Artmis.a
New member
هرچند پيري از جمله كلماتي است كه بسختي مي توان آن را تعريف كرد اما براي تعريف پيري معيارهاي زيادي وجود دارد. در نقاط مختلف دنيا بر اساس فرهنگ هاي مختلف پيري را به اشكال مختلف تعريف مي كنند. مثلا در آمريكاي شمالي بر اساس سن بازنشستگي پيري را از سن 65 سالگي مي دانند.
به طور كلي پيري را بر اساس سن تقويمي، سن فيزيولوژيك و سن رواني مي توان تعريف كرد.
«يادم مي ياد وقتي 13 سالم بود، يعني 100سال قبل، ون گوگ(Vincent Van Gogh )براي خريدن وسايل نقاشي به مغازه عموي من آمد. يادم مي ياد، خيلي زشت بود. رفتار خوبي نداشت، لباس كثيف و نامرتبي به تن داشت...، اين جمله ها خاطرات خانم ژانه لويز كالمان(Jeanne Louise Calment )از ملاقاتش با ون گوگ (نقاش معروف) است. خانم كالمان خيلي پير شده بود. نزديك 113 سال سن داشت، ولي هنوز خاطراتش را به ياد مي آورد. از پس زندگي خود بر مي آمد و به تنهايي زندگي مي كرد.
وقتي خواستم اين مقاله را شروع كنم، ناخودآگاه ياد رمان «زندگي در پيش رو» اثر رومان گاري افتادم. داستان پيرزن خاصي كه در طبقه ششم يك عمارت بدون آسانسور زندگي مي كرد. ولي افراد سالمند جامعه ما ديگر شبيه اين داستان ها نيستند. زماني شاعرها و نويسنده ها از بي وفايي دنيا و پيري مي گفتند و اندوه پيري را روايت مي كردند. ولي در دنياي امروز ديگر تعريف پيري عوض شده است. هر سال درصد بيشتري از افراد جامعه در زمره سالمندان قرار مي گيرند.
امروزه قسمت قابل توجهي از نيروي فعال جامعه را سالمندان تشكيل مي دهند. مثلا در آمريكا سن بازنشستگي براي برخورداري كامل از مزاياي بازنشستگي بالا رفته و به 65 سالگي رسيده است. تعريف پيري خيلي عوض شده و ديگر به هر كسي نمي شود لقب پير بودن را داد. ولي وقتي يك نفر خاطرات 100 سال قبل را تعريف مي كند، ديگر همه قبول دارند كه پير شده. به خاطر همين بود كه ترجيح دادم مقاله را با جملات بالا شروع كنم.
تعريف سالمندي از منظر مختلف
براي تعريف پيري معيارهاي زيادي وجود دارد. پيري از جمله كلماتي است كه بسختي مي توان آن را تعريف كرد. در نقاط مختلف دنيا بر اساس فرهنگ هاي مختلف پيري را به اشكال مختلف تعريف مي كنند. در آمريكاي شمالي بر اساس سن بازنشستگي پيري را از سن 65 سالگي مي دانند. به طور كلي پيري را بر اساس سن تقويمي، سن فيزيولوژيك و سن رواني مي توان تعريف كرد. از نظر سن تقويمي وقتي سن از 60 سالگي بگذرد ديگر دوران ميانسالي تمام شده و وارد كهنسالي مي شويم. ولي معمولا پيري را سن بالاتر از 75 سالگي تعريف مي كنند.
از نظر فيزيولوژيك پيري بر اساس ويژگي هاي عملكردي (functional )و ظاهري بدن تعريف مي شود. به همين دليل ممكن است فردي با سن تقويمي زياد در زمره پيري قرار نگيرد. همين طور افرادي هستند كه در سن كم دچار پيري زودرس مي شوند. در سندرم پيري كودكان كه به نام سندرم Hutchinson Gilford شناخته مي شود، كودكان در سن كم دچار چروكيدگي پوست صورت، كوتاهي قد، سفتي مفاصل، كچلي و علائم قلبي عروقي مي شوند. اين سندرم كه بسيار نادر است و يك مورد در هر 8 ميليون تولد رخ مي دهد در زمره پيري فيزيولوژيك است.
پيري را مي توان از نظر رواني هم تقسيم بندي كرد. سن رواني هر كس با سن تقويمي و سن فيزيولوژيك وي متفاوت است. سن رواني بر مبناي حالت هاي عاطفي و هيجاني سنجيده مي شود. اگرچه سن رواني با سن تقويمي فاصله دارد، ولي معمولا به سن فيزيولوژيك نزديك تر است.
عمر نوح يا پيري زودرس
در تورات آمده است كه نوح 950 سال زندگي كرد. در شاهنامه آمده است كه جمشيد بيشتر از 700 سال زندگي كرد. دكتر برنر، استاد نفرولوژي و از جمله دانشمندان صاحب نظر علم پزشكي فرضيه اي براي توجيه كوتاه شدن عمر انسان دارد. طبق اين فرضيه طول عمر انسان در گذشته بسيار طولاني تر بوده است. پيشرفت اوليه انسان با سرعت كمي اتفاق مي افتاد.
تغيير در سبك زندگي انسان آنقدر آرام اتفاق مي افتاد كه انسان با اين تغييرات تطابق پيدا مي كرد. مثلا تغيير رژيم غذايي انسان به قدري آهسته رخ مي داد كه دستگاه گوارش زمان كافي براي تكامل پيدا كردن و تطابق پيدا كردن داشت. با پيشرفت بيشتر و گذشت زمان سرعت تغيير زندگي انسان بيشتر شد. پيشرفت بيشتر، زمينه ساز پيشرفت سريع تر شد و اين سرعت بيشتر فرصت تطبيق پيدا كردن را از انسان مي گرفت. ديگر بدن انسان فرصت نداشت كاملا با شرايط جديد زندگي تطابق پيدا كند. اين تغييرات با گذشت زمان بيشتر و بيشتر شد.
تطابق پيدا نكردن بدن انسان باعث شد ديگر كسي مانند انسان هاي اوليه عمر طولاني نداشته باشد. بر اساس اين فرضيه در حال حاضر در كشورهاي در حال توسعه كه سرعت تحولات نسبت به ساير كشورها بيشتر بوده است بيماري هاي متابوليك شايع تر است. مثلا شيوع بالاي ديابت در كشور عربستان شايد بر اساس اين نظريه در اثر تغيير رژيم غذايي ساكنان عربستان در طول زمان بسيار كوتاه چند دهه اخير باشد. به هر حال بشر همواره در آرزوي عمر طولاني تر بوده است. علم مدرن امروزي هم در اين انديشه است. براي پيري مكانيسم هاي مختلفي تعريف شده است كه در ادامه به توضيح مهمترين تئوري هاي توجيه كننده مكانيسم مي پردازيم.
DNA و ژنتيك
DNA يك نقشه از پيش تعيين شده از ويژگي هاي جسمي و رواني ماست. به اين معني كه ما با اين نقشه متولد مي شويم و تا حد زيادي سلامت جسم و روح، تحت تاثير ويژگي هاي ژنتيكي ماست. البته ويژگي هاي محيطي هم جسم و روح و هم خود DNA را تحت تاثير قرار مي دهد. به عنوان مثال DNA براحتي اكسيده مي شود، آسيب هاي وارد به DNA مي تواند تحت تاثير رژيم غذايي، آلودگي محيطي، برخورد با اشعه و... بوجود بيايد. به اين ترتيب ما توانايي اين را داريم كه با تغيير سبك زندگي، سرعت آسيب به DNA را افزايش يا كاهش دهيم. يكي از جديدترين تئوري ها درخصوص ارتباط DNA و پيري تئوري تلومر از (Telomerase theory of aging) است.
قبل از توضيح اين تئوري لازم است كمي درباره تلومر بدانيم. DNA انسان ساختاري دو رشته اي است كه از كنار هم قرار گرفتن 4 نوع مولكول بازي تشكيل شده است. ترتيب قرار گرفتن اين بازها متغير است و اين موضوع باعث مي شودDNA مانند يك نقشه باشد كه كلمات آن را مولكول هاي بازي تشكيل داده اند. DNA در هسته سلول و به صورت كروموزوم متراكم شده است. ساختار كروموزوم در انتهاي خود آزاد نيست.
در انتهاي كروموزوم ها يك توالي طولاني از بازهاي مشخصي وجود دارد كه اين توالي تلومر نام دارد. تلومر باعث مي شود كه كروموزوم و ژن ها از آسيب هاي سلولي در امان باشند. همچنين تلومر هنگام تقسيم سلول در تقسيم كروموزوم ها نقش دارد. تحقيقات نشان داده است سلول هاي بنيادي وقتي تخصصي مي شوند و بافت هاي مختلف را مي سازند، دچار تغييرات زيادي مي شوند كه يكي از اين تغييرات از دست دادن آنزيم توليدكننده تلومر(Telomerase )است.
وقتي اين آنزيم وجود نداشته باشد در هر تقسيم سلول تلومر كوتاه تر مي شود. كوتاه تر شدن تلومر به معني آسيب پذيرتر شدنDNA است. با هر تقسيم سلولي تلومر كوتاه تر مي شود و سلول كمي آسيب مي بيند. در هر تقسيم سلول دچار مشكلات بيشتر و سرانجام پيري و مرگ مي شود.
تحقيقات جديد نشان داده است هورمون ها در سالم ماندن بيشتر تلومر نقش دارند. به اين معني كه اگر اختلال ترشح هورمون ها وجود نداشته باشد و هورمون ها به صورت متناسب در بدن ترشح شوند، تلومر طول عمر بيشتري پيدا مي كند. ممكن است در آينده بتوان با استفاده از آنزيم تلومر از روش هاي درماني براي پيري مطرح كرد، ولي در حال حاضر اين كار امكان پذير نيست. آنچه امروزه مشخص است آسيب راديكال هاي آزاد (free radicals )به DNA و همچنين تخريب DNA در اثر گليكوزيله شدن (glycosylation )است كه مي توان با پروتوكول هاي موجود اين آسيب ها را كاهش داد.
به طور كلي پيري را بر اساس سن تقويمي، سن فيزيولوژيك و سن رواني مي توان تعريف كرد.
«يادم مي ياد وقتي 13 سالم بود، يعني 100سال قبل، ون گوگ(Vincent Van Gogh )براي خريدن وسايل نقاشي به مغازه عموي من آمد. يادم مي ياد، خيلي زشت بود. رفتار خوبي نداشت، لباس كثيف و نامرتبي به تن داشت...، اين جمله ها خاطرات خانم ژانه لويز كالمان(Jeanne Louise Calment )از ملاقاتش با ون گوگ (نقاش معروف) است. خانم كالمان خيلي پير شده بود. نزديك 113 سال سن داشت، ولي هنوز خاطراتش را به ياد مي آورد. از پس زندگي خود بر مي آمد و به تنهايي زندگي مي كرد.
وقتي خواستم اين مقاله را شروع كنم، ناخودآگاه ياد رمان «زندگي در پيش رو» اثر رومان گاري افتادم. داستان پيرزن خاصي كه در طبقه ششم يك عمارت بدون آسانسور زندگي مي كرد. ولي افراد سالمند جامعه ما ديگر شبيه اين داستان ها نيستند. زماني شاعرها و نويسنده ها از بي وفايي دنيا و پيري مي گفتند و اندوه پيري را روايت مي كردند. ولي در دنياي امروز ديگر تعريف پيري عوض شده است. هر سال درصد بيشتري از افراد جامعه در زمره سالمندان قرار مي گيرند.
امروزه قسمت قابل توجهي از نيروي فعال جامعه را سالمندان تشكيل مي دهند. مثلا در آمريكا سن بازنشستگي براي برخورداري كامل از مزاياي بازنشستگي بالا رفته و به 65 سالگي رسيده است. تعريف پيري خيلي عوض شده و ديگر به هر كسي نمي شود لقب پير بودن را داد. ولي وقتي يك نفر خاطرات 100 سال قبل را تعريف مي كند، ديگر همه قبول دارند كه پير شده. به خاطر همين بود كه ترجيح دادم مقاله را با جملات بالا شروع كنم.
تعريف سالمندي از منظر مختلف
براي تعريف پيري معيارهاي زيادي وجود دارد. پيري از جمله كلماتي است كه بسختي مي توان آن را تعريف كرد. در نقاط مختلف دنيا بر اساس فرهنگ هاي مختلف پيري را به اشكال مختلف تعريف مي كنند. در آمريكاي شمالي بر اساس سن بازنشستگي پيري را از سن 65 سالگي مي دانند. به طور كلي پيري را بر اساس سن تقويمي، سن فيزيولوژيك و سن رواني مي توان تعريف كرد. از نظر سن تقويمي وقتي سن از 60 سالگي بگذرد ديگر دوران ميانسالي تمام شده و وارد كهنسالي مي شويم. ولي معمولا پيري را سن بالاتر از 75 سالگي تعريف مي كنند.
از نظر فيزيولوژيك پيري بر اساس ويژگي هاي عملكردي (functional )و ظاهري بدن تعريف مي شود. به همين دليل ممكن است فردي با سن تقويمي زياد در زمره پيري قرار نگيرد. همين طور افرادي هستند كه در سن كم دچار پيري زودرس مي شوند. در سندرم پيري كودكان كه به نام سندرم Hutchinson Gilford شناخته مي شود، كودكان در سن كم دچار چروكيدگي پوست صورت، كوتاهي قد، سفتي مفاصل، كچلي و علائم قلبي عروقي مي شوند. اين سندرم كه بسيار نادر است و يك مورد در هر 8 ميليون تولد رخ مي دهد در زمره پيري فيزيولوژيك است.
پيري را مي توان از نظر رواني هم تقسيم بندي كرد. سن رواني هر كس با سن تقويمي و سن فيزيولوژيك وي متفاوت است. سن رواني بر مبناي حالت هاي عاطفي و هيجاني سنجيده مي شود. اگرچه سن رواني با سن تقويمي فاصله دارد، ولي معمولا به سن فيزيولوژيك نزديك تر است.
عمر نوح يا پيري زودرس
در تورات آمده است كه نوح 950 سال زندگي كرد. در شاهنامه آمده است كه جمشيد بيشتر از 700 سال زندگي كرد. دكتر برنر، استاد نفرولوژي و از جمله دانشمندان صاحب نظر علم پزشكي فرضيه اي براي توجيه كوتاه شدن عمر انسان دارد. طبق اين فرضيه طول عمر انسان در گذشته بسيار طولاني تر بوده است. پيشرفت اوليه انسان با سرعت كمي اتفاق مي افتاد.
تغيير در سبك زندگي انسان آنقدر آرام اتفاق مي افتاد كه انسان با اين تغييرات تطابق پيدا مي كرد. مثلا تغيير رژيم غذايي انسان به قدري آهسته رخ مي داد كه دستگاه گوارش زمان كافي براي تكامل پيدا كردن و تطابق پيدا كردن داشت. با پيشرفت بيشتر و گذشت زمان سرعت تغيير زندگي انسان بيشتر شد. پيشرفت بيشتر، زمينه ساز پيشرفت سريع تر شد و اين سرعت بيشتر فرصت تطبيق پيدا كردن را از انسان مي گرفت. ديگر بدن انسان فرصت نداشت كاملا با شرايط جديد زندگي تطابق پيدا كند. اين تغييرات با گذشت زمان بيشتر و بيشتر شد.
تطابق پيدا نكردن بدن انسان باعث شد ديگر كسي مانند انسان هاي اوليه عمر طولاني نداشته باشد. بر اساس اين فرضيه در حال حاضر در كشورهاي در حال توسعه كه سرعت تحولات نسبت به ساير كشورها بيشتر بوده است بيماري هاي متابوليك شايع تر است. مثلا شيوع بالاي ديابت در كشور عربستان شايد بر اساس اين نظريه در اثر تغيير رژيم غذايي ساكنان عربستان در طول زمان بسيار كوتاه چند دهه اخير باشد. به هر حال بشر همواره در آرزوي عمر طولاني تر بوده است. علم مدرن امروزي هم در اين انديشه است. براي پيري مكانيسم هاي مختلفي تعريف شده است كه در ادامه به توضيح مهمترين تئوري هاي توجيه كننده مكانيسم مي پردازيم.
DNA و ژنتيك
DNA يك نقشه از پيش تعيين شده از ويژگي هاي جسمي و رواني ماست. به اين معني كه ما با اين نقشه متولد مي شويم و تا حد زيادي سلامت جسم و روح، تحت تاثير ويژگي هاي ژنتيكي ماست. البته ويژگي هاي محيطي هم جسم و روح و هم خود DNA را تحت تاثير قرار مي دهد. به عنوان مثال DNA براحتي اكسيده مي شود، آسيب هاي وارد به DNA مي تواند تحت تاثير رژيم غذايي، آلودگي محيطي، برخورد با اشعه و... بوجود بيايد. به اين ترتيب ما توانايي اين را داريم كه با تغيير سبك زندگي، سرعت آسيب به DNA را افزايش يا كاهش دهيم. يكي از جديدترين تئوري ها درخصوص ارتباط DNA و پيري تئوري تلومر از (Telomerase theory of aging) است.
قبل از توضيح اين تئوري لازم است كمي درباره تلومر بدانيم. DNA انسان ساختاري دو رشته اي است كه از كنار هم قرار گرفتن 4 نوع مولكول بازي تشكيل شده است. ترتيب قرار گرفتن اين بازها متغير است و اين موضوع باعث مي شودDNA مانند يك نقشه باشد كه كلمات آن را مولكول هاي بازي تشكيل داده اند. DNA در هسته سلول و به صورت كروموزوم متراكم شده است. ساختار كروموزوم در انتهاي خود آزاد نيست.
در انتهاي كروموزوم ها يك توالي طولاني از بازهاي مشخصي وجود دارد كه اين توالي تلومر نام دارد. تلومر باعث مي شود كه كروموزوم و ژن ها از آسيب هاي سلولي در امان باشند. همچنين تلومر هنگام تقسيم سلول در تقسيم كروموزوم ها نقش دارد. تحقيقات نشان داده است سلول هاي بنيادي وقتي تخصصي مي شوند و بافت هاي مختلف را مي سازند، دچار تغييرات زيادي مي شوند كه يكي از اين تغييرات از دست دادن آنزيم توليدكننده تلومر(Telomerase )است.
وقتي اين آنزيم وجود نداشته باشد در هر تقسيم سلول تلومر كوتاه تر مي شود. كوتاه تر شدن تلومر به معني آسيب پذيرتر شدنDNA است. با هر تقسيم سلولي تلومر كوتاه تر مي شود و سلول كمي آسيب مي بيند. در هر تقسيم سلول دچار مشكلات بيشتر و سرانجام پيري و مرگ مي شود.
تحقيقات جديد نشان داده است هورمون ها در سالم ماندن بيشتر تلومر نقش دارند. به اين معني كه اگر اختلال ترشح هورمون ها وجود نداشته باشد و هورمون ها به صورت متناسب در بدن ترشح شوند، تلومر طول عمر بيشتري پيدا مي كند. ممكن است در آينده بتوان با استفاده از آنزيم تلومر از روش هاي درماني براي پيري مطرح كرد، ولي در حال حاضر اين كار امكان پذير نيست. آنچه امروزه مشخص است آسيب راديكال هاي آزاد (free radicals )به DNA و همچنين تخريب DNA در اثر گليكوزيله شدن (glycosylation )است كه مي توان با پروتوكول هاي موجود اين آسيب ها را كاهش داد.
آخرین ویرایش: