاد و جفت گیری انتخابی، برخی نژادها رفتارهای جدیدالظهور را از خود نشان می دهند که تفسیر شان مشکل است؛ در بعضی نژادها سگهای بالغ رفتاری از خود نشان می دهند که در گرگهای نابالغ دیده می شود: تمایل رفتار دوستانه با غریبه ها که در بعضی نژادها دیده می شود می تواند مثال خوبی از این رفتارها باشد.

مطالعه روی گرگها به علت خوی گوشه گیری و زندگی خانه بدوش آنها تحت شرایط کاملاً وحشی و طبیعی دشوار می باشد. با وجود این پژوهشگرانی مانند زیمن (Zimen, 1981) با نگهداری گرگها در شرایط نیمه وحشی توانستند شرایط خوبی برای ایجاد حالت بینابینی ایجاد کنند. خلاصه بخشی از تحقیقات ایشان که به موضوع این بحث مرتبط می باشد در ادامه خواهد آمد، ولی برای درک تمام
جنبه های ارتباطات پیچیده گرگها بهتر است به مقالات اصلی افرادی چون زیمن مراجعه کرد. هر چند باید توجه داشت که قاعدتاً چنین مقالاتی که حاصل از سالها مشاهدات مشقت بار این محققان است هنوز برای درک کامل سازوکار اجتماعی گرگها کافی نمی باشد.
 

مجید دیجی

مدیر بخش


سلسله مراتب قدرت

گله های گرگ خانواده های توسعه یافته ای می باشند که از هر دو جنس نر و ماده تشکیل شده است. گرگ ها تا آخر عمر خود در گله خودشان باقی می مانند مگر برای تشکیل گله ای جدید که از گله خود برای همیشه جدا می شوند. اعضای گله با همدیگر حرکت، شکار و تغذیه می کنند. جفت گیری میان اعضای گله انجام می شود و پرورش توله ها هم به طور مشارکتی انجام می شوند. به نظر می رسد بخش اعظم رفتارهای اجتماعی گرگها در جهت تقویت پیوستگی اجتماعی گله قرار دارد. گرگها اغلب به نوبت در نقطه ای خاص ادرار می کنند، و همیشه به طور گروهی جمع می شوند و زوزه می کشند. به علاوه آنها چندین بار در روز (برای مثال پس از خواب) با مالیدن پوزه هایشان به هم به نوعی به هم سلام می دهند و ناحیه پرینه یکدیگر را بو می کشند. به نظر می رسد تنها هدف این کارها افزایش همبستگی اعضای گروه و شناخت یکدیگر می باشد.

قبول سلسله مراتب قدرت در میان گرگ ها با رفتار اجتماعی آنها مناسبت دارد. ولی این مسئله بسیار پیچیده تر از آنست که معمولاً پنداشته می شوند. نرها و ماده ها دارای سلسله مراتب جدایی هستند.
مسلط ترین حیوانهای گله موجب تحریک فعالیت ها می شوند و اولین کسانی هستند که از منابع غذایی و ... استفاده می کنند و احتمالاً مسن ترین و بزرگ ترین حیوان گله هستند. با این حال سلسله مراتب قدرت در گرگها به عکس ساختار ارتش که همواره درجه افراد در آن ثابت است بدن تغییر نمی باشد. این حالت بیشتر شبیه خانواده انسان ها می باشد. در این خانواده ها فارغ از فعالیت اعضا، تمام افراد از احتمال کسب تصدی و موقعیت جدید برخوردارند. همچنین گرگها از نظر محدوده رفتاری در جایگاهی که بوسیله قدرت بدست آورده اند تفاوت های فردی با هم دارند.

از آنچه در بالا گفته شد چند موضوع در ارتباط با رفتار سگ ها استنباط می شود:

الف: بر اساس تحقیقات اسکات و فولر در سال 1965 سگهایی که قبل از سن 14-12 هفتگی با انسانها حتی کمترین تماس و ارتباطی داشته اند هم صاحبان خود را یکی از اعضای گله خود می پندارند. بنابراین رابطه بیشتر سگها با صاحبانشان رابطه فرمانبردار/ مسلط است. در این حالت اگر صاحب دام آگاهانه نقش خود در این سلسله مراتب برای حیوان مشخص نکند، سگ خود از ورای اعمال و رفتار ناآگاهانه و غیر عمدی صاحب خود به آنها معنی داده و بر اساس نتیجه گیری خود سلسله مراتب را شکل می دهد.

ب: سگ ممکن است در بعضی موقعیت ها نقش مسلط را بازی کند و در سایر موقعیت ها خیر؛ برای مثال سگهایی هستند که درون خانه در مقابل صاحب خود رفتاری سلطه گر دارند در حالی که در امتحان فرمانبرداری به خوبی نقش فرمانبردار را بازی می کنند.

پ: رابطه مسلط/ فرمانبردار در تمام سگها شکل نمی گیرد. بنابراین تنها صاحبان دارای سگ های
سلطه گر باید در مورد حفظ موقعیت مسلط شان بر سگ خود دقت کنند.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
قلمرو

سالیان دراز، گرگ ها مناطق تقریباً پهناوری بالغ بر 20 مایل مربع را در عرصه تاخت و تاز خود داشتند. به طور کلی این قلمرو تنها به یک گله تعلق داشت که محدوده آن از راه های مختلف بویژه علامت گذاری با ادرار و مدفوع مشخص می شود و شدت این نشانه ها در صورتی که گله متوجه تعدی غیر قانونی گله های دیگر بشود افزایش می یابد. در طول ماههای تابستان در صورتی که گله مشغول پرورش توله ها باشد محدوده گسترش گله کمتر خواهد شد و مثل قبل افزایش نمی یابد. ما در توله ها در محدوده کوچکتری که احتمالاً دارای چندین غار و پناهگاه می باشد مستقر می شود و سایر اعضای گله در اطراف این محدوده تاخت و تاز می کنند و گهگاه و به نقطه مرکزی این کانون باز
می گردند و بدین ترتیب محافظت از این «منطقه خانگی» (home area) بسیار شدیدتر و متمرکزتر از سایر مناطق قلمرو خواهد بود. گرگهای ارشد گله در فعالیت ها دفاعی درگیری بیشتری دارند و بیشتر به کار نشانه گذاری با ادرار می پردازند. به نظر می رسد بخش اعظم مسئولیت های آنها محافظت از قلمرو گله در برابر متجاوزان باشد.

برای بسیاری از سگ ها خانه، باغ و حتی ماشین به عنوان «منطقه خانگی» تلقی می شود. درجه و شدت محافظت و دفاع از این مناطق به چگونگی احساس و درک حیوان از موقعیت سلطه و قدرت خودش بستگی دارد. در صورتی که تمایل حیوان به دفاع از قلمروش مشکل ساز بشود، حتماً باید موقعیت سلطه و قدرت حیوان را در خانواده تغییر داد، (به بخش 2-9 رجوع شود). به همین ترتیب دفعات نشانه گذاری با ادرار می تواند با موقعیت سلطه و قدرت حیوان در ارتباط باشد؛ چنانچه این رفتار هم به شکل یک مشکل بروز کند (برای مثال در صورتی که درون خانه اتفاق بیفتد) کاهش میزان سلطه حیوان می تواند در رفع آن بسیار مفید باشد. سگ ممکن است خانه را به انضمام مناطقی دورتر از خانه که حیوان عادتاً در آنجا به تمرین و فعالیت بدنی می پردازد (مانند پارک محل)، به عنوان قلمرو خودش تلقی کند در این صورت اگر حیوان با سگهای درون این محدوده رفتار تهاجمی داشته باشد، شدت این رفتار کمتر از مواجهه با این حیوانات در خارج از این محدوده خواهد بود.

 

مجید دیجی

مدیر بخش
شکار و تغذیه

توانایی گرگها وقتی که در قالب گروه های سازماندهی شده به شکار می پردازند با افزایش اندازه طعمه آشکارا افزایش می یابد؛ یک گله گرگ در کانادا می توانند یک گوزن شمالی آمریکایی را شکار کنند. کارایی و بازده گروه های شکار همچنین با تمایل اعضای آن ها به پیروی از رهبر گروه افزایش می یابد و ارزش حیاتی سلسله مراتب قدرت در اینجا کاملاً آشکار می شود. هنگام تغذیه نیز نوعی تقدم و برتری وجود دارد.

در بسیاری از سگهای خانگی دسترسی به غذا برای تعیین چگونگی برداشت حیوان از موقعیت سلطه و قدرت خودش بسیار مهم است (به مثال 8-1 رجوع شود)

یکی از راه های کاهش یا جلوگیری از افزایش سلطه حیوان این است که از چند مورد در رابطه با تغذیه حیوان مطمئن باشیم:

الف: هیچگاه حیوان در درخواست غذا از صاحب خود موفق نباشد.

ب: حیوان برای کسب غذا مجبور باشد در برابر صاحب خود فرمانبردار و مطیع رفتار کند ( به بخش2-9 رجوع شود)

پ: حیوان درک کند که غذایش پس از صرف غذا توسط صاحبش به او داده می شود تا پایان غذای صاحبش تغذیه نخواهد شد.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
بازی

در اکثر حیوانات بازی یکی از ویژگیهای حیوانات جوان می باشد ولی بر خلاف معمول سایر حیوانات بازی در میان گرگها بالغ هم مرسوم است. بازی را در گرگها می توان بوسیله یک یال چند ویژگی که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد از فعالیت های جدی حیوانات تفکیک کرد:

الف: دو گرگ هنگام بازی بطور مداوم نقش های خود را عوض می کنند، برای مثال مهاجم در ادامه نقش قربانی را بازی خواهد کرد.

ب: قسمت هایی از یک رفتار ممکن است به تنهایی یا همراه رفتاری دیگر به نمایش گذاشته شود؛ بدین صورت که دو گرگ یا سگ حین بازی ممکن است در عرض چند دقیقه رفتار جنسی تهاجمی و دزد پلیس را پی در پی نشان دهند.

ت: وضعیت های بدنی ای وجود دارند که مخصوص بازی هستند: «تعظیم حین بازی» (تصویر شماره 1) که دیدن آن بسیار رایج است حالتی است که دلالت بر دعوت به بازی می کند. باید توجه داشت که این حالت با نوعی فنریت بدن و در عین حال آرامش ناشی از سر خوشی همراه است که در صورت همراهی آن با هر فعالیت جدی ای باز هم دلیل بر بازی بودن آن فعالیت خواهد بود.

بازی برای حیوانات جوان دارای اثرات زیر بنایی مهم است و در حکم یک تمرین رفتاری آنها را برای زندگی آینده آماده می سازد. برای مثال در بازی جنگیدن حیوانات حدود قابل قبول گاز گرفتن را می آموزند. در بالغین نیز به نظر می رسد بازی دارای نتایج اجتماعی مهمی می باشد، هر چند از این نظر اثرات این تعامل اجتماعی هنوز به خوبی شناخته نشده است ولی می توان گفت که گرگهای بالغ در بازی های خود مانند انسانها اهداف زیر کانه ای را دنبال می کنند. با وجود اینکه در خیلی مواقع به نظر می رسد تنها هدف بازی لذت بردن است؛ گرگ ها ممکن است از بازی برای پیشرفت و ارتقاء جایگاه اجتماعی، تشخیص و شناسایی رقیبان آینده یا منحرف کردن تهاجم استفاده کنند.

از نوشته های بالا نکات مفیدی را برای صاحبان سگ می توان استنباط کرد:

الف: صاحب حیوان ممکن است به اشتباه از مشاهده رفتار تهاجمی حیوان در حین بازی آسوده خاطر باشد، ولی باید در نظر داشت که اکثر رفتار تهاجمی که حیوان در حین بازی در برابر سگهای دیگر یا انسانها از خود نشان می دهد می توان اخطار و نشانه ای از تهاجمات جدی حیوان در آینده باشد. در مواردی که دو سگ در کنار هم نگهداری می شوند، مقدار مشخصی از رفتار تهاجمی در حین بازی طبیعی است ولی افزایش ناگهانی مقدار آن می تواند علامتی از آغاز تلاش برای سلطه گری باشد. همین حالت در مورد رفتار تهاجمی حین بازی در مقابل انسانها هم صدق می کند و همانطور که در چنین ارتباطاتی همواره فرمانبردار بودن حیوان خوشایند و مطلوب است، برای حفظ آن، صاحبان سگ ها هیچگاه نباید در بازی با سگهایی که به سلطه گری تمایل دارند با آنها بجنگند.

ب: بعضی بازی ها مانند طناب کشی که جنگیدن در آن وجود ندارد هم به نوعی مسابقه سلطه گری هستند. در مورد سگ های سلطه گرا از این بازی ها هم باید اجتناب شود.

پ: وقتی هنگام بازی، توله سگ صاحب خود را گاز می گیرد او باید وانمود کند که درد می کشد و ناله کند و بلافاصله بازی را قطع کند. این عمل پاسخ طبیعی توله سگ ها هنگام بازی با یکدیگر می باشد و موجب مهار گاز گرفتن در آنها می شود.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
زاد و ولد

گرگها حدود 2 سالگی به بلوغ جنسی می رسند. اگر چه سن بلوغ جنسی سگها به طور عادی خیلی زودتر از این موعد است ولی در دو سالگی به علت تغییرات هورمونی این حیوانات تغییرات شخصیتی بسیاری پیدا می کنند. برای مثال سگ های نر در این سن به فرماندهی و سلطه گری تمایل زیادی پیدا می کنند.

گرگهای ماده سالی یکبار حدود ماه فبریه فحل می شوند و در هفته های مانده به این زمان جنگ و نبرد در گله افزایش می یابد چرا که در این زمان شکل دهی و تثبیت سلسله مراتب قدرت ضرورت
می یابد. ماده هایی که در سلسله مراتب قدرت جایگاه پایین تری دارند حتی ممکن است علائم رفتاری فحلی را نشان ندهند. جفت گیری اغلب میان حیوانات دارای جایگاه بالاتر رخ می دهد ولی گاهی انتخاب جفت می تواند بر اساس سلایق شخصی صورت گیرد. شکل گیری خویشاوندی میان افراد مسلط گله با افراد نسبتاً مطیع ممکن است منجر به افزایش ارزش و جایگاه فرد زیر دست شود.

در جفت گیری انتخابی با توجه به اهداف از پیش تعیین شده آن تمام حیوانات تا جایی که امکان دارد می بایست قادر باشند تا با رغبت با هر جفتی که پرورش دهنده آنها انتخاب می کند، جفت گیری کنند. بنابراین پرورش دهندگان بر عکس روند طبیعی جفت یابی در گله های گرگ، برای حیواناتشان به جفت انتخاب می کند هر چند تعدادی از سگ های نر و ماده همچنان ترجیح می دهند این کار را به انتخاب خودشان انجام دهند. همچنین فحل شدن ناقص بعضی سگهای ماده و ناتوانی آنها در بروز نشانه های رفتاری فحلی در مقابل جنس نر، در بعضی موارد می تواند به علت زیر دست بودن آنها نسبت به سایر ماده سگها باشد.

سگها به احتمال بسیار زیاد قادر به تشخیص جنسیت انسانها می باشند بنابراین آنها قادرند با انسانهایی که دارای رفتار و محرک های جنسی هستند رابطه برقرار کنند. این موضوع می تواند بر چگونگی نگرش آنها نسبت به موقعیت تسلط و قدرتشان موثر باشد. چنانچه سگ نر یا ماده ای با جنس مخالف خود که دارای موقعیت و جایگاه بالایی در خانواده است ارتباط تنگاتنگی برقرار کند ممکن است برای خود قدرت بالاتری متصور شود. برای مثال در سگهای نری که دارای اختلال سلطه گری تهاجمی هستند بسیار دیده می شود که حیوان با زن خانواده فارغ از اینکه او دارای رفتار جنسی باشد یا خیر، ارتباط تنگاتنگی ایجاد کرده است در این موارد، در صورتی که فرد درگیر در ماجرا حیوان را نادیده بگیرد و حیوان مجبور باشد برای جلب توجه و تعامل اجتماعی به سایر افراد خانواده رو بیاورد وضعیت می تواند بدتر شده و توسعه بیابد.

به نظرمی رسد زنان سخت تر از مردان می توانند بر سگهای نر مسلط شوند این امر ممکن است به دلیل تمایل طبیعی سگ های نر برای یافتن خویشاوندی همطراز با جنس ماده باشد، چون ارتباط مبتنی بر سلسله مراتب قدرت اغلب در حیوانات همجنس دیده می شود. به هر حال آنچه که مسلم است این است که زنانی که در مسلط شدن بر سگهای نر موفق بوده اند (برای مثال پرورش دهندگان نژادهای بزرگ و مهاجم) اغلب این کار را با وانمود کردن خود به عنوان مرد توانسته اند انجام دهند ( برای مثال بوسیله تقلید حرکات، گفتار و صدای مردانه). علاوه بر این بعضی زنها ممکن است متوجه شوند که برای مسلط شدن بر حیوان باید نقشی متفاوت از نقش مرسوم آنها در پرورش و قبول کردن خواسته های حیوان داشته باشند.
 
بالا