گفتگو با دانشمند جوان ایرانی .... برگزیده یونسکو شد

مجید دیجی

مدیر بخش
گفتگو با دانشمند جوان ایرانی که راه کنترل موش سیاه را یافت و برگزیده یونسکو شد

حکیم مهر - طاهر قدیریان، فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد در رشته تنوع زیستی است. او با کمک جامعه محلی حاشیه جنگل‌های حرای جزیره قشم توانست گامی موثر و پایدار در حفاظت از پرندگان زادآور در این منطقه بردارد به طوری که از سوی یونسکو به عنوان دانشمند جوان «انسان و کره مسکون» در سال 2009 انتخاب شد.
قدیریان در پاسخ به این‌که چگونه موفق به این کار شده است، کمک جامعه محلی منطقه را عاملی اصلی معرفی کرد. او در تحقیق خود در جنگل‌های حرا به کنترل موش سیاه، مهم‌ترین عامل تهدیدکننده تنوع زیستی در جهان پس از انسان، پرداخت و در تلاش است جنگل‌های حرا را آشیانه‌ امن همیشگی برای پرندگان زادآور سازد.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
روژه شما «حفاظت از پرندگان زادآور در جنگل‌های حرای قشم» بود، حفاظت در برابر چه عوامل تهدیدکننده‌ای مورد نظرتان بود؟

ما دو عامل تهدیدکننده در آنجا شناسایی کردیم که قابل کنترل بود، عامل تهدیدکننده دیگر، جزر و مد بالاست که عاملی طبیعی است و تحت تاثیر تغییر اقلیم جهانی به وجود آمده است و تحت کنترل ما نبود. اما دو عاملی را شناسایی کردیم که تحت کنترل بود و می‌شد روی آن کار کرد؛ یکی جوامع محلی بودند که ما باید آنها را با آموزش آگاه‌تر می‌کردیم و یکی دیگر هم، گونه‌های غیر بومی است، مثل موش سیاه، که هم شناسایی شدند و هم اثرشان تعیین و بعد از آن کنترل شدند.

آیا گردشگری هم جزو عوامل تهدیدکننده به حساب می‌آمد؟

گردشگری جزو عوامل نبود، افراد بومی که در جنگل‌های حرا اقدام به صیادی و حراچینی می‌کنند، گاها با کلونی‌های زادآوری مواجه می‌شدند و نه همه آنها، بلکه معدود افرادی از بین آنها بودند که برای خوردن اقدام به جمع‌آوری تخم‌ها می‌کردند، در صورتی که من با آنها که صحبت می‌کردم، می‌گفتند این تخم‌ها مزه خیلی بدی هم داشتند، ولی در هر حال گاها از روی ناآگاهی این کار را می‌کردند. اما بتازگی پس از آموزش‌هایی که دادیم، تاثیر این عامل بسیار کم شد و سطح تهدید آن پایین آمد.

یکی از عواملی که به آن اشاره کردید، موش سیاه است، این گونه‌های غیر بومی از کجا به ایران راه پیدا کردند؟

موش سیاه، همراه موش قهوه‌ای که در تهران هم زندگی می‌کنند، گونه‌های بومی ایران نیستند، در واقع موش سیاه، بومی شبه قاره هند و موش قهوه‌ای، بومی چین است، ولی این گونه‌ها، گونه‌هایی هستند با سازگاری بالا، همه چیزخوارند، با زادآوری بالا و در واقع سازگاری با انواع زیستگاه‌ها که توانستند سراسر دنیا را دربر بگیرند و در حال حاضر دومین عامل تهدیدکننده تنوع زیستی در دنیا هستند. با شروع کشتیرانی در دنیا، این گونه‌ها پخش شدند، ابتدا در سواحل بودند، سواحل و بنادر را در برگرفتند و کم کم با وسایل نقلیه مثل قطار و وسایل حمل بار توانستند در شهرهای دیگر پخش شوند، موش سیاه گونه‌ای است که علاوه بر شهر و محل مسکونی این امکان را دارد که در مناطق طبیعی هم گستره خودش را پراکنده کند و یک عامل تهدیدکننده برای منابع طبیعی و زیستگاه‌های ما می‌شود. موش قهوه‌ای خیلی وابسته به انسان است، موش سیاه می‌تواند این وابستگی را قطع کند و وارد منابع طبیعی شود. طبق پژوهشی که در تمامی جزایر اقیانوسی کار شده است و در سال 2010 نتایج آن منتشر شد، مشخص شد که موش سیاه بیشترین تاثیر را روی زادآوری پرندگان دریایی در سراسر جهان دارد، به طوری که اثرش از گربه‌هایی که به جزایر وارد شدند و حتی انسان هم بیشتر است.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
چرا جنگل‌های حرا را به عنوان منطقه مورد مطالعه خود قرار دادید؟

سه گونه جنگل‌های پرتولید در جهان داریم؛ شامل جنگل‌های حاره‌ای یا جنگل‌های استوایی است که بیشتر آنها را به عنوان جنگل‌های خانواده آمازون می‌شناسیم، آبسنگ‌های مرجانی که ما در ناحیه‌هایی از خلیج فارس در اطراف جزیره کیش، داریم.

و همچنین اکوسیستم دیگری به نام پهنای گیاهی جنگل‌های مانگرو. این سه اکوسیستم در دنیا داری تولید بسیار بالایی در فاز سطح هستند و به همین سبب تنوع زیستی در این جنگل‌ها بسیار بالاست. ما درکشورمان، جنگل‌های حرا را در حاشیه خلیج فارس و دریا عمان داریم و بیشترین جنگل‌هایی که داریم، مابین جزیره قشم و سرزمین اصلی ایران، به نام مناطق حفاظت شده حرا یا ذخیره‌گاه زیست‌کره حرا قرار دارد. این منطقه دارای چهار عنوان بین‌المللی است؛ ذخیره‌گاه زیست‌کره، تالاب بین‌المللی، منطقه مهم پرندگان و منطقه حساس دریایی است و همچنین دارای تک عنوان داخلی منطقه حفاظت شده است. من در مورد اهمیت آن فقط کافی است یکی از این عنوان‌ها را توضیح می‌دهم، اهمیت شیلاتی جنگل‌های حرا به قدری است که ماهی و میگو که ما در خلیج فارس صید می‌کنیم و روزی بسیاری از مردم ساحل‌نشین ما از آن تامین می‌شود، محل تخم‌ریزی و پرورش بچه‌های آنها، جنگل‌های حراست. چون این منطقه از لحاظ مواد غذایی غنی است، این مکان محل تخم‌ریزی و پرورش بسیاری از ماهی‌ها و میگوها می‌شود که پس از بزرگ شدن وارد خلیج می‌شوند و در واقع در آنجا صید می‌شوند. این یک چرخه است، اگر جنگل‌ها حرای ما از بین برود، در واقع شیلات ما در این منطقه هم از بین خواهد رفت.

جنگل‌های حرا در پهنه خلیج فارس و دریای عمان، به قشم ایران محدود می‌شود؟

ما در ایران نزدیک به 9 منطقه جنگل حرا داریم، ولی پراکندگی وسعت کاملاً متمایز است؛ در بوشهر یک هکتار جنگل حرا داریم، اما در جزیره قشم ده هزار هکتار جنگل حرا داریم. در کشورهای دیگر حاشیه خلیج هم ما زیر ده هکتار جنگل حرا داریم. 86 درصد، یعنی حجم بسیار بالایی از این جنگل‌ها، بین جزیره قشم و سرزمین اصلی ایران قرار گرفته است، که اهمیت این منطقه و لزوم توجه بیشتر ما را نشان می‌دهد.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
پروژه شما چه مراحلی طی کرده است؟

پروژه از آنجا شروع شد که ما پس از مطالعه روی موش سیاه، به صورت تجربی متوجه تاثیر منفی آن، چه بر روی پرندگان و چه بر روی خود درختان حرا شدیم. اما از آنجایی که روی پرنده‌ها در جهان خیلی کار شده است، ما پرندگان زادآور را به عنوان گونه چتر در نظر گرفتیم. به طوری که ما اگر پرندگان زادآور را بتوانیم حفظ کنیم می‌توانیم کل این اکوسیستم و کل زیستگاه را حفظ کنیم. در مرحله اول آمدیم، با مطالعاتی که در منطقه انجام شده بود و صحبت‌هایی که با کارشناسان کردیم، دو عامل جمع‌آوری تخم توسط مردم و گونه‌های غیر بومی را به عنوان معیار برای شناسایی و عملکرد کارمان در نظر گرفتیم. ابتدا در سال 2008، با مطالعه منطقه علی رغم شرایط گرم و شرجی و بسیار جزر و مدی آن، یک سال به شناسایی پرندگان زادآور پرداختیم که این کار منجر به دو پایان‌نامه فوق لیسانس و هفت گونه زادآور در منطقه شد. در ابتدای سال 2009، قبل از شروع فصل زادآوری پرندگان دو مرحله کار آغاز شد، یک مرحله کار آموزش برای ماهیگیران، چون ماهیگیران بیشتر با جنگل‌های حرا سر و کار دارند و یک بخش دیگر هم کنترل موش سیاه به عنوان مهم‌ترین گونه غیربومی منطقه در یکی از جزایر منطقه که بیشتر کلونی‌ها در آنجا قرار داشت. ما توانستیم این دو سال را با هم مقایسه کنیم، یک سال بدون آموزش و بدون کنترل، چه تعداد گونه و چه میزان زادآوری و چه تعداد موفقیت در زادآوری داشتیم، یک سال هم در سال 2009 با آموزش و با کنترل موش سیاه، می‌خواستیم ببینیم چه تفاوتی ایجاد می‌شود. خوشبختانه آموزش نشان داد که بسیار موثر است و ما با آموزش جوامع محلی می‌توانیم از گونه‌هایی که لانه‌های آنها بسیار آشکار است و براحتی دیده می‌شود و معمولا آشیانه آنها توسط انسان صدمه می‌بیند، به حد بسیار زیادی از صدمه جلوگیری کنیم. در مورد موش سیاه، به این نتیجه رسیدیم که کنترل ما جواب داده است و باعث افزایش زادآوری پرندگان شده است، اما چون موش سیاه، قابلیت تولیدمثل و جابه‌جایی بسیار بالایی دارد، شناگر ماهری است و می‌تواند فواصل جزایر را طی کند، این کار نیازمند کاری مستمر و سالانه است و به صورت مقطعی نمی‌توان این کار را انجام داد. مثل سمپاشی در مزارع، شما یک سال انجام دهید، سال بعد دوباره آفت برمی‌گردد و باید دوباره سمپاشی صورت بگیرد. ولی آموزش را اگر دو سه سال ادامه بدهیم، می‌توانیم مطمئن باشیم که این در نسل‌های بعدی ادامه پیدا می‌کند؛ چه به صورت زبانی و چه به صورت انتشار و پخش راهنمای حفاظت از منطقه. اما برای موش سیاه باید برنامه‌ای از سوی سازمان‌های مربوط، مثل سازمان حفاظت محیط زیست مدون شود و این، جزیی از برنامه‌های کاری آنها قرار بگیرد.
 

مجید دیجی

مدیر بخش
کار با جوامع محلی همیشه جذاب است، آیا خاطره‌ای به یادتان می‌آید که برای شما فراموش نشدنی باشد؟

خاطره خیلی خوبی که دارم، برمی‌گردد به این‌که ما توانستیم مصاحبه‌ای در مورد پرندگان با پیرمردی که نزدیک به صد سال داشت انجام دهیم. ایشان به همان لهجه خاص خودش اشاره کرد که من در زمان کودکی در حال راه رفتن روی شن‌ها بودم که زیر کف پایم خیس شد. نگاه کردم دیدم یک تخم پرنده، زیر پایم شکسته است. بعد ما جویای نشانی آن مکان شدیم، ما به آدرسی که داد رفتیم و دیدیم که این تخم، تخم چاخلق هندی بود که هنوز هم آنجا زادآوری دارد و در کل منطقه دو لانه مشاهده کردیم. این اولین گزارش مستند زادآوری این گونه در ایران بود. ما توانستیم از اطلاعاتی که پیرمرد صد ساله داشت استفاده بکنیم برای این‌که لانه‌های این پرنده را مشاهده کنیم. خود گونه مشاهده شده بود، اما لانه‌های آنها مشاهده نشده بود. لانه‌های آن روی شن قرار دارد. ولی با استتار بسیار بالا به گونه‌ای که نمی‌توان تخم را دید. این‌گونه بومی است و خاطره‌ای که این پیرمرد برای ما تعریف کرد برمی‌گردد به قبل از نیم قرن پیش، ولی اطلاعات مستند از آن نبوده است. شاید به سبب این‌که شرایط سختی دارد، کمتر محقق‌های ما به آنجا می‌روند و اکثر کارهای مطالعاتی حیات وحشی مثل پرندگان در نیمه شمالی کشور انجام شده است. ولی به سبب سختی کار، کمتر محققی به آنجا رفته است.
 
بالا