افسردگی

AWWA

New member

تست افسردگی

در دنیاى امروز، افسردگى به قدرى شیوع یافته که روانشناس معروف «مارتین سلیگمن» آن را «سرماخوردگى روانى» نام نهاده است.این روزها بسیاری از افراد جامعه وقتی با خلق پایین روبرو می شوند ادعا می کنند افسرده هستند . انجام این تست وجود یا عدم وجود افسردگی را مشخص می نماید. .در این تست چند گروه سوال ، از الف تا ش وجود دارد . در هر گروه، مثلا الف چهار سوال وجود دارد ، که از ۰ تا ۳ درجه بندی شده است . از هر گروه فقط یک سوال را انتخاب کنید . بعد از انجام تست نمره های به دست آمده را جمع کرده و با جدول داده شده مقایسه کنید . تا درجه افسردگی و یا عدم افسردگی مشخص شود .

الف-

۰-غمگین نیستم.

۱- غمگینم یا گرفته ام.

۲- همیشه غمگینم

۳- آنقدر غمگین یا بدبختم که دیگر تحملش را ندارم


ب-

۰) خیلی نسبت به آینده بدبین یا مأیوس نیستم.

۱) نسبت به آینده مأیوسم

2)هیچ امیدی به آینده ندارم

3)به آینده امیدی نیست و اوضاع بهتر نخواهد شد.


پ-

۰- خود را مثل یک شخص شکست خورده نمی دانم.

۱- بیش از یک شخص متوسط در زندگی با شکست مواجه شده ام.

۲-به گذشته می نگرم چیزی جز شکست نمی یابم.

۳-شخصی کاملاً شکست خورده ام


ت-

۰- نارضایتی خاصی ندارم.

۱-از چیزهایی که لذت می بردم، دیگر لذت نمی برم.

۲-دیگر هیچ چیز مرا راضی نمی کند.

۳-از همه چیز ناراضی ام.


ج-

۰-احساس گناهکاری به خصوصی ندارم.

۱- اغلب اوقات احساس می کنم که بد یا بی ارزشم.

۲- کاملاً گناهکارم.ا

۳-احساس می کنم که بسیار بد یا بی ارزش هستم.


ح-

۰- از خود ناامید نیستم.

۱- از خود ناامیدم.

۲- از خود بیزارم.

۳- از خود نفرت دارم.


خ-


۰- فکر آسیب رساندن به خود نیستم.

۱- بهتر است بمیرم.

۲- نقشه خودکشی دارم.

۳- اگر امکان داشت خودم را می کشتم.


د-

۰-علاقه ام را به مردم از دست نداده ام

۱- کمتر از گذشته به مردم علاقه دارم.

۲- فقط اندک احساسی به آنها دارم.

۳-تمام علاقه ام را به مردم از دست داده ام .


ذ-

۰- همیشه می توانم به خوبی تصمیم بگیرم.

۱- سعی می کنم که تصمیم گیری را به تأخیر بیندازم.

۲- تصمیم گرفتن بسیار مشکل است.

۳-نمی توانم هیچ تصمیمی بگیرم.


ر-

۰-احساس نمی کنم که به نظر دیگران بدتر از گذشته باشم.

۱- از اینکه پیر یا غیر جذاب به نظر برسم، نگرانم.

۲- وضع ظاهری من دائماً در تغییر است و باعث می شود که به نظر دیگران جذاب نباشم.

۳- زشت یا زننده ام.

ز-

۰-می توانم مثل گذشته کار کنم.

۱- شروع یک کار مستلزم کوششی فوق العاده است.

۲- برای انجام هر کاری باید خیلی به خود فشار بیاورم.

۳- اصلاً نمی توانم کار کنم.

س-

۰- بیش از حد معمول خسته نمی شوم.

۱- خیلی زودتر از سابق خسته می شوم.

۲- با انجام هر کاری خسته می شوم.

۳- خسته تر از آنم که بتوانم کاری انجام دهم.


ش-

۰-اشتهایم بدتر از حد معمول نیست.

۱-اشتهایم به خوبی گذشته نیست.

۲-حالا دیگر اشتهایم خیلی بدتر شده است

۳-دیگر به هیچ وجه اشتها ندارم.

جدول تعیین درجه افسردگی




درجات افسردگی.......... سطح نمره ها
هیچ یا کمترین حد(خفیف).........4-7
متوسط...................8-15
وخیم..................16 به بالا
 

AWWA

New member

اگر این 4 علامت را دارید، شما هم افسرده اید

افسردگی حالتی است که فرد توان و انرژی انجام فعالیت‌ها و کارهای روزمره را ندارد و گویی یک نیروی منفی از درون او را از انجام کارهای روزانه‌اش باز می‌دارد تشخیص و درمان به موقع افسردگی در بهبود کیفیت و عملکرد زندگی افراد بسیار اهمیت دارد.

دکتر مهدی دوایی روانشناس و عضو هئیت علمی دانشکده علوم شناختی گفت : اولین علت بارز شروع افسردگی مختل شدن اشتها است بدین معنی که فرد یا دچار بی‌اشتهایی شدید است و یا اشتهای زیادی پیدا می‌کند و پرخوری می‌کند.
دومین علامت اختلال در خواب است که فرد یا خیلی کم و یا خیلی زیاد می‌خوابد و یا اینکه خواب از کیفیت خوبی برخوردار نیست و فرد مداوم از خواب می‌پرد و یا کابوس می‌بیند.
وی افزود: نکته سوم روابط اجتماعی فرد است که به حداقل یا صفر می‌رسد و شخص حوصله و تمایل به ایجاد ارتباط و تعاملات اجتماعی را از دست می‌دهد.

دکتر دوایی در ادامه گفت: اگر شخص تمام این 3 علامت را با هم داشته باشد و حداقل 25 روز طول بکشد اختلال افسردگی جدی است. و اگر فردی 2 مورد از این موارد را داشته باشد نیاز به بررسی توسط پزشک دارد.
این روانشناس در پایان اظهار داشت: ممکن است فردی در طی سال یا چند ماه دچار این عوارض شود و در کمتر از 15 روز خود به خود خوب شود که در این حالت مسئله خاصی نیست و نباید با افسردگی اشتباه گرفت و تنها یک دوره کوتاه است که برطرف می‌شود
 

AWWA

New member
افسردگی انواع مختلفی دارد که هر کدام از آن‌ها نیز علائم و درمان‌های مخصوص به خود را دارد.

افسردگی حاد نوع شایعتر این اختلال است و توانایی فرد را در کار، مطالعه، خواب و دیگر فعالیت‌ها با مشکل مواجه می‌سازد. شدت افسردگی به سه گروه خفیف، متوسط و حاد تقسیم می‌شود که نوع حاد آن خطرناک‌ترین نوع افسردگی است.

از میان مبتلایان به این اختلال برخی علائم محدود و برخی تمام علائم آن را تجربه می‌کنند و شدت این علائم در هر فرد و در طول زمان نیز تغییر می‌کند.


شایعترین علائم افسردگی به شرح زیر است:

- ناراحتی شدید، عصبانیت و حس پوچی
- ناامیدی و منفی‌گرایی
- بی‌علاقگی به تفریحاتی که همه از آن‌ها لذت می‌برند
- احساس گناه و بی‌ارزشی
- احساس خستگی و کمبود انرژی
- عدم تمرکز حواس و ناتوانی در تصمیم‌گیری
- بی‌خوابی یا زیاد از حد خوابیدن
- اضافه وزن و یا کاهش وزن
- فکر کردن دائم به مرگ و خودکشی
- بی‌قراری و ناآرامی
- علائم جسمی و فشارهای فیزیکی


آگاهی از این علائم به شما کمک می‌کند که این اختلال مخرب را زودتر شناسایی کرده و به موقع برای درمان آن زیر نظر متخصص اقدام کنید.
منبع:ایسنا
 

N@RVIN

Well-known member
نمره ام 6 شد

هیچ یا کمترین حد افسردگی :)

باز خدارو شکر فکر میکردم روانی زنجیری ام خخخ:4d564ad6:
 

biosta

Well-known member
من که جرات ندارم نمره ام را بگم
بیخیال :smiliess (11):
 

AWWA

New member
من که جرات ندارم نمره ام را بگم
بیخیال :smiliess (11):

منم همینطور:thumbsdownsmileyani تازه این روانشناس طراح تست لطف کرده فقط تا وخیمو نوشته و بعدش مرحله دیگه ای نذاشته،والا من تو دسته آخری بودم.:)
 

Azin E

New member
8.امیدی هست بهم.فقط یک سوالش امتیازش 3شد نمره رو جا به جا کرد
 

AWWA

New member
توصيه هايي براي درمان افسردگي


افراد افسرده اميدي به زندگي ندارند و احساس عجز و ناتواني مي كنند. اميد خود را به خدا از دست ندهيد و يادتان باشد هيچ كس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزي ندارد.


آيا از مشكل افسردگي رنج مي بريد؟ توصيه ما به شما اين است كه براي حل اين معضل موارد زير را درنظر داشته باشيد:


در مورد افسردگي اطلاعات كافي به دست آوريد و از ديگران نيز كمك بگيريد.

شما مي توانيد براي كسب اطلاعات راجع به افسردگي به كتاب ها و منابع اينترنتي مراجعه كنيد. شما بايد بدانيد ديگران اين مشكل را چگونه حل كرده اند و چه درمان هايي براي اين مسئله وجود دارد.

افسردگي معضل بسيار پيچيده اي است و شما به تنهايي نمي توانيد آن را حل كنيد. معمولا درمان افسردگي روندي طولاني مدت است. بسياري از مردم افسرده نيازي به مشورت با پزشك نمي بينند. اگر انتظار داريد بيماري شما به خودي خود درمان شود در اشتباه هستيد. از قديم گفته اند: «از تو حركت، از خدا بركت» شما نبايد به هيچ وجه از بيماري خود احساس شرمندگي كنيد. ابداً به حرف هاي مردم در اين زمينه توجه نكنيد. افسردگي يك بيماري جدي است كه مي تواند بر اثر عدم تعادل مواد شيميايي مغز يا ساير عوامل ايجاد شود. افسردگي نيز همانند ساير بيماري ها نياز به درمان دارد. در غير صورت از دست آن خلاصي نخواهيد يافت.

اميد خود را به خدا از دست ندهيد

افراد افسرده اميدي به زندگي ندارند و احساس عجز و ناتواني مي كنند. اميد خود را به خدا از دست ندهيد و يادتان باشد هيچ كس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزي ندارد.

توصيه ديگر ما به شما اين است كه به خودتان حرف هاي اميدواركننده بزنيد. شما مي توانيد اين حرف ها را بر روي كاغذ بياوريد و هر روز بخوانيد. حتي اگر خودتان به اين حرف ها اعتقادي نداشته باشيد تکرار آنها نتايج مثبت زيادي خواهد داشت. در تمام مراحل از خدا كمك بخواهيد.

رفتار دوستانه اي داشته باشيد

محبت كردن به مردم از نظر روحي تأثيرات مثبت زيادي دارد. بدترين كاري كه يك فرد افسرده مي تواند انجام دهد اين است كه تنها بماند. افسردگي در تنهايي تشديد مي شود. البته فرد افسرده تمايلي به حضور در جمع ندارد ولي او بايد خود را مجبور به اين كار كند.

در يك كلاس هنري يا ورزشي ثبت نام كنيد، دوستان تان را براي صرف ناهار به خانه دعوت نماييد و يا به عيادت سالمندان و بيماران برويد.

خنديدن را از ياد نبريد

به تماشاي فيلم هاي كمدي و مطالعه كتاب هاي سرگرم كننده بپردازيد. بهترين كار اين است كه به همراه دوستان تان بخنديد. خنديدن روي مواد شيميايي مغز تأثير مثبت مي گذارد و باعث مي شود احساس خوبي پيدا كنيد. مشكلات نيز همين تأثير را دارد ولي با مصرف آن بايد خطر چاق شدن را بپذيريد! يكي از همكاران آقاي «الف» هميشه خنده بر لب داشت. او تصميم گرفت با دوستش رقابت كند و به زودي متوجه شد كه لبخند زدن مسري است. وقتي هميشه لبخند بر لب داشته باشيد به نظر مي رسد كه زمان زود مي گذرد و شما احساس آرامش بيشتري مي كنيد. يادتان باشد خداوند همه بندگانش را دوست دارد و مراقب آنها ست پس، نگران چه هستيد؟!

خود را مشغول نگه داريد

همه ما احتياج داريم خود را به كاري مشغول كنيم. اگر براي حل مشكلات ديگران تلاش كنيد كمتر به خودتان مي انديشيد. يادتان باشد احساس شادي مثل بومرنگ است. وقتي شما ديگران را شاد مي كنيد، اين شادي به سوي خودتان برمي گردد.

با كمك كردن به ديگران احساس مي كنيد در اين جهان نقش مثبتي برعهده داريد و اين مسئله به تقويت عزت نفس شما منجر مي شود.

فعاليت هاي بدني را از ياد نبريد

از قديم گفته اند: «فكر سالم در بدن سالم است»، فعاليت بدني در سلامتي نقش مهمي دارد. حتي يك پياده روي ساده، تنفس هواي تازه و تماشاي زيبايي هاي طبيعت بسيار مفيد است.

ورزش بر روي مواد شيميايي مغز تأثير مي گذارد.

در ضمن اگر احساس افسردگي مي كنيد اعضاي خانواده خود را در آغوش بگيريد. اين كار استرس را كاهش مي دهد و سيستم ايمني بدن شما را تقويت مي كند، تماس بدن، فشار خون را پايين مي آورد. در آغوش گرفتن براي هر دو طرف نتايج مثبتي دارد.


ميان «تنهايي» و «در جمع بودن» تعادل برقرار كنيد

هرگز نتايج مثبت دعا خواندن را ناديده نگيريد. دعا خواندن راه بسيار خوبي براي حرف زدن با خداوند است و يكي از بهترين راه هاي ضدافسردگي محسوب مي شود. البته تنهايي بيش از حد افسردگي را تشديد مي كند. هرگز در لاك انزوا فرو نرويد. يادتان باشد بايد ميان «تنهايي» و «در جمع بودن» تعادل برقرار كنيد.

اشتباهات ديگران و خودتان را ببخشيد

گاهي انسان بر اثر ارتكاب گناه دچار افسردگي مي شود ولي يادتان نرود كه خداوند مهربان و توبه پذير است. شما نيز بايد خودتان را ببخشيد. خشم نيز احساس سرخوردگي را به همراه دارد و اين احساس به افسردگي منجر مي شود اگر اشتباهات ديگران را ببخشيد احساس آرامش خواهيد كرد.

(خانم «ب» كه از همسرش جدا شده بود اميدي به آينده نداشت. او هميشه نگران بود و احساس استيصال مي كرد.

او تصميم قاطع گرفت كه اوضاع را تغيير دهد و با كنار گذاشتن كدورت ها، خشم، نفرت و ترس به آرامش برسد.

خانم «ب» مي گويد: «دشوارترين كاري كه انجام دادم بخشيدن خودم و همسر سابق ام بود. اين كار حتي از مردن هم سخت تر بود!»

او تا حدي حق دارد. بخشيدن خود و ديگران كار آساني نيست ولي اهميت زيادي دارد.)

از ديگران قدرداني كنيد.

اگر دچار افسردگي شده ايد به نعمت هايي كه در اختيار داريد فكر كنيد. يادتان باشد افسردگي يك بيماري مهلك و هميشگي نيست و قابل علاج است. شايد احساس كنيد در پايان تونل هيچ نوري ديده نمي شود ولي مطمئن باشيد كه اين طور نيست و شما مي توانيد براي درمان خود گام هاي عملي برداريد. توصيه هاي فوق حتي براي كساني هم كه دچار افسردگي نشده اند مفيد خواهد بود.

منبع:کیهان
 

AWWA

New member
ـ آیا ابتلا به افسردگی شکلی از ضعف است؟

ممکن است از دید دیگران اینطور بنظر برسد که شخص افسرده خودش خواسته که افسرده باشد.ولی حقیقت این است که،
افسردگی نوعی از بیماری است که می ‌تواند برای اکثر افراد اتفاق بیفتد و به هیچ
عنوان نشانه ضعف نیست، حتی اشخاص قدرتمند نیز می‌‌توانند دچار افسردگی شدید شوند.
ونیستون چرچیل که خودازافسردگی رنج می برد،

افسردگی را "سگ سیاه" می نامید.
 

AWWA

New member
ـ چه موقع باید کمک بخواهیم؟

ـ وقتی احساس افسردگی شما بدتر از حد معمول باشد و به نظر می ‌رسد بهتر نمی شود
ـ وقتی احساس افسردگی شما روی کار، علایق و احساسات شما نسبت به خانواده و دوستانتان تاثیر بگذارد
ـ در صورتی که شما حس کنید که زندگی ارزشی ندارد یا اینکه افراد دیگر بدون شما خوشتر خواهند بود
در این شرایط ، صحبت با خویشاوندان یا دوستان مورد اعتماد ممکن است کمک کننده باشد،در غیر اینصورت نیاز است که توسط دکتر عمومی تان ویزیت شوید. گاهی اوقات دوستان و یا اعضائ خانوادتان متوجه تغییراتی در شما
میشوند و درباره شما نگران میشوند
 

AWWA

New member
ـ چگونه می ‌توانیم به کسی که افسرده است کمک کنیم؟

می توانیدشنونده خوبی باشید، این می ‌تواند
سخت‌تر از آن چیزی باشد که به نظر میاید، ممکن است مجبور به شنیدن یک مطلب، بارها و
بارها باشید. پیشنهاد یا نصیحت نکنید حتی اگرپاسخ به نظر برایتان بسیار راحت و
شفاف باشد مگر آنکه از شما خواسته شود که نظر یا پیشنهاد دهید. گاهی اوقات، ممکن
است افسردگی به علت یک مشکل مشخص وواضح به وجود آمده باشد، در این صورت ممکن است
قادر به کمک به فرد افسرده باشید تا راه حلی پیدا کند یا حداقل روشی برای غلبه بر
مشکل بیابید. تنها صرف وقت با کسی که افسرده است نیز می ‌تواند مفید باشد. شما
می ‌توانید فرد افسرده را تشویق کنید، به وی کمک کنید حرف بزند، و کمک کنید به
کارهای عادی و روزمره خود بپردازد. کسی که افسرده است باور این موضوع که می ‌تواند
بهتر شود برایش سخت می باشد شما می ‌توانید به وی اطمینان بدهید که بهتر خواهد شد
ولی ممکن است مجبورشوید بارها این مطلب را تکرار کنید. مطمئن شوید که فرد به مقدار
کافی غذا مصرف می ‌کند و از الکل دوری می کند. اگر فرد بدتر شد و شروع به صحبت از
عدم علاقه به حیات و زندگی کردو یا صحبت از آسیب رساندن به خود کرد،آن را جدی
بگیریدوبه دکتر اطلاع دهید. سعی کنید به وی کمک کنید درمان را بپذیرد، وی را از
مصرف دارو یا دیدن مشاور یا روانکاو مایوس نکنید. اگر درمورد نحوه درمان نگران
هستید،با دکتر بیمار خود صحبت کنید
 

AWWA

New member
جیم کری و فلسفه زندگی

او درباره فلسفه زندگی‌اش می‌گوید: «تنها در لحظه باش و در زمان حال زندگی کن؛ به خاطر اینکه همه چیز در این لحظه وجود واقعی دارد و تو باید از زمانحال خودت لذت ببری؛ مثل کاری که بچه‌ها می‌کنند و دست آخر اینکه برای خودتباید معتبر باشی!» جیم کری ادامه می‌دهد: «اگر شما در لحظه‌های زندگی‌تانحضور نداشته باشید، یا در حال نگاه کردن به آینده‌ای محتوم هستید و یابرگشتن به گذشته‌ای که پر از درد است و تاسف و پشیمانی!» کری با تماموجودش این دو نگاه را درک کرده و از میان این نگاه به گذشته و آینده هر دورا کنار زده و زندگی در «حال» را انتخاب کرده است.




جیم کری و افسردگی

او در پاسخ به این سوال که «چه چیزی کمک کرد که استعداد تو کشف شود؟» می‌گوید: «افسردگی! من مادری مریض و بیمار داشتم. می‌خواستم مادرم حال بهتری داشته باشد. اوایل فکر می‌کردم اگر استراحت کند و یک مشت قرص و داروبخورد حال‌اش خوب می‌شود، گاهی برایش‌ دعا می‌کردم، گاهی از در و دیوارآویزان می‌شدم تا او بخندد و حال‌اش بهتر شود اما همه مشکل زندگی‌ام بیماری مادرم نبود.
پدرم که نوازنده ساکسیفون بود کارش را در 51 سالگی ازدست داد و همه زندگی ما تحت تاثیر بی‌کاری و بی‌پولی پدرم قرار گرفت. 16
ساله بودم که مدرسه را ترک کردم و من و خانواده‌ام در معرض تجربه‌ای تازه قرار گرفتیم: فقر و بیچارگی‌! من اولین بچه در خانواده 6 نفری‌مان بودم. درس و مدرسه را در 16 سالگی ترک کردم و همه برای گذراندن زندگی کاری پیداکردیم. بیشتر اهالی خانه‌مان در گارد امنیتی کار پیدا کردند و من از این موضوع خیلی عصبانی بودم و بیشتر از همه از دنیا عصبانی بودم؛ دنیایی که کار پدرم را از او گرفته و ما را به این وضع انداخته بود. آن‌قدر حال‌م بد بود که دل‌م می‌خواست سر یک نفر را به دیوار بکوبم!»

اما چه شد که جیم‌ کری از آن همه درد و بدبختی و غم رها شد و تبدیل به کسی شد که بافیلم‌ها و بازی‌هایش صدها هزار نفر را دور تا دور دنیا می‌خنداند؟ پاسخ اواین است: «هر آدمی برای انجام هر کاری نیاز به انگیزه دارد و من فکرنمی‌کنم هیچ آدمی بتواند بدون داشتن اندکی افسردگی بفهمد که چه می‌خواهد. به نظر من، افسردگی یک جزء لازم برای فهم و درک زندگی و ساختن آن است. اگرشما دچار این افسردگی نباشید، نمی‌توانید هیجان را هم درک کنید.»

او در 17سالگی دچار این حالت شد؛ زمانی که سعی می‌کرد تا هم خودش و هم خانواده‌اش را حمایت کند و در کلوپ کمدی تورنتو کار کند. او در 21 سالگی اولین تجربه بازی‌اش را در «نمایش امشب» به اجرا گذاشت؛ بازی‌ای که درخشان، خیره کننده و موفقیت‌آمیز بود اما کری نمی‌خواست یک چهره مشهور باشد. نمی‌خواست سرمشقو الگوی دیگران باشد: ‌«من توانستم 2 هزار نفر را در کار خودم پایین بکشم اما نمی‌‌خواستم به دنیا بگویم من از آنها برترم، بلکه به نظر خودم همه آنها از من جذاب‌‌تر و بامزه‌‌تر بودند‍!»

کری تا به امروز 28 فیلم بازیکرده و میلیون‌ها دلار پول به دست آورده، جایزه اول گلدن گلاب را برده اماهنوز در حال گذراندن کلاس‌های بازیگری است و می‌گوید هدف‌اش لذت بردن مردم از بازی‌های جدید او است: «در زندگی قله‌های بسیاری وجود دارد و دره‌های بسیاری. خیلی از آنها می‌توانند تو را لت‌وپار کنند و این شروع مرحله ناامیدی است؛ مثلا وقتی نمی‌توانی جوابی برای سوال‌هایت از کائنات پیداکنی. اما تو می‌توانی بخندی چون سالمی. من هم توی این مرحله.قرار گرفتم؛مثل همان وقتی که مادرم مریض بود و پدرم کارش را از دست داده بود. اما ازآن گذشتم. ولی خیلی‌ها در همان ناامیدی می‌مانند برای سال‌ها و سال‌ها وگاهی برای همیشه!»

جیم کری درباره گذشتن از افسردگی می‌گوید: «راستش من فقط به خودم می‌گفتم همه چیز خوب است! البته مدتی هم قرص مصرف کردم و مدتی هم تحمل کردم. من زندگی سالمی دارم. تنها نوشیدنی‌ای که می‌خورم قهوه است و خیلی جدی بانوشیدنی‌های الکی مخالف‌ام. اهل هیچ موادی نیستم و فکر می‌کنم، زندگی به خودی خودش‌، خیلی زیبا است و یقین دارم که معجزه اتفاق می‌افتد؛ حتی اگرشما به آن معتقد نباشید!»
جیم کری و اسکروچ

او امسال در فیلم «کریسمس کارول» بازی داشت؛ فیلمی که بر اساس شخصیت‌کلاسیک یکی از داستان‌های چارلز دیکنز به نام رابنز اسکروچ ساخته شد. کریدر این فیلم نقش اسکروچ را دارد. شخصیتی عصبی، بداخلاق و بدتر از همه،خسیس. کری درباره بازی در این نقش می‌گوید: «مهم‌ترین نکته‌ای که نقش اسکروچ دارد این است که همه ما یک اسکروچ کوچک درون خودمان داریم. من هم این اسکروچ را داشتم، اسکروچ در طی فیلم درون من رشد کرد و روز به روزبزرگ‌تر شد!»
 
آخرین ویرایش:
بالا