چرا من تغییر نمی کنم ؟ *:*جراحی روانی *:*

parand

Well-known member
[h=2] چرا من تغییر نمی کنم ؟ *:*جراحی روانی *:*
[/h]


بخش اول



بی‌توجهی‌ها و عدم‌آگاهی نسبت به ملزومات و مایحتاج دستگاه روانی ما را دچار مسائلی می‌کند که بعضا ریشه و علت آنها را در بیرون از خود جست‌وجو

می‌کنیم. خلق افسرده، حالات اضطرابی، پرخاشگری و بسیاری از بیماری‌های روان‌تنی حاصل همین غفلت و بی‌توجهی ما نسبت به

خویشتن خویش است.


همواره مصایب و مشکلات حاد موجود در زندگی برهم‌زننده تعادل روانی ما نیستند؛ به عبارتی نرساندن سوخت لازم به دستگاه روانی هم می‌تواند

علت بسیاری از کج‌خلقی‌ها، اختلالات خواب، اختلالات جنسی و خلقی در ما باشد.


گاهی اوقات ما فراموش می‌کنیم که ظرف درون خود را از آلودگی‌ها بزداییم و یا به عبارتی دیگر از ورود آلودگی‌ها به ظرف وجودی خویش جلوگیری کنیم؛ گویا از

یاد می‌بریم که ما فقط برای کار کردن و متحمل شدن استرس‌ها و فرو خوردن خشم خویش در اثر مسائلی که نمی‌توانیم دخالت مستقیمی در

جریان اجرایی آن داشته باشیم، به این دنیا نیامده‌ایم. رسالت ما درگیر شدن در تمام بازی‌های زندگی و تلاش صرف جهت نباختن نیست.






جراحی روانی


ما معمولاً قبل از اینکه منزل را به سمت محل کار و یا رفتن به یک جلسه کاری و یا مهمانی ترک کنیم تدارکات خاصی می‌بینیم از جمله اینکه ما

خود را آراسته می‌کنیم ما با لباس‌هایی که داخل منزل از آنها استفاده می‌کنیم و با همان وضعیت از منزل بیرون نمی‌رویم، بعید می‌دانم کسی این آراستگی

را نکوهش کند، اما چگونه است که ما برای رفتن به یک مهمانی ساده ساعت‌ها وقت صرف می‌کنیم تا با وضعیت ظاهری مناسبی حضور به هم رسانیم ولی

دقت و انرژی برای خویشتن خویش نداریم برای رفتن به یک آموزشی در زمینه مسائل ارتباطی – رفتاری و یا مراجعه به یک متخصص

علوم رفتاری اعلام می‌کنیم که فرصت نداریم یا پول نداریم!


بنابراین لزوم انجام جراحی روانی بیش از پیش نمایان می‌شود. آری ما در ابتدا نیازمند برداشتن بخش‌های مسئله‌دار ذهنمان هستیم، باید ابتدا برای

افکار و باورهایمان فکری بیندیشیم چرا که احساسات ما منتج از افکار ماست باید شروع به خارج کردن اضافات ذهنمان کنیم این خروج به‌مراتب مهم‌تر

از خروج چربی‌ها از بدنمان است چرا که اگر به زیبایی ذهن و روان برسیم و دستگاه روانی ما شرایط مناسبی داشته باشد چه بسا برای خود ارزش و احترام

بیشتری قائل شویم و پذیرش مناسبی برای خویش داشته باشیم.


در اینجا می‌خواهم به اهمیت بیشتر بعد روانی اشاره کنم که در واقع پیش‌نیاز بعد جسمانی است؛ احساس رضایت و دوست داشتن خود مستلزم

انجام جراحی‌های خاصی نیست همانطور که احساس خوشبختی مستلزم رسیدن به یک وضعیت مطلوب اقتصادی – رفاهی نیست.

خوشبختی یک وضعیت نیست بلکه احساسی خوشایند و درونی است و اگر ما بتوانیم در همین شرایطی که هستیم به احساس خوشبختی

و رضایت برسیم با رسیدن به اهداف و محقق شدن آرزوهایمان این احساس بیشتر و ماندگارتر از قبل خواهد بود.


در غیراین صورت هیچ تضمینی وجود ندارد که ما با رسیدن به یک موقعیت اقتصادی مناسب یا قبولی در کنکور و غیره احساس خوشبختی و سعادتمندی کنیم

وضعیت مالی مناسب به رفاه بیشتر و راحتی ما کمک می‌کند ولی بالقوه شادی و رضایت وارد زندگی ما نمی‌کند ما برای شاد بودن به ارتباط

با آدم‌های شاد، توجه به نیازهای کودک درون، دارا بودن عشق بدون قید و شرط به کل هستی و زدودن زنگارها از ظرف زیبای درون نیاز

داریم.



 

parand

Well-known member


آیا می‌توانم بهتر از این باشم



ما در مسائلی که برایمان روی می‌دهد نقش داریم این نقش برخی مواقع مستقیم و گاهی به‌صورت غیرمستقیم است و چه زیباست هرکدام از ما در رابطه

با مسائلی که برایمان ایجاد می‌شود نقش خود را بیابیم و از خود سؤال کنیم من در این موضوع یا این مشکل چه نقشی داشتم آیا می‌توانم ایفای نقش

بهتری داشته باشم؟


تغییر معمولاً بار استرسی دارد تغییر محل کار، تغییر محل زندگی، تغییر شغل و تغییر رئیس‌مان در محل کار ما را کمی دچار اضطراب می‌کند؛

تغییرات درونی هم از این امر مستثنی نیست.


ما براساس بسیاری از عادات قهری و جبری خود زندگی می‌کنیم و برای ما آسوده‌تر است که آنها دست‌نخورده باقی بمانند ما طبق عادات رفتاری خود در

شرایط مشابه رفتارهای مشابهی انجام می‌دهیم بنابراین با شروع دستکاری این عادات که زمینه تغییرات رفتاری ما را فراهم می‌کنند بعضاً با

احساسات ناخوشایندی هم روبه‌رو می‌شویم
به‌عنوان مثال کسی که همواره در اختلافات از موضع برنده – بازنده عمل می‌کند و می‌خواهد به هر قیمتی

شده نبازد وقتی متوجه می‌شود که برای حل اختلاف می‌توان به گونه‌ای دیگر نیز رفتار کرد و گاهی لازم است به خاطر دیگری مثلاً همسر، گذشت کرد و این

به معنای باختن و بازنده بودن نیست ابتدا حالت خوشایندی نخواهد داشت او همواره با زور و فشار تلاش کرده موقعیت را به نفع خویش تغییر داده و به پایان

ببرد و هم‌اکنون باید جلوی این رفتار خود را بگیرد طبیعی است که این کار راحت نخواهد بود ولی کافیست قدم اول برداشته شود و ما به لزوم تغییر پی ببریم و

شروع کنیم با گذشت زمان و بررسی تعاملات و رفتارهای خود با دیگران و اثرات مطلوب ایجاد شده، این تغییر تقویت خواهد شد و مهر تاییدی خواهد بود که

نشان می‌دهد ما چقدر به تغییر کردن نیازمندیم.


نکته قابل توجه که می‌توان در اینجا بدان اشاره کرد این است که اساس درمان بسیاری از روان‌درمانگران و روانپزشکان معروف دنیا براساس همین تغییر

است
دکتر گلاسر>> درمان را تغییر در رفتار می‌داند؛

آدلر >>تغییر در انگیزش،

راجرز>>
تغییر در ادراک

الیس>> تغییر در باورها

بک>> تغییر در شناخت

و پرز>> تغییر در نیازها و علایق را اساس درمان اشخاص می‌دانند.

اهمیت تغییر در اینجا بیش از پیش خود را نمایان می‌کند در بسیاری از مواقع تغییر سبک زنگی ما را از مبتلا شدن به بسیاری از بیماری‌ها و مسائل

روان‌شناختی مصون می‌دارد
تصور کنید فردی که مهارت‌های حل مسئله، کنترل خشم، روابط بین فردی مؤثر و رفتار جرات‌مندانه را آموخته و آنها را به کار

می‌برد نسبت به کسی که از این توانایی‌ها برخوردار نیست در مقابله با مسائل زندگی و ناملایمات و یا در برقراری ارتباط مناسب با دیگران چقدر می‌تواند

قدرتمندانه و موفق‌تر عمل کند.


همه چیز مهیاست برای یک شروع دیگر برای شروعی بهتر، ما نیازمند تغییرات وسیعی در همه ابعاد هستیم اما بیاییم این تغییرات را ابتدا از خود شروع

کنیم ابتدا از درون نه از بیرون،
تغییرات مناسب درونی شرایط را برای تغییرات بیرونی نیز مهیا می‌کند پس بیاییم گام اول را استوار برداریم و اعلام

کنیم: غافل نخواهم بود و تغییر را شروع خواهم کرد


 

parand

Well-known member


چگونه شخصيت خود را تغيير دهيم؟


« اگر شما آماده تغيير هستيد، پس مي‌توانيد آن را انجام دهيد»


دكتر گلد فيلد :

شايد فكر كنيد كه خصوصيات و ويژگي‌هاي فردي، جزو جدايي‌ناپذير شخصيت شماست. البته تا چند سال پيش هم متخصصان و افراد عادي همگي بر اين باور بودند كه خصوصيات شخصيتي افراد تا قبل از 30 سالگي شكل مي‌گيرند و راهي براي ايجاد تغيير و شكل‌گيري خصوصيت رفتاري جديد وجود ندارد.

علاوه بر آن، روان‌شناسان نيز بر اين عقيده هستند كه برخي خصوصيات شخصيتي هر فرد، ريشه ژنتيك دارد. اين به آن معني است كه شما فردي همراه و موافق، عصبي و وسواسي يا شاد و ، زاده مي‌شويد و به‌رغم شرايط محيطي يا درخواست شخصي خودتان، مبني بر تغيير، همان‌گونه كه هستيد، باقي مي‌مانيد.

البته آنها در آن زمان معتقد بودند هيچ كدام از خصلت‌هاي شخصيتي فرد تغيير نمي‌كند. اما تحقيقات اخير اين‌گونه نشان مي‌دهد خصوصيات شخصيتي و

فردي حتما مي‌تواند تغيير كند. مهم‌ترين نكته در اين ميان، آن است كه ما بخواهيم؛ اگر بخواهيم مي‌توانيم خصوصيات اخلاقي و شخصيتي و در نتيجه دنياي خود را تغيير دهيم.


اكنون، پژوهشگران دانشگاه بركلي كاليفرنيا دريافته‌اند نه‌تنها خصلت‌هاي شخصيتي افراد در طول زمان تغيير مي‌كنند بلكه در دوره بزرگسالي

بيش از دوران كودكي اين تغييرات شكل مي‌گيرند. نكته مثبت تغييرات در دوران بزرگسالي اين است كه فرد با كمك آنها مي‌تواند كل زندگي

خود را بهبود بخشد.


كدام رفتارها را دوست داريد؟

آيا در حال حاضر شخصيت خود را دوست داريد؟

يا از آن خسته و ناراحتيد و مي‌خواهيد تغييرش دهيد؟

باور داشته باشيد ايجاد تغيير، چندان سخت و غيرقابل تصور نيست. بلكه راه‌هاي بسيار ساده‌اي وجود دارد كه فقط با تمركز بر آنها و

استمرار‌شان مي‌توانيد به نتيجه دلخواه برسيد.


در مرحله اول بايد به شخصيت جديدي كه مورد نظرتان است، فكر كنيد. آن را تحليل كنيد. ببينيد كه چه تغييراتي براي دستيابي به اين شخصيت جديد لازم است. در اين مرحله بايد براي خودتان به‌طور دقيق مشخص كنيد كه چرا مي‌خواهيد شخصيت خود را تغيير دهيد.

آيا فقط در نظر داريد شريك زندگي، دوست، پدر، مادر يا ديگران را تحت تاثير قرار دهيد و راضي كنيد؟

يا صرفا براي راضي كردن خودتان اقدام به تغيير مي‌كنيد؟ اگر اين تغييرات براي رضايت شخص ديگري باشد، رفتار شما درست نيست و تغيير تلقي نمي‌شود. بايد به اين نكته توجه داشته باشيد كه وقتي اين‌گونه تغييرات بر پايه نيازهاي شخصي خودتان نيست، زياد دوام نمي‌آورند.
ممكن است چند روزي، تغييراتي در خود حس كنيد اما بزودي درمي‌يابيد كه خود را گول زده‌ايد. اينها تغييراتي اساسي نبوده و پايدار نخواهند بود.


پس به یک نكته مهم رسيديم >>> هيچ‌وقت شخصيت خود را به اين خاطر كه ديگران شما را دوست ندارند، تغيير ندهيد. اما اگر از تنها نشستن در

خانه و احساس ناراحتي نسبت به شرايط فعلي خسته شده‌ايد، در اين صورت مي‌توانيد تغييرات مثبتي در خود ايجاد كنيد و به يقين پس از اين تغييرات خوشحال و راضي خواهيد بود.



 

parand

Well-known member

چگونه رفتار خود را تغيير دهيم؟



در مرحله بعد، بايد يكي از خصوصيات خود را انتخاب و روي آن تمركز كنيد. چون با تمركز روي يك ويژگي خاص، بهتر و مفيدتر اقدام خواهيد كرد. فراموش نكنيد،

براي موفقيت در هر تغييري بايد ابتدا قدم‌هاي كوچك برداريد و كم‌كم تغييرات مورد نظر خود را ايجاد كنيد. انجام تغييرات كوچك فعلي، باعث مي‌شود تغييرات بزرگ‌تر آتي، راحت‌تر انجام پذيرد.

خصوصيات اخلاقي دلخواه را دستچين كنيد. بايد دقيقا بدانيد كه چه مي‌خواهيد. اين طور نباشد كه فقط با مشاهده فردي
بگوييد كه «من مي‌خواهم شبيه او باشم!» بلكه ببينيد كه دقيقا چه خصوصيتي در او وجود دارد كه تحسين شما را برمي‌انگيزد. به عنوان مثال، انتخاب مناسب كلمات در گفتگو يا قابليت او در حل كردن مسائل در شرايط دشوار و... تمام اين موارد را در يك دفترچه يادداشت كنيد.




تغيير نگرش


براي ايجاد تغيير، بايد نگرش خود را عوض كنيد. براي اين‌كه شخصيت خود را تغيير دهيد نياز داريد تا نگرشتان را مرحله به مرحله تغيير دهيد. اگر مي‌خواهيد

فردي شاد و خوش برخورد يا جسور و پر دل و جرات باشيد، بدانيد كه زمان نياز داريد؛ پس به خودتان زمان بدهيد بتدريج طرز برخورد خود را تغيير دهيد.

براي موفقيت در‌هر‌تغييري بايد ابتدا قدم‌هاي كوچك برداريد انجام تغييرات كوچك فعلي، باعث مي‌شود تغييرات بزرگ‌تر راحت‌تر انجام پذيرد


عادت‌هاي بدي را كه قبلا داشته‌ايد كنار بگذاريد. در شخصيت فعلي شما عاداتي وجود دارد كه اگر بخواهيد شخصيتي بهتر داشته باشيد، بايد اين عادات

را كنار بگذاريد.


براي تغيير به خودتان زمان بدهيد. تغيير شخصيت و خصوصيات رفتاري يكشبه انجام نمي‌شود. اهدافي كوچك و منطقي براي خودتان در نظر بگيريد

مثلا براي رهايي از حس نگراني، به خود بگوييد نبايد بيش از 10 دقيقه نگران باشيد و سعي كنيد صبور باشيد. اگر روي اين تغيير تمركز كنيد و بر سر

خواسته‌تان پافشاري كنيد، به صورت كارآمد و مفيد شخصيت خود را تغيير خواهيد داد. بتدريج در مي‌يابيد كه كمتر نگران مي‌شويد و بيشتر آمادگي پذيرش مسائل مختلف را داريد.


فراموش نكنيد تمام اين مراحل بايد مرحله به مرحله انجام شود. شما تصميم گرفته‌ايد رفتارتان را عوض كنيد؛ پس قبل از اين‌كه واقعا تغيير كنيد نياز به

زمان داريد
. مثلا ممكن است شما تمام بهار و تابستان روي خودتان كار كنيد تا در پاييز شخصيت جديدي داشته باشيد. به قول معروف «رهرو آن است كه

آهسته و پيوسته رود...»


پس اگر نتوانستيد بسرعت خود را تغيير دهيد، نا اميد نشويد، چرا كه همه ما براي بهتر شدن، به زمان احتياج داريم.

اگر در شخصيت شما چيزي هست كه به هر دليل نمي‌توانيد از آن بگذريد يا آن را دوست داريد، پس آن را براي خود حفظ كنيد؛ چرا كه مهم است نسبت به

شخصيت جديد خود حس خوبي داشته باشيد.


اگر فكر مي‌كنيد به خاطر افراد ديگري كه در زندگي شما حضور دارند، نمي‌توانيد تغييرات زيادي در خودتان به وجود آوريد، از ايجاد تغييرات كوچك شروع كنيد.

عاداتي را كه دوست نداريد كنار بگذاريد و آنها را با عادات مثبت جديد جايگزين كنيد. اگر پدر و مادر يا فرد ديگري از شما در مورد اين تغييرات پرسيد، به آرامي به او پاسخ دهيد كه مشكلي نيست و فقط مي‌خواهيد راحت‌تر باشيد و بهتر زندگي كنيد.


باز هم اين نكته را تكرار مي‌كنيم كه بيشتر اوقات ايجاد تغيير اساسي در رفتار كاري بسيار سخت است؛ اما نگران نباشيد شما مي‌توانيد روند اين تغييرات را بتدريج انجام دهيد و البته حواستان باشد كه افراد دور و برتان بايد برخورد جديد شما را بپذيرند؛ چرا كه در غير اين صورت برقراري ارتباط

با ديگران سخت خواهد بود. اين نكته نبايد شما را از ادامه راه براي داشتن يك زندگي بهتر مايوس كند.

ادامه دارد.........

 

parand

Well-known member
در قبال تغيير شخصيت خود مسوول باشيد


در اين تغيير رفتار به همسر يا دوستان خود اعتماد داشته باشيد و از كمك آنها استقبال كنيد. تعريف و تحسين آنها كمك بزرگي براي شما محسوب

خواهد شد. از آنها بخواهيد هر زماني كه متوجه تغيير رفتار شما شدند يا خصوصيتي را كه شما دنبال آن هستيد ابراز كرديد، آن را به شما يادآوري كنند و در

مقابل، شما نيز تحسين و تعريف آنها را بپذيريد. اين تعاريف و تمجيدها شما را تشويق به ادامه راهتان مي‌كند و علاوه براين، روابط شما را نيز پايدار و

محكم‌تر مي‌سازد.


اساسي‌ترين نكته براي يافتن راهي به منظور زندگي بهتر، اين باور است كه براي تغيير در جهت مثبت و بهتر شدن،

هيچ‌گاه دير نيست، مهم اين است كه بدانيم مي‌شود تغيير كرد.



 

324mehrdad

New member
متن انقد زیاد بود که نخوندم ولی اصل قضیه اینه انسان وقتی از یه سنی می گذره دیگه تغییر نمی کنه......اینا همش شعاره........
 

parand

Well-known member
چگونه عادات خود را تغییر دهیم؟



عادات خود را تشخیص دهید:

اولین قدم برای تغییر این است که نسبت به این مشکل آگاهی پیدا کنید. ممکن است متوجه نشوید که چه زمان هایی در ذهنتان گفتگوی منفی دارید یا اینکه این عادت تا چه میزان بر تجربیاتتان اثر می گذارد.

استراتژی های زیر می تواند کمکتان کند از گفتگوهای درونی خود آگاه تر شده و با محتوای آنها آشنا گردید.





1 - نوشتن خاطرات:


همیشه دفتریادداشتی همراه خود داشته باشید و هر فکر منفی که به سراغتان می آید را در آن یادداشت کنید. آخر روز یک خلاصه کلی از تمام افکار آن روزتان بنویسید یا درمورد یک موضوع خاص احساستان را بنویسید و بعداً آنرا تحلیل کنید.

نوشتن خاطرات روزانه ابزار بسیار خوبی برای آزمایش فرایندهای ذهنی و درونیتان است.



2 - توقف افکار:

وقتی متوجه می شوید که حرف و فکری منفی از ذهنتان می گذرد همان موقع به خودتان ایست بدهید. بلند گفتن این کلمه قدرت بیشتری در متوقف کردن افکارتان دارد و باعث می شود بفهمید که چقدر برای توقف افکارتان تلاش کرده اید.


3 - دستبند لاستیکی:

یک راهکار درمانی دیگر این است که یک دستبند لاستیکی دور مچتان بیندازید. هر بار که متوجه شدید فکر منفی از ذهنتان می گذرد آن دستبند را کشیده و بعد رها کنید تا به دستتان ضربه بزند. این درد کوچک می تواند نتیجه فکر منفیتان باشد و باعث می شود که از افکارتان آگاه تر شوید و سعی کنید که افکارمنفی را از خودتان دور کنید.



جملات مثبت را جایگزین کنید:

یک راه خوب برای متوقف کردن یک عادت بد این است که آنرا با یک عادت بهتر جایگزین کنید. حال که نسبت به گفتگوی درونی خود آگاهی پیدا

کردید، چند راهکار برای تغییر آن ذکر می کنیم:



انتخاب واژه:

آیا تا به حال در بیمارستان بوده اید؟ متوجه شده اید که پرستاران چطور به جای کلمه "درد" از کلمه "ناراحتی" استفاده می کنند؟ اینکار به این دلیل انجام می شود چون "درد" واژه ای قوی تر است و صحبت کردن درمورد میزان "درد" باعث می شود تجربه شما از آن شدیدتر شود تا زمانیکه درمورد میزان "ناراحتی" خود صحبت می کنید.

می توانید از این راهکار در زندگی روزمره هم استفاده کنید. در گفتگوی های درونی خود سعی کنید واژه هایی که انرژی منفی زیادی دارند را با واژه هایی خنثی جایگزین کنید.

مثلاً به جای اینکه بگویید از فلان چیز "متنفرم" بگویید از فلان چیز "عصبانیم".


تغییر منفی ها به خنثی ها یا مثبت ها:

وقتی متوجه شدید که در ذهنتان از چیزی شکایت می کنید، دوباره به تصوراتتان فکر کنید. آیا اتفاقی را منفی می پندارید درحالیکه لزوماً آنطور نیست؟ (مثلاً وقتی برنامه هایتان در آخرین لحظه کنسل شده را می توانید اتفاقی منفی بپندارید اما کاریکه می توانید با زمان اضافی و برنامه جدید خود بکنید مثبت است). دفعه بعدی که متوجه شدید چیزی استرس برایتان ایجاد می کند، مکث کنید و درمورد آن دوباره فکر کنید و سعی کنید جایگزینی مثبت یا حداقل خنثی برای آن پیدا کنید.

عبارات منفی را با سوال جایگزین کنید:

عبارات منفی مثل "من نمی توانم اینکار را انجام دهم" یا "این غیرممکن است" بسیار مخرب هستند چون استرس شما را بالا برده و باعث می شود دیگردنبال راه حل نباشید.

دفعه بعدی که متوجه شدید درمورد چیزی افکار منفی به ذهنتان هجوم آورده، آن عبارات منفی را به سوال تبدیل کنید. پس درعوض جمله های بالا بگویید، "چطورمی توانم از عهده اینکار برآیم؟" یا "اینکار چطور ممکن می شود؟"



ادامه دارد...............
 

rahele.t

New member
متن انقد زیاد بود که نخوندم ولی اصل قضیه اینه انسان وقتی از یه سنی می گذره دیگه تغییر نمی کنه......اینا همش شعاره........


مخالفم. بنظر من هر آدمی میتونه تو هر سنی تغییر کنه. مثلا با عوض کردن دیدش به مسائل. اینکه بعضیا نمیتونن خودشونو تغییر بدن بخاطر اینه که نمیخوان.
 

biosta

Well-known member
مخالفم. بنظر من هر آدمی میتونه تو هر سنی تغییر کنه. مثلا با عوض کردن دیدش به مسائل. اینکه بعضیا نمیتونن خودشونو تغییر بدن بخاطر اینه که نمیخوان.

آره همین طور هست که می گویید
انسان تا 8 سالگی بیشتر از 80 درصد شخصیتش ( مجموعه صفات ثابت ) شکل گرفته و در 18 ساگی تقریبا می توان گفت که شخصیت انسان کامل شکل گرفته
اما می توان خیلی از رفتار هاو اخلاق ها و خلق و خوی را عوض کرد
سخته اما دانایی زیادی می خواد تا که اون دانایی با خودش توانایی جهت تغییر بیاره
دانایی از چی ؟
دانایی از این که چرا من چنین رفتار می کنم ؟
علت اصلی این که این حرف را زدم چیه ؟
به نظرم به اون درجه رسیده باشم که 15 دقیقه یا بیشتر بتونم در مورد شخصیتم و علت های به وجود آمدنش که اغلب اغلب ریشه در کودکی دارد را تشریح کنم
که دراغلب موارد احتیاج به متخصص داریم که کمکمان کند
تا که علت واقعی این که مثلا" چرا به دیگران کمک می کنم را بهمان بگوید
به خاطر مهر طلبی ست
به خاطر این که شخصیت بیش از حد مسئولیت پذیر را داریم
به خاطر این که مشکل حرمت نفس باعث اش می شود
یا این که شخصیت نجات دهنده داریم
یا این که علت واقعی اش مهربانی هست .
یا موردی دیگر
اون وقت که علت های واقعی را بفهمیم می توانیم برای تغییر رفتارمان قدم برداریم .
 

parand

Well-known member
ترک عادت هاي بد



چطور مي توان عادت هاي بد را به بهترين عادت ها تبديل کرد؟

انسان ها هم عادت هاي خوب دارند و هم عادت هاي بد، و کساني که موفق هستند الزاماً با استعدادترين ها يا قوي ترين ها نيستند. آنها اغلب افرادي هستند که قادر بوده اند عادت هاي بدشان را تبديل به عادت هاي سازنده و سودمند کنند.البته گفتنش آسان است اما انجامش خيلي سخت است.

يکي از بزرگ ترين مشکل ها، تغيير عادت هاست چون بشر اساساً يک مقاومت ذاتي و طبيعي در برابر تغييرات دارد.

بيشتر مردم براي آن که رفتارهاي شان را تغيير ندهند ديگران را به خاطر موارد نامطلوبي که برايشان چه در زندگي کاري و چه در زندگي شخصي پيش مي آيند ، مقصر مي دانند. هميشه ريشه و منشأ اين مشکلات عادت هاي آنهاست که نمي خواهند عوضشان کنند و تا زماني که از اين عادت هاي بدي که در اعماق وجودشان ريشه کرده رهايي نيابند، آن شکل ها دوباره با شکل هاي گوناگون بروز مي کنند.


در واقع توانايي برای تغيير عادت هاي بی اراده ای که موجب ناراحتی شما مي شوند، مستقيماً روی ميزان موفقيت شما تاثير می گذارند.

چه بايد کرد تا عادت های مفيد (عاداتي که شما را به سوی خواسته هايتان مي برند مثل تحقق يک رويا، رسيدن به يک هدف، داشتن سلامتي کامل، يک زندگی خانوادگی درست، بهره بردن از مال و ثروت) را جايگزین اين عادات و خلق و خوهای مضر کرد؟

 

parand

Well-known member


اگر از آنچه که داريد و يا از جايگاهی که به آن رسيده ايد راضی و خرسند نيستيد، کمی روی آن فکر کنيد و فورا دست به کار شويد، زيرا اگر هميشه همان کاری را بکنيد که تا به حال مي کرديد و يا همان راهی را برويد که تا الان مي رفتيد، به همين جايی می رسيد که هم اکنون در آن هستيد.


اگر واقعا می خواهيد که يک عادت بد را به يک عادت خوب تبديل کنيد ، اين دورکن اساسی را بخوانيد؛ بدون شک در موفقيت شما موثر خواهند بود:


الف) به سودهای بزرگي که بعد از کسب يک عادت جديد خوب، حاصل مي شود فکر کنيد و به خوشی های ناچيز و کوچکی که در حال حاضر از عادت بدتان به دست مي آوريد راضی نشويد.

اين سودهای بزرگ بايد خواسته قلبی تان باشد. بايد يقين داشته باشيد که وقتی از عادت بد قبلی نجات پيدا کرديد به آنها دست خواهيد يافت.

به عنوان مثال اگر شما تصميم بگيريد که هيکل و سايزتان را متناسب کنيد ، سودهای بزرگی مانند سلامتی عايدتان می شود. اين متناسب شدن بايد برای شما در مقابل لذت کوچکی که از يک عادت بد (مثل مدت ها جلوی تلويزيون نشستن) به دست می آيد، اهميت بيشتری داشته باشد.



ب) روی يک يا چند مورد محرک کاری تکيه کنيد:

اين موردهای محرک بايد در شما يک شوک هيجانی و عقلانی نيرومند برای جايگزينی يک عادت بد توسط يک عادت خوب و همچنين برای حفظ آن ايجاد کند تا خوب شکل بگيرد.

در اينجا چند نمونه از اين موارد محرک را که می توانند شوک هيجانی ايجاد کنند ذکر می کنيم:

مثلاً وقتی که پزشک شما خبر بدی در مورد سلامتی تان مي دهد، يا طلاق، اخراج از کار، مرگ يک عزيز و.. چنين شوک هايی تاثير بسزا و متفاوتی روی هرشخص دارند، اما بعضی موارد ساده هم ممکن است تاثيری تکان دهنده و محرک داشته باشند، مواردی چون: شرکت در يک کنفرانس، خواندن يک کتاب، گفت و گو با يک دوست...


اکنون چهار مرحله به شما پيشنهاد می کنم تا بهتر بتوانيد يک عادت بد را تبديل به يک عادت خوب کنيد:


1- عادت خوبی که آرزويش را داريد مشخص کنيد.

2- تمام دليل ها، منافع و نتايج مثبتی را که از اين عادت خوب نصيبتان می شود در نظر بگيريد.

3- يک برنامه عملی مخصوص با تمام جزييات تنظيم کنيد.

4- راه هايی پيدا کنيد تا بتوانيد هميشه اين سه مورد ذکر شده را در راس کارهايتان حفظ نماييد.

اين مراحل را روی کاغذ بنويسد و هميشه در معرض ديد خود، مثلا روی ميز کار يا آيينه دستشويی يا... بچسبانيد تا هميشه جلوی چشمتان باشد.

عمل کردن به اين مراحل برای خوب جا انداختن عادت جديد ضروری هستند و بايد با دو مرحله ای که قبل تر ذکر شد ادغام شوند. تسلط عادت های خوب جديد به شما اين امکان را می دهد تا به آنچه که آرزو داشتيد چه در امور کاری و چه شخصی، برسيد.


بنابراين اگر از آنچه که داريد و يا از جايگاهی که به آن رسيده ايد راضی و خرسند نيستيد، کمی روی آن فکر کنيد و فورا دست به کار شويد، زيرا اگر هميشه همان کاری را بکنيد که تا به حال می کرديد و يا همان راهی را برويد که تا الان مي رفتيد، به همين جايی می رسيد که هم اکنون در آن هستيد.


ادامه دارد...................
 

Dr.passtor

New member
متن انقد زیاد بود که نخوندم ولی اصل قضیه اینه انسان وقتی از یه سنی می گذره دیگه تغییر نمی کنه......اینا همش شعاره........

با عرض احترام خدمت دوست عزیز. همه نظرشون محترم ولی یه سوال؟ شما به قرآن اعتقاد دارین؟ هر کی یه اسمی روش میذاره منم قبلاً اسمشو کتاب راهنما گذاشته بودم. نگو که خود قرآنم اسم خودشو همون گذاشته!!!!!!!!!!!. مطمئنم اعتقاد دارین پس یه آیه اینجا عرض می کنم که شاید غلط تایپی داشته باشه. و همچنین تو سوره بقره اومده ولی دقیقاً حضور ذهن ندارم کدوم آیه؟

خداوند همون روانشناس واقعی فرمود:
اِنَّ اللّه لا یُغیر ما بقومه حتی یغیرو ما باانفسهم.
معنی آیه: همانا خداوند هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه آنها خودشان را تغییر دهند.

دوست من این قانونه که خدا هم واسه خودش و هم واسه انسانها وضع کرده. پس هیچ وقت خدای مهربان ولی منطقی کاری واسمون نمی کنه مگر اینکه خودمون هم واسش تلاش کنیم.
دوست خوب رموز همه موفقیت ها تو همچین حرفایی و واسلام. بپذیر و عمل کن. مطمئن باش موفق میشی.
 

rawy

New member
ممنون پرندجان , خیلی زحمت کشیدی
هنوز کامل نخوندمشون, سر فرصت همه رو می خونم
چرا به ما نگفته بودی؟ من اتفاقی دیدمش :thanks:
 

parand

Well-known member

عادت هاي بد را اينگونه ترک کن



دكتر حميد كمرزرين، روان‌شناس باليني درباره ماهيت عادت‌ها مي‌گويد:

عادت‌ها سلسله‌اي از رفتارها هستند كه به ما كمك مي‌كنند كمتر فكر كنيم و فعاليت‌هاي روزمره‌مان را سريع‌تر پيش ببريم. در ذهنتان تصور كنيد اگر قرار بود هر كدام از ما در طول شبانه‌روز براي جزءجزء كارهايي كه انجام مي‌دهيم فكر كنيم، زمان بسيار زيادي را از دست مي‌داديم، در صورتي كه عادت‌ها با حذف تامل‌هاي طولاني، برش‌هاي زماني بيشتري را در اختيار ما قرار مي‌دهند.

يكي از پديده‌هايي كه براي اغلب انسان‌ها آشناست مبارزه با مجموعه‌اي از رفتارهاي منفي است كه در فرد تثبيت شده است. در واقع عادت‌هاي منفي نظير وسواس، اعتياد ، دروغ ، حسادت و ... مي‌تواند تجارب ناخوشايند ، اما گريزناپذيري براي هر كدام از ما باشد.

حتما تا به حال خود تجربه كرده‌ايد يا نمونه‌هاي مشابهي از تمايل به ترك عادت‌‌هاي منفي را در ديگران ديده‌ايد. بسياري از ما دوست داريم رفتارهاي منفي‌مان را كنار بگذاريم ، مدتي با اين رفتارها ستيز مي‌كنيم، اما اغلب به همان نقطه اول برمي‌گرديم، نظير فردي كه دوست دارد سيگاركشيدن را كنار بگذارد يا دروغ نگويد ، اما بيشتر از 3 - 2 روز در برابر ميل به سيگار كشيدن يا دروغ گفتن نمي‌تواند مقاومت كند ، سرانجام نيز به همان نقطه اول مي‌رسد.


دكتر حميد كمرزرين درباره « بازگشت به نقطه اول در مبارزه با عادت‌ها» مي‌گويد:


ديدگاه‌هاي مختلفي درخصوص اين اتفاق وجود دارد كه از جمله آنها مي‌توانيم به ديدگاه زيستي اشاره كنيم. مطابق با اين ديدگاه، در مغز انسان يك‌سري مدارهاي تقويت شده عصبي وجود دارد كه وقتي سعي در تضعيف يا از بين بردن اين مدارها مي‌شود مقاومت شكل مي‌گيرد.

وقتي ما به رفتاري عادت مي‌كنيم نسخه‌اي از آن در حافظه بلندمدت ما ضبط مي‌شود. به عنوان مثال شما ممكن است خانه‌تان را به جاي ديگري منتقل كنيد. روزهاي اول اين احتمال وجود دارد كه شما از سر عادت به محل سكونت اولتان برويد ، البته اين عادت بعد از گذشت زمان ضعيف و ضعيف‌تر مي‌شود.

اين وضعيت در رفتارهايي نظير اعتياد نيز تكرار مي‌شود. زماني كه فرد تصميم مي‌گيرد اعتيادش را ترك كند ، روزهاي اول تمام اجزاي بدني او اتوماتيك‌وار خواهان ماده‌اي هستند كه ماه‌‌ها يا سال‌ها دريافت كرده‌اند. طبيعي است مقاومت بسيار شديدي از ناحيه عادت‌هاي منفي در برابر تصميم‌ها اتخاذ مي‌شود ، از طرفي هر چقدر عادت‌ها نهادينه و تثبيت شده‌تر باشند، موج مقاومت را قوي‌تر مي‌كنند ، با اين همه گذر زمان به سود فردي است كه تصميم‌ گرفته رفتار منفي‌اش را كنار بگذارد.






 

parand

Well-known member

اگر شخصي در برابر خواسته‌اي كه ناشي از عادت‌هاي منفي اوست مقاومت كند روزبه‌روز از قدرت آن موج منفي كاسته خواهد شد ، مقاومت و تكرار نكردنرفتار منفي به مغز اين فرصت را مي‌دهد كه خود را با شرايط جديد وفق داده و به سمت مولفه‌‌هاي جديدي برود.

اين روان‌شناس، تحليل‌ ديگر بازگشت دوباره ما به عادت‌هاي منفي خوگرفته را از ديد روانكاوي اين‌گونه بيان مي‌كند:

واقعيت آن است كه ناخودآگاه ما در قبال عادت‌ها تمايل به بازگشت دارد. كودكي را در نظر بگيريد كه وقتي احساس ترس مي‌كند ، از سر عادت انگشتش

را مي‌مكد يا كسي كه بشدت عصباني است به سيگار رو مي‌آورد. در واقع وقتي فرد با شكست‌ها و اتفاقات نااميدكننده در زندگي روبه‌رو مي‌شود ، به شخصيت اول خود برمي‌گردد. همان شخصيت نهادينه شده كه تصميم به ترك آن را گرفته. فرد وقتي به شخصيت اصلي‌اش برمي‌گردد ، از تكرار رفتاري كه مي‌‌خواست با آن مبارزه كند ، لذت مي‌برد. اين لذت نيز يك نوع واپسگرايي منفي ايجاد مي‌كند.
وي استرس‌هاي محيطي و دروني را به عنوان دو عامل مهم در بازگشت فرد به عادت‌هاي منفي نام مي‌برد .


در تغيير عادت‌ها نبايد حس محروميت ايجاد شود

برخي افرادي كه عادت‌هايشان را كنار مي‌گذارند ، ابتدا با نوعي كسالت و افسردگي روبه‌رو مي‌شوند. به اعتقاد دكتر كمر زرين، اگر عادت‌ها به شكل مصرفي باشد حتما بايد زير نظر پزشك متخصص و مشاور ترك شوند ، حتي ممكن است تعدادي داروهاي آرامبخش براي افراد تجويز شود. طبيعي است افرادي كه اقدام به ترك اعتياد مي‌كنند ابتدا با اختلال در عملكردهاي شيميايي مغز، با كمبود انرژي روبه‌رو مي‌شوند، هر چند اين نوع افسردگي در رژيم‌هاي غذايي سفت و سخت و خودسرانه نيز ديده مي‌شود.

گام اول براي مقابله با عادت‌هاي بد ، شناخت صحيح نسبت به آنهاست، تا زماني كه اين شناخت اتفاق نيفتد كاري از پيش نخواهد رفت، بعد از شناخت هم استدلال (استدلال براي همه افراد يكسان نيست، استدلال براي يك بزرگسال با استدلال براي كودك متفاوت است)‌ و رفتارگرايي بايد مورد توجه قرار گيرد.


ادامه دارد................
 

parand

Well-known member
مثبت‌انديشي ، پايه برخورد با عادت‌هاي منفي


روان شناسان به اهميت شناخت،‌ مثبت‌انديشي و اعتماد به نفس در پايداري تصميم‌ها و عدم گرايش دوباره به عادت‌هاي پيشين تاكيد مي‌كنند و معتقد هستند:

شناخت پيدا كردن به جوانب عادت‌هايي كه به آنها خو گرفته‌ايم، در عدم بازگشت به عادت‌هاي منفي مساله كليدي است.

در واقع برخوردهاي احساسي و يكباره نخواهد توانست هدف ما را تامين كنند. چراكه طراوت و انرژي اين برخوردها بعد از چند ساعت يا چند روز كمرنگ خواهد شد.

مساله مهم ديگر مثبت‌انديشي و اعتماد به نفس است. اين دو لازم و ملزوم يكديگرند و از همديگر تغذيه مي‌كنند. مثبت‌انديشي مي‌تواند تمام وجوه و جزييات زندگي فرد را تحت تاثير خود قرار دهد ، بنابراين كسي كه به عناصر زندگي‌اش با ديدي مثبت نگاه كند ، بهتر خواهد توانست در برابر عادت‌هاي بد ايستادگي كند.

در واقع همه ما به نوعي در معرض خطا و رفتارهاي غلط قرار داريم، اما آنچه مهم به نظر مي‌رسد شيوه برخورد ما با رفتارهاي غلط است. افرادي كه عزت نفس بالايي دارند ، اگرچه ممكن است دست به خطا بزنند ، اما بينش بالايشان اجازه نخواهد داد اين رفتارها شكل يك عادت را به خود بگيرد.


اتكا به توانايي‌ها و استعدادها در ترك عادت‌هاي ناپسند بسيار حياتي است، افراد مي‌توانند به دفعات جمله «من مي‌توانم» را در ذهن شان تكرار كنند.
جنس برخوردهاي اطرافيان نيز تاثيرات فوق‌العاده‌اي دارد. اطرافيان اگرچه ممكن است نگران فردي باشند كه تصميم به ترك يك عادت گرفته است، اما بروز اين نگراني نبايد به گونه‌اي باشد كه فرد را در معرض فشارهاي رواني و انتظارات بيش از حد قرار دهد. گاهي حتي لازم است خانواده نسبت به يك موضوع خاص بي‌تفاوت باشد تا فرد راحت‌تر بتواند مساله را حل كند.

ادامه دارد..................
 

parand

Well-known member
اراده کنيد تا متحول شويد



انسان متفکر – انسان متوکل

برچسب ها، باور آفرين و شخصيت سازند. ما در مسير کمال ، از اين تکنيک براي تهذيب نفس و ساختن هويت و شخصيت جديد و باورهاي عالي، استفاده مي کنيم. در اين بخش راجع به دو ويژگي تفکر و توکل صحبت مي کنيم که اگر با تمرين و مراقبت در خود ايجاد کنيد ، زندگي تان رنگ و بويي ديگر مي گيرد.


انسان متفکر

از آنجا که فکر ، نردبان معراج انسان است و زندگي در مسير کمال در لحظه هاي انديشه انسان صورت مي گيرد ، لذا يک انسان عارف در واقع يک انسان متفکر است.

تفکر به معناي انديشه هاي ناب، زيبا، مثبت و تحول آفرين که در ذهن يک انسان سالک مسير کمال شکل مي گيرد و بازتاب آن لحظه هاي زندگي او را مي سازد.

در اين صورت، کيفيت زندگي يک انسان عارف به کيفيت انديشه هاي او بستگي دارد.

انديشه هاي منفي ومأيوسانه، يک زندگي رو به شکست را شکل مي دهد.

هنگامي که ما برچسب انسان متفکر را بر پيشاني ذهن و دلمان نصب مي کنيم، در واقع به ضمير ناخودآگاه خود اين پيام را مي دهيم که ما مرتبا اطلاعات زيبايي را به عنوان انديشه هاي ناب برايت مي فرستيم و تو موظفي تا با دريافت چنين انديشه هايي باورهاي زيبا و روحيه عالي در ما توليد کني.

ضميرناخودآگاه نيز با هدايت انديشه هاي زيبا عالي ترين شخصيت و احساس را در ما خلق مي کند و بستر کمال را براي زندگي ما فراهم مي آورد.

شما به عنوان يک انسان رهرو مسير کمال مرتبا با ذکر اين جمله تاکيدي مثبت که من انسان متفکري هستم در خود، شرايط و بستر کمال را فراهم کنيد.

دراين راستا مرتباً بينديشيد که شما کيستيد، در زندگي چه مي کنيد و در نهايت به کجا مي رويد. اين نحوه تفکر، انسان را در شرايط ارزيابي و تصحيح قرار مي دهد و باعث مي شود که شما خود موجودتان را با خود مطلوب، مقايسه کنيد و از رهگذر تصميم هاي درست در زندگي، به اصلاح مسير بپردازيد و به سوي کمال حرکت کنيد.

ادامه دارد..................
 
آخرین ویرایش:

biosta

Well-known member
دکتر فرهنگ هلاکویی

مطالعات نشان می دهد که هدف انسان در زندگی " خوشبختی" و " سلامت فیزیکی و روانی " هست و همه چیز دیگر وسیله هست یعنی موفقیت وسیله هست
ازدواج وسیله هست
بچه وسیله هست
درس وسیله هست ...
فقط یک جا احساس خوشبختی می کنیم وقتی که در مسیر رشد و تکامل هستیم و از خودمان یک آدم تازه می سازیم .
خوشبختی مسئله ی بودن و شدن هست مسئله ی داشتن نیست
بودن و شدن از فعالیت در رسیدن به هدفی بدست می آید
این هدف بایستی
واقعی باشد
ممکن باشد
جنبه عمومی و جهانی داشته باشه
و انسانی واخلاقی باشد .
برای رسیدن به این هدف بایستی کاری را انجام دهم که
با آگاهی ست
آزادانه هست
اساسش مهربانی ودوستی ست
سازنده باشد .مسئولانه و اخلاقی وانسانی باشد .
پس نهایتا" انسان خوشبخت کسی هست که تمام سلول های مغز هر کدام به بهترین نحو کار خودشان را انجام دهند به عبارتی وقتی خوشبخت خواهیم شد که کنترل لحظه به لحظه ی خودآگاه خود را داشته باشد .
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: parand

ainazhz

New member
متن انقد زیاد بود که نخوندم ولی اصل قضیه اینه انسان وقتی از یه سنی می گذره دیگه تغییر نمی کنه......اینا همش شعاره........

سیاه و سفید دیدن قضایا درست نیست!!!!!!!!! افکار خودتون رو تغییر بدید
 

parand

Well-known member

انسان متوکل



به خاطر داشته باشيم که برچسب ها باور آفرين و روحيه سازند و در نهايت شکل دهنده هويت ما هستند. هنگامي که خود را يک انسان متوکل مي

ناميم، در واقع اين باور را در خود مي سازيم که ما به عنوان سالکان مسير کمال، در همه امور زندگي خود ، به خداي رحمان توکل مي کنيم و

عاقبت امور را به اراده قدرتمند او مي سپريم و يقين داريم که خداوند از انسان هاي مؤمن مراقبت و دفاع مي کند بدين سان از دغدغه ها رها

مي شويم و در آغوش امن خدا احساس امنيت و آرامش مي کنيم.


آري، انسان متوکل کسي است که تنها تکيه گاهش، ذات مقدس خداي يکتاست که بر سرير کاينات تکيه زده و عالم خلقت، با سرانگشت اعجازش در

حرکت و تکاپوست. دست نياز انسان متوکل همواره به سوي اوست و خوب مي داند که با دعا و نيايش است که به حريم ملکوت راه مي يابد و خدا به

سرزمين قلبش، پا مي گذارد. او سکان کشتي زندگي اش را به دست خدا سپرده است و چون تو را نوح است کشتي بان، ز توفان غم مخور.

انسان متوکل، خود و زندگي اش را به خدا سپرده و هر آنچه هست و نيست را به وي واگذاشته و از اين رهگذر به دنيايي از آرامش رسيده

است خدا مدافع اوست و در سخت ترين لحظات زندگي، حضورش را بر وي عيان مي سازد. کسي که به خدا توکل مي کند و او را وکيل خود

قرار داده است، از هر محکمه اي سرافراز پاي بيرون مي گذارد و اين چنين است که انسان هاي بزرگ؛ انسان هايي که خون تحول و

شکوفايي در رگ هاي بشريت تزريق مي کنند ، هيچ گاه نياز به توجيه و دفاع از خويش ندارند ، زيرا خدا که ناجي و بهترين وکيل و مدافع کل

کاينات است، خود به نجات آنها مي آيد.
.


توکل، ريسماني است آويخته از عرش الهي و تنها بيداران و هشيارانند که به اين ريسمان محکم، چنگ زده و رستگار مي شوند. توکل به اين معنا نيست

که جريان امور را به خدا بسپاري و خود در کنج عافيت بنشيني و به خويش مشغول شوي؛
زيرا آنکه توکل مي کند، همه راه ها را رفته، همه درها را

کوفته، هر پيامي را شنيده، هر ندايي را دريافته، و خود را به آب و آتش زده است و مي زند. او از پاي نمي نشيند و در عين حال نتيجه کار را به خداي رحمان مي سپارد.
به تعبير ديگر توکل يعني کار را به اميد خدا انجام دادن، تلاش کردن و حاصل را از خدا خواستن! بيماري که به خدا توکل مي کند ، بهترين

نسخه را از متخصص ترين طبيب مي گريد زيرا نيروي توکل و تلقين، آن چنان روحيه اي به وي داده و آن چنان باوري در وي پديد مي آورد که کارخانه داروسازي درونش را به کار مي اندازد و بهترين داروها و مفيدترين آنزيم ها و هورمون ها را براي اين سيستم پيچيده مي سازد و بر بيماري فائق مي شود.


يا من اسمه دواء و ذکره شفاء، اي آنکه نامت، داروي وجود است و ذکرت شفاي جسم روان، به تو توکل مي کنم و خود را به تو مي سپارم. من با توام و تو بامني.

خدايا! بر تو توکل مي کنم که مرکز پرگار آفرينشي و از تو مدد مي جويم که يکتا مددکار عالمي. به درگاه تو پناه مي برم که آفتاب سلطنت در قلمروي امپراتوري هستي، هرگز غروب نمي کند. تو با مني و روح بهاران با من است و بدين سان است که :

اگر غم لشکر انگيزد که خون عاشقان ريزد

من و ساقي، به هم سازيم و بنيادش براندازيم

اي رهرو مسير کمال! همواره با خود بگو و تکرار کن که من انسان متوکلي هستم و اين جمله تاکيدي، اين باور را در تو مي سازد که خدا، يار و ياور

توست . در همه امور از تو مراقبت مي کند. اين معني تو را به دنيايي از آرامش و سکون مي برد و هويت بسيار زيبايي در تو مي سازد.

 
بالا