گزارش روزانه مطالعه گروهی ارشد تمامی رشته ها91>>>92
- نویسنده موضوع bacillus.bs
- تاریخ شروع
- وضعیت
mw.ashel
New member
تارسا جان معلومه که شما هم جزو تیم مایی و از اینکه در بین خودمون میبینیمت خوشحالیم:smilies-azardl (113
bacillus.bs
New member
9 ساعت
اخه چرا زياد نميشه
اخه چرا زياد نميشه
آيشن
New member
منم خوشحالم دوباره همگي هستيم
بابا كي ميتونه اين دم كنكوري اعتيادش رو ترك كنه بچه بيايم تايپيك ولي روزي ي بار آخر شب بيايم و گزارش بديممنم امروز زياد خوب نبودم تا الان 5:20شده عجيب معده درد گرفتم. صبحي هم كه خواب مونده بودم
من نميدونم چرا وقتي ساعت زنگ ميزنه تو خواب خاموشش ميكنم و ميخوابم.منم چراغم روشن شد.
mw.ashel
New member
خوابیدن روی جزوه
گرفتن مشکلات و نواقص گل های قالی
جمع کردن آشغال های ریز و درشت اطراف زمین
خاک گیری گوشه های موبایل
گرفتن چندین عکس با گوشی از خودم در حالت های مختلف ژست درس خوندن
اس ام اس بازی با بچه های دانشگاه که هر کدوم چه قدر درس خوندن
خوندن یادگاری های جزوه که رفقا سر کلاس نوشتن
وبعدش هم خسته شدم و رفتم یه چیزی خوردم
و در نهایت اومدم یه نت گردی و یه سری به شما دوستان بزنم و برم دنبال بقیه داستان زندگیم.
:25r30wi::25r30wi::25r30wi:
sara67
New member
امروز داشتم با خودم فکر میکردم بابا اینا فیلمشونه نمیایم نمیایم.. این معاتدیدین (جمع معتاد) مگه میتونن از اینجا دل بکنن.
اگه هم نیان و گزارش ندن بازم قایمکی اینجا ولواَن..
ولی بهر حال منم مثل مامان عسل تصمیم گرفته بودم اگرم حتی یه نفر اینجا نیومد من سرخوشانه هر شب بیام گزارشمو بدم.
اگه هم نیان و گزارش ندن بازم قایمکی اینجا ولواَن..
ولی بهر حال منم مثل مامان عسل تصمیم گرفته بودم اگرم حتی یه نفر اینجا نیومد من سرخوشانه هر شب بیام گزارشمو بدم.
mw.ashel
New member
sara67
New member
قشنگه... بخونید، بهش ایمان داشته باشید و در ضمن بهش عمل کنید...
روزی یک زیست‌شناس و یک مهندس هوافضا کنار هم نشسته بودند. زیست‌شناس سطح مقطع بال و بدنه زنبور را به مهندس هوافضا داد و از او خواست محاسبه کند آیا زنبور با این ابعاد بال و بدن، طبق قوانین آیرودینامیک هواپیما‌ها و پرنده‌های بزرگ، می‌تواند پرواز کند؟
مهندس بعد از کلی محاسبات دقیق و تجزیه و تحلیل‌های وقتگیر کامپیوتری سرش را با تعجب بلند کرد و گفت: «محاسبات می‌گویند این کار غیرممکن است! اما...؟ اما من که می‌دانم زنبور‌ها می‌پرند!؟ آخر چگونه چنین چیزی ممکن است؟»
زیست‌شناس با خنده گفت: «شاید چون زنبور‌ها مثل ما آدم‌ها هواپیما نساخته‌اند و از قوانین آیرودینامیک و نسبت‌های لازم برای سطح مقطع بال به بدنه خبر ندارند می‌توانند پرواز کنند؟»
مهندس با خجالت و ناراحتی گفت: «این حرف درست نیست! تنها دلیلی که وجود دارد این است که دانش و علمی که من دارم متعلق به اجسام بزرگ و بال‌های بزرگ روی سیال هواست. به احتمال زیاد وقتی جسم پرنده به اندازه قد و قواره یک زنبور کوچک می‌شود و بال و پرهای پرنده مانند زنبور لطیف و انعطاف‌پذیر می‌شوند، قوانین علمی دیگری حاکم می‌شوند که زنبور‌ها از آن برای پریدن استفاده می‌کنند؟»
زیست‌شناس دوباره خندید و گفت: «اینکه گفتی باز همه نظر قبلی من را تايید می‌کند! زنبور‌ها می‌توانند با آن بدن بزرگ و بدشکل خود بپرند و گرده‌ها و شهد گل‌ها را با طی مسافتی طولانی از طریق پریدن به لانه برسانند. آنها این کار را با موفقیت انجام می‌دهند، فقط به این خاطر که می‌دانند همیشه برای انجام هر کاری راه‌های متعددی وجود دارد. چیزی در عمق وجود آنها می‌داند که حتی اگر پریدن به شکلی ساده مثل پرندگان بزرگ نظیر قو و اردک میسر نباشد، می‌توان به شیوه‌ای متفاوت پرید و پرواز را تجربه کرد!؟»
مهندس هوا پرواز دوباره با اعتراض و دلخوردگی گفت: «این قبول نیست! زنبور موقع پریدن خیلی بیشتر از یک پرنده معمولی بال‌بال می‌زند و با ایجاد گرداب‌های بی‌نظم مقدار زیادی انرژی برای معلق نگه داشتن خود مصرف می‌کند. ضمن اینکه او هنگام بال زدن زاویه بال خود را هم دايم عوض می‌کند و از گرداب‌های چرخشی زیر بال‌های خود برای بالا ایستادن و بالا رفتن کمک می‌گیرد. زنبور قوانین علمی پرواز را زیر پا می‌گذارد و نمی‌توان او را یک پرنده معمولی دانست! لطفا مشخصات پرنده خوش‌پروازتری را به من بدهید تا طبق محاسبات دقیق شیوه پرواز او را تحلیل کنم!»
زیست‌شناس با تبسم گفت: «آن‌چه می‌گویی سرسختی و لجاجت همیشگی و آشنای کسانی است که گمان می‌کنند از قوانین عالم خیلی سرشان می‌شود و دايم برای متوقف شدن و کاری نکردن دست به دامان چیزی به نام علم می‌شوند! حال آن‌که همین علم محدوده پاسخ‌دهی و اعتبار مشخصی دارد و برای مشکلاتی ورای آن حد و مرز، اعتبار و ارزش علم با جهل یکی می‌شود و انسان باید تا فهمیدن دانش درست سکوت کند!
مطمئنا اگر زنبور‌ها قبل از آغاز پریدن به کلاس آیرودینامیک می‌رفتند شاید تا آخر عمر نمی‌توانستند بپرند و به مورچگانی بالدار اما خزنده روی زمین تبدیل می‌شدند!؟ بعضی مواقع برای به پیش رفتن نباید منتظر تايید علم و قوانین متعارف شد. باید به نوای دل و فطرت گوش کرد و بال‌ها را برای پرواز باز کرد. شاید لازم باشد چندصد بار بیشتر بال‌بال زد. شاید لازم افتد به جای آرام کردن جریان هوای زیر بال، جریان‌های چرخشی و گردابی از هوا را ایجاد کرد و با تغییر لحظه‌ای زاویه بالا‌ها و افزایش انعطاف‌پذیری بال‌ها، از این جریان‌های به ظاهر مزاحم به نفع خود سود جست! مهم نیست چه راهی برای پریدن نهایتا استفاده شود. ولی مهم این است که به راحتی دست از رویای زیبای پرواز برداشته نشود. زنبور‌ها جزو خوشبخت‌ترین موجودات روی زمین هستند. چون مثل ما آدم‌ها توهم زیاد دانستن آنها را محدود نساخته است.»
منبع: پـــرواز بـــــه ســــوی خــــدا
.
روزی یک زیست‌شناس و یک مهندس هوافضا کنار هم نشسته بودند. زیست‌شناس سطح مقطع بال و بدنه زنبور را به مهندس هوافضا داد و از او خواست محاسبه کند آیا زنبور با این ابعاد بال و بدن، طبق قوانین آیرودینامیک هواپیما‌ها و پرنده‌های بزرگ، می‌تواند پرواز کند؟
مهندس بعد از کلی محاسبات دقیق و تجزیه و تحلیل‌های وقتگیر کامپیوتری سرش را با تعجب بلند کرد و گفت: «محاسبات می‌گویند این کار غیرممکن است! اما...؟ اما من که می‌دانم زنبور‌ها می‌پرند!؟ آخر چگونه چنین چیزی ممکن است؟»
زیست‌شناس با خنده گفت: «شاید چون زنبور‌ها مثل ما آدم‌ها هواپیما نساخته‌اند و از قوانین آیرودینامیک و نسبت‌های لازم برای سطح مقطع بال به بدنه خبر ندارند می‌توانند پرواز کنند؟»
مهندس با خجالت و ناراحتی گفت: «این حرف درست نیست! تنها دلیلی که وجود دارد این است که دانش و علمی که من دارم متعلق به اجسام بزرگ و بال‌های بزرگ روی سیال هواست. به احتمال زیاد وقتی جسم پرنده به اندازه قد و قواره یک زنبور کوچک می‌شود و بال و پرهای پرنده مانند زنبور لطیف و انعطاف‌پذیر می‌شوند، قوانین علمی دیگری حاکم می‌شوند که زنبور‌ها از آن برای پریدن استفاده می‌کنند؟»
زیست‌شناس دوباره خندید و گفت: «اینکه گفتی باز همه نظر قبلی من را تايید می‌کند! زنبور‌ها می‌توانند با آن بدن بزرگ و بدشکل خود بپرند و گرده‌ها و شهد گل‌ها را با طی مسافتی طولانی از طریق پریدن به لانه برسانند. آنها این کار را با موفقیت انجام می‌دهند، فقط به این خاطر که می‌دانند همیشه برای انجام هر کاری راه‌های متعددی وجود دارد. چیزی در عمق وجود آنها می‌داند که حتی اگر پریدن به شکلی ساده مثل پرندگان بزرگ نظیر قو و اردک میسر نباشد، می‌توان به شیوه‌ای متفاوت پرید و پرواز را تجربه کرد!؟»
مهندس هوا پرواز دوباره با اعتراض و دلخوردگی گفت: «این قبول نیست! زنبور موقع پریدن خیلی بیشتر از یک پرنده معمولی بال‌بال می‌زند و با ایجاد گرداب‌های بی‌نظم مقدار زیادی انرژی برای معلق نگه داشتن خود مصرف می‌کند. ضمن اینکه او هنگام بال زدن زاویه بال خود را هم دايم عوض می‌کند و از گرداب‌های چرخشی زیر بال‌های خود برای بالا ایستادن و بالا رفتن کمک می‌گیرد. زنبور قوانین علمی پرواز را زیر پا می‌گذارد و نمی‌توان او را یک پرنده معمولی دانست! لطفا مشخصات پرنده خوش‌پروازتری را به من بدهید تا طبق محاسبات دقیق شیوه پرواز او را تحلیل کنم!»
زیست‌شناس با تبسم گفت: «آن‌چه می‌گویی سرسختی و لجاجت همیشگی و آشنای کسانی است که گمان می‌کنند از قوانین عالم خیلی سرشان می‌شود و دايم برای متوقف شدن و کاری نکردن دست به دامان چیزی به نام علم می‌شوند! حال آن‌که همین علم محدوده پاسخ‌دهی و اعتبار مشخصی دارد و برای مشکلاتی ورای آن حد و مرز، اعتبار و ارزش علم با جهل یکی می‌شود و انسان باید تا فهمیدن دانش درست سکوت کند!
مطمئنا اگر زنبور‌ها قبل از آغاز پریدن به کلاس آیرودینامیک می‌رفتند شاید تا آخر عمر نمی‌توانستند بپرند و به مورچگانی بالدار اما خزنده روی زمین تبدیل می‌شدند!؟ بعضی مواقع برای به پیش رفتن نباید منتظر تايید علم و قوانین متعارف شد. باید به نوای دل و فطرت گوش کرد و بال‌ها را برای پرواز باز کرد. شاید لازم باشد چندصد بار بیشتر بال‌بال زد. شاید لازم افتد به جای آرام کردن جریان هوای زیر بال، جریان‌های چرخشی و گردابی از هوا را ایجاد کرد و با تغییر لحظه‌ای زاویه بالا‌ها و افزایش انعطاف‌پذیری بال‌ها، از این جریان‌های به ظاهر مزاحم به نفع خود سود جست! مهم نیست چه راهی برای پریدن نهایتا استفاده شود. ولی مهم این است که به راحتی دست از رویای زیبای پرواز برداشته نشود. زنبور‌ها جزو خوشبخت‌ترین موجودات روی زمین هستند. چون مثل ما آدم‌ها توهم زیاد دانستن آنها را محدود نساخته است.»
منبع: پـــرواز بـــــه ســــوی خــــدا
.
آخرین ویرایش:
padideh
New member
سلام و عليكم بر خواهر تارا و ديگر خواهران و برادران اسلامي......:sarma:
بنده امروز ١٢ ساعت خوندم.
خواهر تارا ،هاااااااااا اييي ك الان وگفتي يعني چ؟ با من بودي يا اشل يا خواهران ديگر!!!
عاغا ب خدا ما ميگيم معتاديم ولي ن اينكه ديگه اينجا همزيستي با سايت داشته باشيم!!! اعتياد من اگه بخواي تشبيه كنم مثله ي نخ سيگار در روز ميمونه اما اعتياد اشل و باسيل و چشمك عين كراك و ترياك و هروئين مي مونه! والا ب خدا ! اسم ما بد در رفته كه اينجاييم همش ! اي جانم پديده ك اينقددددررر مظلوم و ساكت هست و همش حقش پايمال ميشه!
بنده امروز ١٢ ساعت خوندم.
خواهر تارا ،هاااااااااا اييي ك الان وگفتي يعني چ؟ با من بودي يا اشل يا خواهران ديگر!!!
عاغا ب خدا ما ميگيم معتاديم ولي ن اينكه ديگه اينجا همزيستي با سايت داشته باشيم!!! اعتياد من اگه بخواي تشبيه كنم مثله ي نخ سيگار در روز ميمونه اما اعتياد اشل و باسيل و چشمك عين كراك و ترياك و هروئين مي مونه! والا ب خدا ! اسم ما بد در رفته كه اينجاييم همش ! اي جانم پديده ك اينقددددررر مظلوم و ساكت هست و همش حقش پايمال ميشه!
padideh
New member
ملوك السلطنه خانم فكر نكني ميتوني با خنده بپيچوني ساعت درسيدنتو ها!!!! بزن اون دست قشنگرو!؟!؟! چ خوشحالم هست !!! چنان خرسند و خجسته هست كسي ندونه خيال ميكنه ١٧ ساعت درس خونده!!! روشن كنم تانكمو يا نه؟!؟! بد جور پيچوندي قضيه رو ها! حواسم هست كاملا. ميبينم كه از وقتي ماساژور شاندرمن رو خريدي بدجور خستگي هات برطرف شده و رفتي تو فاز بزن و بكوب! تذكر اخر بودااااااا.....
padideh
New member
9 ساعت
اخه چرا زياد نميشه
چررا زياد نميشه؟!؟!؟!؟!؟!؟؟ از ما ميپرسي ...وايسا اول دنده عقب بيام با تانكم و تو افق محوت كنم !!! بچه جان ب خاطر اينكه همش تو سايتي يا دنبال شكلك هاي جورواجور الان هم كه در جواب ملوك السلطنه شكلك عمو زنجيرباف گذوشتي!! اخه من چي بگم ب تو!؟. خودت بگو ...حالا اينارو بي خيال ي سوالي بدجوري ذهنمو معطوف خودش كرده! اونم اين كه اين اواتار و ك گذوشتي ادم احساس ميكنه ي كنكوري هستي كه تا جان در بدن داري ،داري درس ميخوني و روي تست ها بكوببببببببببب داري كار ميكني و خلاصه يه ٢٣ ساعت در حال درس خوندني !!!! والا ب خدا!!! ي اواتار بذار ك ملت بفهمن همش توسايتي ساعت درس خوندنت چقدررررررررررر بالاست! تكرار نشه ديگه اين شكلك هاي عموزنجير بافي!
padideh
New member
پدیده جانقربونت دادا، شما لطف داری.
یعنی نمیدونم الان چرا حس بازیگوشیم مثل این شکلک گل کرده !؟؟؟؟
از حس و حال خودم خندم گرفته گاهی ابری و گاهی آفتابی، مگه من کنکور ندارم :21:، خب برم اونو بخونم دیگه.
استغفرالله استغفرالله. !!! دخترررررررررررر اين چ شكلك هاي كفر اميزي هست كه ميزاري ادم بي اختيار ميره تو فاز ، پارسال بهار دسته جمعي....!!!!
واي بچه هااااااا فرض كنيد كنكورمون رو خوب بديم قيافه هممون مثله اين شكلك قرمزه ك در حال دنس هست ميشه!!! فرض كنيد باسيلوس اينجوري مياد تو سايت همون موقع....چشمك هم گربه اش رو بغل كرده اينجوري وارد سايت ميشه...ملوك هم با ماساژورش اينجوري مياد وسط....بانو هم همينجوري با ي شكلك اهدا گل مياد تو سايت..
خواهر تارا هم ي فن كاراته مياد و ي فن اين شكلكي !!! خخخخخخخخ اي جانممممم منممممم ميخوامممممم اي جانم ...خوب برم بخوابمممم شب خوششش
bacillus.bs
New member
23ساعت پديده جون :smiliess (15):
يا قمر بني هاشم
اره عكس يه معتاد بايد بزارم به جاي اواتارم
- وضعیت