mojtabak62
New member
یارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان
ميرفته،
يهو ميبينه یک موتور گازی ازش جلو زد!
>خيلی شاكی ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد
ميشه.
> یک مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه متور گازيه غيييييژ ازش جلو
زد!
>
>ديگه پاک قاطی می کنه با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه.
>همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه، موتور گازيه مثل تير از
بغلش رد شد!!
>طرف كم مياره، ميزنه كنار به موتوريه هم علامت ميده . خلاصه دوتایی
واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه، ميگه: آقا ! من
مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازی روی ما رو کم کردی؟!
>موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه :
>>والله ... داداش... خدا پدرت رو بيامرزه وایستادی!...کش شلوارم گیر کرده
به آیینه بغلت!
>
>نتیجه اخلاقی
>اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ای دارند
ببینید کش شلوارشان! به کدام مدیر گیر کرده...!