پیغامگیر تلفن شعرا

آمنه

New member
فکر می کنید اگه در دوره حافظ و فردوسی و......تلفن بود اونم ازنوع منشی دار ،
منشی تلفن خونشون چی می گفت ؟​

لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید.


پیغام*گیر حافظ
رفته*ام بیرون من از کاشانه*ی خود غم مخور
تا مگر بینم رخ جانانه*ی خود غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زان زمان کو باز گردم خانه*ی خود غم مخور


پیغام*گیر سعدی
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک گر فرصتی دادی به دستم*


پیغام*گیر فردوسی
نمی*باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا برآید بلند آفتاب



پیغام*گیر خیام
این چرخ فلک، عمر مرا داد به باد
ممنون تو*ام که کرده*ای از من یاد
رفتم سر کوچه، منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه، پاسخت خواهم داد

پیغام*گیر منوچهری
از شرم، به رنگ باد باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیام، پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم


پیغام*گیر مولانا
بهر سماع از خانه*ام، رفتم برون، رقصان شوم
شوری برانگیزم به پا، خندان شوم، شادان شوم
برگو به من پیغام خود، هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم، جان تو را قربان شوم!


پیغام*گیر باباطاهر
تلیفون کرده ای جانم فدایت
الهی مو به قربون صدایت
چو از صحرا بیایم، نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت



پیغام*گیر شاعران شعر نو
افسوس می خورم،
چون زنگ میزنی،
من خانه نیستم که دهم پاسخ تو را،
بعد از صدای بوق،
برگو پیام خود،
من زود می*رسم،
چشم انتظار باش


باعرض پوزش از شاعران وشعردوستان​
 
بالا